به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ میدان مشترک پارس جنوبی که میان ایران و قطر قرار گرفته، بزرگترین منبع گازی جهان به شمار میرود و نقش بیبدیلی در تامین انرژی و اقتصاد ایران دارد. اما این میدان با چالشی جدی مواجه است. کاهش تدریجی فشار مخزن که در صورت عدم مدیریت، میتواند آینده تولید گاز کشور را به خطر اندازد.
اهمیت این میدان فراتر از تامین گاز داخلی است. پارس جنوبی به عنوان یکی از بزرگترین منابع درآمدی کشور، نقش کلیدی در صادرات میعانات گازی و تامین خوراک پتروشیمیها دارد.
کاهش تولید این میدان میتواند زنجیره ارزش انرژی ایران را مختل کند و وابستگی به واردات را افزایش دهد. از اینرو، پروژه فشارافزایی نه فقط یک ضرورت فنی، بلکه یک اولویت استراتژیک برای حفظ استقلال اقتصادی کشور محسوب میشود.
با گذشت بیش از دو دهه از آغاز بهرهبرداری از پارس جنوبی، این میدان عظیم تحت تاثیر یک روند طبیعی کاهش فشار قرار گرفته است؛ فرآیندی اجتنابناپذیر در میادین گازی که در نهایت منجر به کاهش نرخ تولید میشود.
شواهد نشان میدهد که فشار اولیه مخزن که در حدود ۴۸۰ بار بوده، اکنون به حدود ۳۵۰ بار رسیده است. اگر روند افت فشار ادامه یابد و اقدام موثری صورت نگیرد، تولید گاز از این میدان طی دهه آینده با کاهش محسوسی روبهرو خواهد شد.
این کاهش فشار نه فقط تولید گاز را محدود میکند، بلکه میتواند به مهاجرت گاز به سمت بخش قطری میدان منجر شود، زیرا فشار بالاتر در گنبد شمالی قطر، گاز را به آن سمت میکشاند.
این پدیده که به «تخلیه متقاطع» معروف است، میتواند منابع مشترک ایران را به نفع قطر کاهش دهد و خسارتهای جبرانناپذیری به اقتصاد کشور وارد کند.
در مواجهه با این چالش، پروژه فشارافزایی پارس جنوبی به عنوان راهکاری کلیدی مطرح شده که هدف آن نصب تجهیزات تقویت فشار در سکوهای دریایی و تاسیسات ساحلی است.
با اجرای این پروژه، امکان افزایش فشار گاز تولیدی فراهم شده و از افت تولید جلوگیری میشود. تحلیلها نشان میدهد اجرای این طرح نه فقط به حفظ سطح فعلی تولید کمک میکند، بلکه عمر تولید میدان را نیز به طور چشمگیری افزایش خواهد داد.
علاوه بر حفظ تولید، این پروژه میتواند بهرهوری انرژی را بهبود بخشد و میزان گاز هدررفته در فرآیند استخراج را کاهش دهد. استفاده از کمپرسورهای مدرن، امکان استخراج گاز از لایههای عمیقتر مخزن را فراهم میکند که در غیر این صورت غیرقابل دسترس باقی میماند. این امر، ارزش اقتصادی میدان را افزایش داده و سرمایهگذاری در این پروژه را توجیهپذیرتر میکند.
طرح فشارافزایی شامل تجهیز میدان به کمپرسورهای گازی، سامانههای کنترلی پیشرفته و زیرساختهای مرتبط است. اگرچه اجرای کامل این پروژه نیازمند سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری است اما از منظر اقتصادی، هزینههای ناشی از کاهش تولید و لزوم واردات گاز در آینده، بسیار سنگینتر خواهد بود.
محاسبات اقتصادی حاکی از آن است که خسارت سالانه ناشی از کاهش تولید، میتواند چندین برابر بودجه مورد نیاز برای اجرای این پروژه باشد.
از منظر بازگشت سرمایه، پروژه فشارافزایی ظرفیت ایجاد درآمدهای کلان را دارد. با افزایش برداشت گاز و میعانات گازی، ایران میتواند جایگاه خود را در بازارهای جهانی انرژی تقویت کند. این پروژه همچنین فرصتهای شغلی متعددی ایجاد خواهد کرد و با تقویت زنجیره تامین داخلی، به رشد صنایع مرتبط مانند فولاد و مهندسی مکانیک کمک میکند.
در سوی دیگر میدان، قطر با تکیه بر توان فنی بینالمللی، اقدامات گستردهای برای فشارافزایی و افزایش تولید از بخش خود موسوم به «گنبد شمالی» انجام داده است. این کشور با توسعه مداوم زیرساختها، زمینه افزایش برداشت را فراهم کرده است.
تداوم این وضعیت، میتواند به نفع قطر و به زیان ایران تمام شود. بنابراین اجرای هرچه سریعتر پروژه فشارافزایی نه فقط یک اقدام اقتصادی، بلکه یک ضرورت استراتژیک به شمار میرود.
این رقابت، فقط به برداشت بیشتر محدود نمیشود؛ قطر با توسعه زیرساختهای صادراتی، توانسته گاز خود را به بازارهای اروپا و آسیا عرضه کند و درآمدهای ارزی قابل توجهی کسب کند.
ایران برای حفظ سهم خود در این میدان مشترک، باید با شتاب بیشتری عمل کند تا نه فقط منابع گازی خود را حفظ کند، بلکه از فرصتهای صادراتی نیز بهرهمند شود.
در برخی فازهای پارس جنوبی، اجرای طرح فشارافزایی آغاز شده و مطالعات مهندسی در اکثر بخشها به پایان رسیده است. در فاز ۱۱ به طور خاص، تاسیسات فشارافزایی از ابتدا در طراحی لحاظ شده و در حال پیشرفت است.
با این حال، اجرای پروژه در سایر فازها با چالشهایی نظیر تامین تجهیزات پیشرفته و محدودیتهای ناشی از تحریمهای بینالمللی مواجه است.
یکی از موانع کلیدی، زمانبر بودن فرآیند طراحی و ساخت کمپرسورهای مورد نیاز است. این تجهیزات باید در برابر شرایط سخت محیطی خلیج فارس، مانند دمای بالا و خوردگی، مقاوم باشند. تاخیر در تامین این تجهیزات میتواند پنجره فرصت برای اجرای به موقع پروژه را تنگتر کند و هزینههای اضافی به پروژه تحمیل نماید.
برای مقابله با محدودیتهای خارجی، صنعت نفت و گاز کشور به سمت بومیسازی حرکت کرده است. شرکتهای دانشبنیان داخلی موفق شدهاند بخشی از تجهیزات مورد نیاز را با استفاده از دانش فنی بومی طراحی و تولید کنند. اگرچه هنوز در برخی بخشها نیاز به فناوریهای خارجی احساس میشود اما مسیر خودکفایی با جدیت در حال پیگیری است و امید میرود وابستگی به تجهیزات وارداتی کاهش یابد.
این حرکت به سمت خودکفایی، نه فقط وابستگی به خارج را کاهش میدهد، بلکه ظرفیت نوآوری در صنعت نفت و گاز ایران را تقویت میکند. شرکتهای داخلی با همکاری دانشگاهها و مراکز پژوهشی، در حال توسعه فناوریهایی هستند که میتواند در سایر میادین گازی کشور نیز به کار گرفته شود و این امر پارس جنوبی را به الگویی برای خوداتکایی صنعتی تبدیل میکند.
بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که در صورت اجرای کامل پروژه فشارافزایی، میتوان سطح فعلی تولید را برای حداقل دو دهه دیگر حفظ کرد. عدم اجرای آن اما به کاهش محسوس تولید طی پنج تا هفت سال آینده منجر خواهد شد. برخی تحلیلها حتی از امکان افزایش تولید در برخی فازها در صورت تکمیل تجهیزات فشارافزایی خبر میدهند.
اجرای به موقع این پروژه میتواند اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را به صنعت انرژی ایران جلب کند. با توجه به نقش پارس جنوبی در تامین انرژی کشور، موفقیت این پروژه میتواند پیامدهای مثبتی برای ثبات اقتصادی و حتی روابط بینالمللی ایران داشته باشد.
در کنار پروژه فشارافزایی، اقدامات مکملی همچون حفر چاههای جدید، استفاده از فناوریهای نوین ازدیاد برداشت و بهینهسازی تاسیسات فعلی، در حال مطالعه و اجراست. اجرای بستهای جامع از این راهکارها، فقط مسیر بهرهبرداری پایدار از این میدان استراتژیک خواهد بود.
این راهکارهای مکمل میتوانند هزینههای عملیاتی را کاهش دهند و کارایی کلی میدان را بهبود بخشند. برای مثال، استفاده از فناوریهای دیجیتال مانند هوش مصنوعی برای پایش لحظهای چاهها، میتواند به شناسایی زودهنگام مشکلات و بهینهسازی فرآیند استخراج کمک کند که در نهایت به افزایش طول عمر میدان منجر میشود.
پروژه فشارافزایی پارس جنوبی، یک اولویت ملی برای حفظ جایگاه ایران در تولید گاز و تضمین امنیت انرژی کشور است. با وجود موانع فنی و مالی، حرکت به سمت اجرای این پروژه آغاز شده و با بهرهگیری از ظرفیت داخلی و فرصتهای همکاری، میتوان آیندهای باثبات برای صنعت گاز ایران ترسیم کرد.
پارس جنوبی گنجینهای ملی است که حفظ آن در گرو سرمایهگذاری، مدیریت علمی و بهرهگیری از فناوریهای نوین خواهد بود. اجرای این پروژه، نقطه اتکای آینده انرژی ایران است.
نجات پارس جنوبی، فقط یک پروژه صنعتی نیست، بلکه نمادی از اراده ملی برای غلبه بر محدودیتها و ساختن آیندهای پایدار است. با توجه به نقش بیبدیل این میدان در اقتصاد و امنیت ملی، موفقیت پروژه فشارافزایی میتواند به عنوان نقطه عطفی در تاریخ صنعت انرژی ایران ثبت شود و الگویی برای سایر پروژههای زیرساختی کشور باشد.