به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در دهههای اخیر، اسرائیل به طور فزایندهای تلاش کرده تا روابط خود با کشورهای آفریقایی را گسترش دهد؛ تلاشی که در ظاهر به همکاریهای اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی محدود میشود اما در عمق خود، تلاشی برای نفوذ در ساختارهای حیاتی این کشورها و بهرهبرداری از منابع طبیعی، ثروتها و زیرساختهای راهبردی آنها است.
کشورهای آفریقایی که درگیر بحرانهای مزمن اقتصادی، ضعف امنیت داخلی و کمبود دسترسی به فناوریهای نوین هستند، هدفی مناسب برای نفوذ اسرائیل شدهاند. صهیونیستها که پیشرفتهای چشمگیری در حوزههای نظامی و فناوری دارند، با ارائه راهحلهایی ظاهرا استراتژیک، در پی تعمیق وابستگی این کشورها به خود و تثبیت نفوذ بلندمدت در این کشورها هستند.
در سالهای اخیر، اسرائیل کوشیده تا روابط رسمی و غیررسمی خود را با بیش از ۴۰ کشور آفریقایی گسترش دهد. این روابط که عمدتا در قالب توافقهای به ظاهر توسعهمحور مانند همکاریهای کشاورزی، امنیتی و علمی ارائه میشوند، در واقع بخشی از پروژه نفوذ بلندمدت اسرائیل در قارهای است که به دلیل ضعف زیرساختی، هدفی آسان برای سیاستهای نفوذگرایانه به شمار میرود. کشورهایی مانند اوگاندا، نیجریه، مراکش و رواندا شاهد رشد سریع همکاری با اسرائیل بودهاند که عمدتا به وابستگیهای امنیتی و فناورانه منجر شده است.
تجارت تسلیحات یکی از مهمترین ابزارهای اسرائیل برای تسلط بر معادلات نظامی و سیاسی آفریقا است. صهیونیستها با تبدیل شدن به یکی از بزرگترین صادرکنندگان سلاح به کشورهای آفریقایی، نه فقط به سودهای کلان اقتصادی دست یافته، بلکه عملا برخی ارتشها و نیروهای امنیتی این کشورها را نیز به خود وابسته کرده است. به عنوان مثال واردات انبوه پهپادها، سیستمهای نظارتی و تجهیزات ضدتروریستی از اسرائیل، جایگاه این کشور را در ساختار دفاعی نیجریه تثبیت کرده است. همچنین پس از توافقهای آبراهام، اسرائیل توانست جایگاهی استراتژیک در دستگاه نظامی مراکش، به ویژه در حوزه سامانههای دفاع هوایی و فناوریهای جاسوسی پیدا کند.
این موارد در حالی هستند که قرارداد یک میلیارد دلاری در سال ۲۰۰۶ برای فروش تجهیزات نظامی به آنگولا، نمونهای از چگونگی بهرهکشی اسرائیل از نیاز امنیتی کشورها به منظور تسلط بیشتر بر منطقه است.
در حوزه اقتصاد، اسرائیل با استفاده از فناوری به ظاهر پیشرفته، در حال تسلط بر بازارهایی است که از نبود زیرساختهای بومی رنج میبرند. این همکاریها در عمل منجر به وابستگی تکنولوژیک و فناورانه شدهاند که بهرهبرداری از منابع طبیعی کشورهای آفریقایی را تسهیل میکند.
به عنوان مثال در اوگاندا، در حالی که فناوریهای اسرائیلی باعث بهبود بازده کشاورزی شدهاند اما مالکیت و مدیریت این فناوریها در اختیار شرکتهای اسرائیلی باقی مانده و عملا سود اصلی به خارج از قاره آفریقا منتقل میشود. همچنین استفاده از انرژی خورشیدی و فناوریهای امنیت مرزی در رواندا نیز زمینهساز حضور پررنگ اسرائیل در ساختارهای استراتژیک این کشور شده است.
اگرچه نفوذ اسرائیل با سرعت در حال گسترش است اما با مخالفت برخی بازیگران منطقهای و نهادهای بینالمللی مواجه است. کشورهای عربی مانند مصر و الجزایر نسبت به این نفوذ هشدار دادهاند. همچنین فروش سلاح به کشورهای درگیر بحرانهای داخلی ممکن است که موجب افزایش فشار از سوی نهادهای حقوق بشری شود.
با این حال، اسرائیل همچنان فرصتهایی برای بهرهبرداری بیشتر از بازارهای نوظهور آفریقا در بخشهای انرژی، کشاورزی و فناوری دارد و به دنبال تقویت جایگاه خود به عنوان یک شریک راهبردی اما در عمل بهرهکش است.
سنغال از جمله کشورهایی است که از کمکهای اسرائیل در حوزههای امنیتی و کشاورزی بهرهمند شده اما این کمکها اغلب در راستای ایجاد زیرساختهایی است که مالکیت و کنترل آنها همچنان در دستان اسرائیل باقی میماند. ایجاد وابستگی امنیتی به یک قدرت خارجی، سناریویی بوده که در بلندمدت میتواند کنترل تصمیمات راهبردی را از دولتهای آفریقایی سلب کند.
اسرائیل با تبدیل شدن به یکی از بزرگترین تامینکنندگان تسلیحات در آفریقا، نه فقط سود اقتصادی به دست میآورد، بلکه نفوذ سیاسی و امنیتی خود را در ساختارهای قدرت کشورهای آفریقایی تعمیق میبخشد. این تسلیحات، از پهپادها گرفته تا سیستمهای شنود و راداری، به ابزاری برای تثبیت تسلط تلآویو بر مراکز قدرت نظامی آفریقا تبدیل شدهاند.
حضور اطلاعاتی اسرائیل در اوگاندا به حدی گسترده است که به نظر میرسد نهادهای امنیتی این کشور عملا به بازوی منطقهای برای فعالیتهای اسرائیل بدل شدهاند. همچنین همکاریهای اسرائیل با کنیا در حوزه امنیت، انرژی و کشاورزی، نشاندهنده تلاش این رژیم برای تسلط بر ساختارهای حیاتی کشورهایی است که نیاز مبرم به توسعه دارند.
در پوشش همکاریهای بهداشتی و دفاعی، اسرائیل به نهادهای اطلاعاتی اتیوپی نفوذ کرده و از طریق تکنولوژی، به یکی از منابع اصلی اطلاعات راهبردی تبدیل شده است. همچنین از سرگیری روابط دیپلماتیک با چاد در سال ۲۰۱۹، مقدمهای برای گسترش حضور اسرائیل در حوزههای امنیتی و کشاورزی بود. این نفوذ نه فقط به منافع اسرائیل کمک میکند، بلکه باعث تقویت جایگاه ژئوپولیتیکی آن در منطقه ساحل شده است.
شرکتهای امنیتی اسرائیلی نظیر «مر گروپ» و «بلک کیوب» با ارائه خدمات جاسوسی و نظارتی، به دولتهای آفریقایی وابسته به اسرائیل اجازه میدهند تا بر اپوزیسیون داخلی نظارت کنند. این همکاریها خطر سرکوب بیشتر آزادیهای مدنی و تثبیت رژیمهای اقتدارگرا را افزایش میدهد.
هرچند فشارهای بینالمللی ممکن است بر روند گسترش همکاریهای اسرائیل تاثیر بگذارد اما تا زمانی که زیرساختهای اقتصادی و امنیتی آفریقا در اختیار خود کشورهای این قاره نباشد، اسرائیل با وعده سرمایهگذاری و فناوری، به بهرهبرداری از منابع این کشورها ادامه خواهد داد.
در مجموع، نفوذ اسرائیل در قاره آفریقا، اگرچه در ظاهر با شعار توسعه و امنیت انجام میشود اما در واقعیت معطوف به تسلط بر منابع، بازارها و تصمیمگیریهای راهبردی کشورهای آفریقایی است. فروش تسلیحات، ارائه فناوری و نفوذ در نهادهای امنیتی، ابزاری برای تاراج ثروتهای قارهای است که همچنان از استعمار نوین رنج میبرند. اسرائیل اکنون نه فقط یک صادرکننده تکنولوژی و امنیت، بلکه بازیگری با اهداف ژئوپولیتیکی بلندمدت در آفریقا است.