به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در هیاهوی بحرانهای اقتصادی و چالشهای محیط زیستی، یک تهدید پنهان و کمتر دیده شده، آرام اما پیوسته، ریشههای کشاورزی ایران را میسوزاند که به عنوان سموم تقلبی شناخته میشود. موادی که باید ضامن سلامت محصولات کشاورزی باشند، در بسیاری از موارد، به عامل مرگ خاموش محصولات، خاک، کشاورزان و حتی مصرفکنندگان نهایی تبدیل شدهاند.
بر اساس برخی آمارها ، حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد سموم موجود در بازار ایران یا تقلبی هستند یا فاقد استانداردهای بینالمللی لازماند. این رقم تکاندهنده، فقط به معنای زیان اقتصادی برای کشاورز یا افت کیفیت محصول نیست، بلکه مستقیما به سلامت غذایی میلیونها ایرانی گره خورده است.
در بسیاری از مناطق کشور، کشاورزان برای مقابله با آفات و بیماریهای گیاهی، به سموم موجود در بازار غیررسمی پناه میبرند. بازارهایی که به دلیل فقدان نظارت موثر، تبدیل به جولانگاه دلالان و فروشندگان مواد شیمیایی بینام و نشان شدهاند.
این سموم تقلبی اغلب از طریق مرزهای شرقی و جنوبی وارد کشور میشوند یا در کارگاههای غیرمجاز داخلی تولید میگردند. برچسبهای جعلی، برندهای ساختگی و بستهبندیهای ظاهرا حرفهای، موجب میشود حتی کشاورزان با تجربه هم در تشخیص آنها دچار اشتباه شوند.
مهمتر از همه اینکه سم تقلبی نه فقط مشکل آفت را حل نمیکند، بلکه به خاک آسیب میزند، گیاه را مسموم میکند و باقیماندههای شیمیایی خطرناک را وارد زنجیره غذایی انسانها میکند.
استفاده از سموم بیکیفیت و تقلبی، یکی از مهمترین دلایل افزایش باقیماندههای شیمیایی در محصولات کشاورزی ایران است؛ باقیماندههایی که در برخی موارد از استانداردهای مجاز جهانی فراتر میروند و باعث شدهاند تا محصولات ایرانی در مرزهای صادراتی با ردشدنهای پیاپی و برگشت خوردن مواجه شوند.
در داخل کشور نیز، این سموم، مصرفکنندگان نهایی را در معرض بیماریهای گوارشی، سرطانها و اختلالات هورمونی قرار میدهند اما چه کسی مسؤول این فاجعه خاموش است؟
بازار غیرقانونی فروش سموم کشاورزی در ایران، یک شبکه پیچیده و چندلایه است؛ از واردات غیرمجاز گرفته تا توزیع در فروشگاههای بدون مجوز، نبود سامانه ردیابی موثر و ضعف آموزش کشاورزان، همه در این چرخه معیوب نقش دارند.
در بسیاری از روستاها، هنوز دسترسی به سموم استاندارد وجود ندارد و کشاورزان مجبور به اعتماد به سمفروشهایی میشوند که نه مجوز دارند و نه دانشی از ترکیبات مواد شیمیایی. این در حالی است که آفات و بیماریهای گیاهی با سرعتی بیسابقه در حال گسترشاند و نیاز به سموم موثر، روزبهروز بیشتر احساس میشود.
شاید در نگاه اول، پدیده سموم تقلبی صرفا یک دغدغه داخلی به نظر برسد اما بازتاب آن در روابط تجاری بینالمللی ایران نیز کاملا محسوس است. در سالهای اخیر، موارد متعددی از برگشت خوردن یا ممنوع شدن واردات محصولات کشاورزی ایرانی به دلیل باقیماندههای غیرمجاز یا بیش از حد سموم گزارش شده است. این موارد نه فقط خسارات مالی و حیثیتی به بار آورده، بلکه زنگ خطر جدی درباره وضعیت سلامت غذایی را به صدا درآوردهاند.
به عنوان مثال در زمستان سال ۱۴۰۰، روسیه ناگهان واردات فلفل دلمهای از ایران را ممنوع کرد. علت این اتفاق نیز وجود چهار نوع سم غیراستاندارد در نمونههای آزمایششده بود. این اتفاق، صدها تن محصول را در گمرک معطل گذاشت و کشاورزان جنوب کشور را متضرر کرد. وزارت کشاورزی روسیه اعلام کرد این سموم اثرات زیانبار زیستمحیطی و بهداشتی بالقوه دارند.
همچنین در نمونهای دیگر میتوان به یکی از بازارهای نوظهور برای صادرات سیب ایران، یعنی هند اشاره کرد. در پاییز ۱۴۰۲، با شناسایی باقیمانده بیش از حد سموم ارگانوفسفره، برخی محمولهها در مرحله بازرسی به کشور بازگردانده شدند. هند یکی از سختگیرترین استانداردهای باقیمانده سم را دارد و این موضوع باعث شد تجار ایرانی در کوتاهمدت این بازار را از دست بدهند.
در چند سال اخیر هم در چند مورد، صادرات پرتقال و نارنگی به امارات، کویت و عمان، به علت افزایش باقیمانده سموم فسفره و عدم رعایت دوره کارنس برگشت داده شدند. این مساله باعث شد برخی از خریداران منطقهای، تامین مرکبات خود را به ترکیه یا مصر منتقل کنند.
این اتفاق در صادرات چای ایرانی نیز رخ داده است. ایران تلاشهایی برای بازگشت به بازارهای صادرات چای در اروپا داشته اما نتایج تستهای کیفی نشان دادهاند که برخی نمونههای چای صادراتی حاوی باقیماندههایی از سموم منسوخشده جهانی مانند ددت هستند. این مساله به دلیل استفاده از سموم تاریخگذشته یا تقلبی در مزارع شمال کشور رخ داد.
محمولههایی از سیبزمینی ایران نیز در مرز ترکمنستان و عراق به دلیل شناسایی سموم قارچکش غیرمجاز یا آلودگیهای شیمیایی بالا بازگردانده یا معدوم شدهاند. این مساله به ویژه برای کشاورزان استانهای غربی و خراسان شمالی بحرانزا بود. همچنین در سال ۱۴۰۲، برخی محمولههای گوجهفرنگی ایران به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برگشت داده شد. طبق گزارشات، میزان باقیمانده آفتکشهایی چون کاربندازیم و دیازینون بالاتر از حد مجاز بوده است. این آلودگیها علاوه بر مخاطرات سلامت، موجب کاهش شدید قیمت خرید از تولیدکننده شد.
این نمونهها فقط بخش کوچکی از واقعیت موجود در بازار صادرات کشاورزی ایران هستند. پیامدهایی که نه به خاطر کیفیت پایین خاک یا بذر، بلکه فقط به دلیل غفلت در حوزه کنترل سموم و نبود نظارت سختگیرانه در زنجیره تولید و توزیع رخ دادهاند.
کارشناسان بخش کشاورزی بر این باورند که در شرایط فعلی، هیچ راهحل سادهای برای مقابله با پدیده سموم تقلبی وجود ندارد. این مساله به یک مداخله چندبعدی و هماهنگ همچون شفافسازی بازار نهادهها، ردیابی دیجیتال فرآیند توزیع سموم از تولید تا مصرف، آموزش عملی به کشاورزان برای تشخیص سموم تقلبی و تشدید برخورد قانونی با شبکههای قاچاق و تولیدکنندگان غیرمجاز نیاز دارد.
در کنار این موارد، باید به طور جدی روی جایگزینی روشهای غیرشیمیایی و زیستپایه برای کنترل آفات سرمایهگذاری کرد. استفاده از دشمنان طبیعی آفات، سموم گیاهی یا فناوریهای دقیق رصد و کنترل هوشمند میتواند بخشی از راهحل بلندمدت باشد.
همانطور که هزینه سموم تقلبی فقط به کشاورز یا زمین ختم نمیشود، هزینه نادیده گرفتن این بحران نیز بر دوش کل جامعه خواهد بود؛ از افت اعتماد عمومی به محصولات داخلی گرفته تا افزایش فشار بر نظام سلامت کشور، همه پیامدهای بیتوجهی به این تهدید خاموشاند.
اینکه سم به جای کنترل، خود به آفت تبدیل شود، تلخترین شکل از وارونگی در نظام کشاورزی است و این وارونگی فقط زمانی قابل اصلاح است که نگاهها از سطح به عمق برود؛ به این معنا که از مبارزه موردی، به اصلاح ساختاری بحث آفات ورود کنیم.
در مجموع، در شرایطی که تامین غذای سالم به یکی از مسائل اصلی امنیت ملی تبدیل شده، مبارزه با پدیده سموم تقلبی، نباید به تعارفات اداری یا همایشهای رسمی محدود بماند. اینجا جاییست که سیاستگذاران، دانشگاهها، کشاورزان و حتی رسانهها باید با مسؤولیت مشترک، فکری جدی برای نجات غذای مردم از دست مافیای سم بکنند.