به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ رشد بیرویه مصرف انرژی در سطح جهان و ایران، نشان میدهد که سیاستگذاریهای سنتی دیگر پاسخگوی چالشهای جدید نیستند. مطالعات اخیر دفتر حکمرانی بر این نکته تاکید دارد که مداخلات رفتاری، با هزینه اندک و اثربخشی بالا، میتوانند تغییرات بنیادینی در الگوهای مصرف ایجاد کنند. امروز، بیش از هر زمان دیگری، درک روانشناسی رفتار مصرفکننده به ابزاری حیاتی برای موفقیت در عرصه انرژی بدل شده است.
تجارب بینالمللی ثابت کردهاند که ترکیبی از آگاهیبخشی، بازخوردگیری آنی، استفاده از فناوری و هنجارسازی اجتماعی میتواند رفتار مصرفکنندگان را به سمت الگوهای پایدار سوق دهد.
پروژه تلنگر (Nudge Project) در اتحادیه اروپا با هدف تغییر رفتار مصرف انرژی بدون اجبار مستقیم اجرا شد. این پروژه با سرمایهگذاری در بازطراحی سیاستهای اطلاعاتی و ارائه مشوقهای نرم، موفق شد تا میزان مصرف انرژی در خانوارها را به طور میانگین ۴ تا ۶ درصد کاهش دهد. تاکید این پروژه بر هنجارسازی اجتماعی، الگوبرداری و تغییر پیشفرضهای ذهنی مصرفکنندگان بود.
پروژه بازخورد در ایتالیا با تمرکز بر ارائه صورتحسابهای مقایسهای و تحلیل هزینههای مصرف انرژی شکل گرفت. با سرمایهای محدود و تمرکز بر ابزارهای اطلاعرسانی ساده، این پروژه توانست تا ۷ درصد کاهش مصرف را در میان خانوارهای تحت پوشش خود ثبت کند. محور اصلی این پروژه، ایجاد آگاهی نسبت به پیامدهای مالی مصرف بیرویه بود.
کمپین انرژی در کالیفرنیا یکی از موفقترین نمونههای استفاده از ابزارهای رسانهای و نفوذ چهرههای محبوب برای اصلاح رفتار مصرفی بود. این کمپین که بودجهای چند میلیون دلاری دریافت کرده بود، موفق شد اوج تقاضای برق را ۹ درصد و مصرف میانگین را ۷ درصد کاهش دهد. استفاده از پیامهای هدفمند و داستانسرایی روزمره از دلایل موفقیت آن بود.
پروژه eTEACHER در اتحادیه اروپا با هدف ارتقا دانش انرژی مصرفکنندگان و ارائه بازخورد لحظهای از طریق اپلیکیشنهای موبایل و سیستمهای آنلاین طراحی شد. سرمایهگذاری این پروژه عمدتا در حوزه توسعه نرمافزارها و آموزش کاربران بود. نتایج حاکی از تغییرات مثبت و پایدار در رفتار مصرفکنندگان و کاهش حدود ۵ تا ۸ درصدی مصرف انرژی در ساختمانهای هدف بود.
طرح گسترش کنتورهای هوشمند در انگلستان با سرمایهگذاری عظیم ملی برای نصب میلیونها کنتور دیجیتال اجرا شد. این پروژه به مشترکان اجازه میداد مصرف آنی خود را مشاهده کرده و الگوهای مصرفیشان را اصلاح کنند. بررسیها نشان داد که این اقدام باعث کاهش ۱۰ درصدی مصرف انرژی در سطح خانوارها شد و آگاهی عمومی نسبت به اهمیت مدیریت مصرف انرژی را به طور چشمگیری افزایش داد.
تجربه جهانی نشان میدهد که آگاهیرسانی مستمر، استفاده از فناوریهای هوشمند، تحریک احساس تعلق اجتماعی و بازیسازی رفتار مصرفی، چهار ستون اصلی موفقیت در بهینهسازی مصرف انرژی هستند. کشورهای پیشرو با ترکیب این رویکردها، نه فقط موفق شدهاند که مصرف انرژی را کاهش دهند، بلکه فرهنگ انرژی خود را نیز متحول ساختهاند.
برای ایران، مسیر موفقیت در مدیریت مصرف انرژی از دل تغییراتی همچون طراحی پیوستهای رفتاری در کنار سیاستهای فنی و اقتصادی، راهاندازی آزمایشگاههای خطمشی رفتاری برای ارزیابی مداخلات، سرمایهگذاری در فناوریهای هوشمند، اجرای کمپینهای آگاهیبخش خلاقانه و توجه ویژه به اقشار آسیبپذیر میگذرد.
در همین راستا مهدی هاشمزاده، کارشناس انرژی در گفتوگو با خبرنگار اقتصاد معاصر گفت: «استفاده از بینشهای رفتاری در مدیریت مصرف انرژی، رویکردی کمهزینه و اثربخش است که اگر به درستی اجرا شود، میتواند تحولی پایدار در الگوهای مصرف ایجاد کند؛ ایران باید هر چه سریعتر این مسیر را دنبال کند.»
در دنیای امروز، توسعه فناوری بدون توسعه رفتار مصرفکننده به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. ایران نیز باید با عبور از الگوهای سنتی و بهرهگیری از بینشهای رفتاری، به سوی سیاستگذاریهایی علمیتر، مردمیتر و کاراتر گام بردارد.