اقتصاد معاصر-مهرسا شمس، فعال بازار سرمایه: رسیدن شاخص کل بورس به محدوده ۳ میلیون واحد، نشاندهنده عبور از یک مسیر صعودی قابل توجهی بوده که عمدتا تحت تاثیر افزایش نرخ ارز، انتظارات تورمی و تحولات کلان اقتصادی شکل گرفته است. با این حال ارزش دلاری فعلی بازار سرمایه، ۱۲۵ میلیارد دلار بوده که همچنان فاصله زیادی با اوج تاریخی خود در سال ۹۹ دارد (۴۳۴ میلیارد دلار).
این عدم تناسب میان رشد شاخص کل و ارزش دلاری، همراه با تاثیرات سیاستهای انقباضی دولت برای کنترل تورم، بازار را وارد فاز اصلاح و تعادلیابی کرده است. در این یادداشت، به تحلیل وضعیت فعلی، فرصتهای پیش رو و راهبردهای هوشمندانه برای بهرهبرداری از بازار سرمایه میپردازیم.
بازارهای مالی پس از رشدهای شدید، نیازمند اصلاح زمانی و قیمتی برای بازگشت به تعادل میان عرضه و تقاضا هستند. در وضعیت کنونی، نشانههایی از ذخیره سود توسط معاملهگران کوتاهمدت و احتیاط در ورود پول جدید به بازار دیده میشود. این عوامل در کنار سیاستهای کنترل تورم، اصلاح کنونی را به یک پدیده طبیعی تبدیل کردهاند.
تحلیل بنیادی را مبنا قرار دهید: سهامی با P/E پایین و عملکرد مالی پایدار در صنایع صادراتمحور مانند پتروشیمی، فولاد و معدن، همچنان جذابیت دارند.
از رفتار هیجانی پرهیز کنید: ورود عجولانه به سهام جدید بدون تحلیل کافی، در شرایط فعلی میتواند به زیان منجر شود.
تغییر دیدگاه سرمایهگذاری: با تمرکز بر میانمدت و بلندمدت، پایداری و سودآوری سرمایهگذاری خود را تضمین کنید.
سهام شرکتهای بزرگ در صنایع فلزات اساسی، پتروشیمی، بانکی و خودروسازی به دلیل نقدشوندگی بالا و تاثیر مستقیم بر شاخص کل، همچنان برای سرمایهگذاران حقوقی و کلان جذابیت بیشتری دارند. مزیت آنها این بوده که در زمان اصلاح بازار، سریعتر به تعادل میرسند اما پالسی نیز دارند که عبارت است از وابستگی شدید به سیاستهای ارزی و تغییرات نرخ بهره.
سهام کوچکتر و متوسط، با وجود ظرفیت بالای رشد، به دلیل محدودیتهای دامنه نوسان و حجم مبنا نتوانستهاند بازدهی واقعی خود را نشان دهند. مزیت اینها در صورت ورود نقدینگی جدید و رفع محدودیتهای ساختاری، میتوانند در روندهای صعودی آینده پیشرو باشند. چالش آن نیز عبارت است از دستکاریهای احتمالی در قیمتگذاری و نیاز به اعتماد بیشتر سرمایهگذاران حقیقی.
سازمان بورس میتواند با اصلاح سیاستهای حجم مبنا و افزایش شفافیت معاملات، زمینهساز بازدهی عادلانهتر برای سهام کوچک و متوسط شود.
عوامل کلیدی تاثیرگذار بر این بازار عبارتند از:
سیاستهای اقتصادی دولت: این مورد به دو بخش کاهش نرخ بهره و سیاستهای ارزی تقسیم میشود. کاهش نرخ بهره میتواند منجر به افزایش جذابیت بازار سهام شود و سیاستهای ارزی همچون تعیین نرخهای پایدار در بازار نیما و آزاد، بر سودآوری شرکتهای صادراتمحور تاثیر مستقیم دارد.
بودجه سال ۱۴۰۴: تخصیص بودجه مناسب به زیرساختهای صنعتی و صادراتی، میتواند رشد صنایع کلیدی را تسریع کند.
نرخ رشد نقدینگی: اگرچه رشد نقدینگی به طور سنتی تهدیدی برای اقتصاد است اما هدایت آن به سمت بازار سرمایه میتواند زمینهساز رونق بازار و جذب سرمایهگذاران شود.
فلزات اساسی و معدنیها به دلیل نقش کلیدی در صادرات و تاثیرپذیری از نرخ ارز فرصت خوبی در زمان اصلاح بازار محسوب میشوند. پس از آنها، پتروشیمیها به عنوان موتور محرک رشد صادرات غیرنفتی بهترین فرصت هستند و پس از آن نیز سهام کوچک با ارزشگذاری جذاب در صورت بهبود شرایط نقدینگی و اصلاح سیاستها گزینه خوبی خواهد بود.
بازار سرمایه ایران در حال تجربه تحولات اساسی است. اگرچه در کوتاهمدت با چالشهایی مانند اصلاح موقت و سیاستهای انقباضی مواجه است اما چشمانداز میانمدت و بلندمدت آن مثبت و مبتنی بر متغیرهای بنیادی خواهد بود.
برای سرمایهگذاران، ورود به بازار با نگاه تحلیلی و صبورانه، بهترین راهکار برای بهرهبرداری از فرصتهای پیش رو است. همچنین انتخاب سهام با پشتوانه بنیادی قوی و توجه به صنایع صادراتمحور، ریسک سرمایهگذاری را کاهش میدهد.
برای سیاستگذاران نیز اصلاح ساختارهای نظارتی و ارائه مشوقهای مالیاتی برای جذب سرمایهگذاران حقیقی، میتواند زمینهساز رونق پایدار بازار باشد. بازار سرمایه ایران، با عبور از چالشهای کوتاهمدت، میتواند به بستری پایدار برای رشد اقتصادی کشور تبدیل شود؛. فقط کافی است تحلیلهای هوشمندانه جایگزین رفتارهای هیجانی شود.