به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در خرداد ۱۴۰۴، اسرائیل پس از سالها عملیات تحریکآمیز و اقدامات مخفیانه علیه جمهوری اسلامی ایران، برای نخستینبار وارد یک درگیری نظامی مستقیم با تهران شد. جنگی که فقط ۱۲ روز به طول انجامید اما با هزینهای سنگین برای اسرائیل همراه بود؛ چه از منظر اقتصادی و چه از نظر مشروعیت سیاسی و بازدارندگی نظامی.
این نبرد که بیشتر با ابتکار عمل و پاسخ هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد، یک نقطه عطف در تحولات امنیتی منطقه بود و نشان داد دوران «جنگهای بدون هزینه» برای اسرائیل به پایان رسیده است.
هزینههای مستقیم نظامی اسرائیل در جریان این جنگ، به شکل کمسابقهای بالا بود. بر اساس گزارش The Economic Times، رژیم صهیونیستی فقط در یک هفته اول جنگ، روزانه حدود ۷۲۵ میلیون دلار صرف حملات و دفاع کرده است. این رقم، ترکیبی است از ۳۷۵ میلیون دلار برای حملات هوایی و تهاجمی، ۱۳۲ میلیون دلار برای سامانههای دفاع موشکی و بیش از ۲۱۸ میلیون دلار برای بسیج و لجستیک ارتش. در مجموع، در ۱۲ روز درگیری، هزینه نظامی اسرائیل به بیش از ۸.۷ میلیارد دلار رسید؛ آن هم بدون دستاورد نظامی مشخص، چراکه هیچ یک از اهداف کلیدی این رژیم در خاک ایران به طور جدی تخریب نشد و پاسخ کوبنده ایران عملا همه معادلات راهبردی تلآویو را بر هم زد.
در سوی دیگر، ایران با استفاده از ظرفیتهای بومی، سامانههای موشکی نقطهزن، پهپادهای رزمی و قدرت اطلاعاتی، توانست زیرساختهای حیاتی اسرائیل را هدف قرار دهد. به گزارش Anadolu Agency، حملات ایران منجر به خسارات سنگین در نیروگاههای برق، فرودگاه بنگوریون، بنادر حیفا و اشدود و شبکه انتقال انرژی شد.
این حملات که اغلب با دقت بالا و عبور از سامانههای دفاعی پرخرج اسرائیل انجام شدند، حداقل ۱.۳ میلیارد دلار خسارت مستقیم بر جای گذاشتند و ثابت کردند که «گنبد آهنین» بیش از آنکه یک سد دفاعی باشد، به یک ابزار تبلیغاتی بیاثر تبدیل شده است.
فراتر از این آسیبها، اقتصاد داخلی اسرائیل نیز در مدت کوتاه این جنگ با بحران جدی مواجه شد. بسیج صدها هزار نیروی ذخیره، تعطیلی مراکز تجاری، توقف پروژههای زیرساختی و تعطیلی مدارس، یک شوک بزرگ به زندگی روزمره مردم وارد کرد. کارشناسان اقتصادی در اسرائیل هشدار دادهاند که این سطح از تنش، در صورتی که تکرار شود یا ادامه یابد، میتواند بنیان اقتصادی این رژیم را به شکل ساختاری تضعیف کند.
در سالهای گذشته، اسرائیل بارها درگیر جنگهای کوتاهمدت شده اما همواره طرف مقابل یعنی غزه، لبنان یا سوریه را با هزینههای کمتر مواجه کرده است. اینبار اما ایران نه فقط پاسخ داد، بلکه هزینهای گزاف بر تلآویو تحمیل کرد.
بازار سرمایه اسرائیل در روزهای پایانی جنگ شاهد رشد شاخصها بود اما کارشناسان Financial Times، این رشد را ناشی از امیدواری به پایان جنگ و ورود کمکهای آمریکا دانستهاند، نه نشانهای از اعتماد اقتصادی واقعی. در واقع، حتی رشد موقتی بورس نیز نمیتواند پنهان کند که ارزش شِکِل فقط با مداخلات بانک مرکزی تثبیت شد، نه با اعتماد سرمایهگذاران. در همین حال، شرکتهای بیمه بینالمللی هزینههای پوشش ریسک سرمایهگذاری در سرزمینهای اشغالی را تا ۲ برابر افزایش دادهاند.
از جنبهای دیگر، جنگ نشان داد که رژیم اسرائیل در مدیریت اقتصاد جنگی کاملا وابسته به دلارهای خارجی و حمایتهای امنیتی غربی است. به همریختگی زنجیره تامین، خروج کارگران فلسطینی از بخش خدمات و افزایش نرخ تورم، همگی عواملی هستند که در هفتههای بعد از جنگ نیز ادامه خواهند داشت. از سوی دیگر، ایران با وجود تحریمهای شدید، توانست با اتکا به توان داخلی و تاکتیکهای بازدارنده، برتری خود را در میدان نبرد حفظ کند و پیام روشن به دشمنان منطقهای و فرامنطقهای ارسال کند.
جنگ با ایران، هزینههای پنهان دیگری نیز برای رژیم صهیونیستی داشت. کاهش اعتماد عمومی، تزلزل در بازار مسکن، فرار سرمایههای بینالمللی و نگرانی شدید سرمایهگذاران خارجی از تداوم بیثباتی، فقط بخشی از این پیامدهاست. حتی اگر در ظاهر، ساختار اقتصادی اسرائیل همچنان پابرجا باشد ولی شکافهای درونی آن عمیقتر از همیشه نمایان شده است.
بر اساس تحلیلهای مقایسهای، خسارات این جنگ کوتاه، از نظر اقتصادی قابل مقایسه با جنگهای بسیار طولانیتر در گذشته نیست. برای مثال جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ که ۳۴ روز طول کشید، فقط ۳.۶ میلیارد دلار خسارت برای اسرائیل به همراه داشت، در حالی که جنگ ۱۲ روزه با ایران بیش از ۸ میلیارد دلار هزینه در پی داشته و احتمالا در آینده افزایش نیز خواهد یافت.
در پایان باید تاکید کرد که اسرائیل، اگر چه با اتکا به رسانههای غربی و تبلیغات نظامی سعی دارد تا چهرهای مقتدر از خود نشان دهد اما واقعیت این جنگ نشان داد که این رژیم در برابر یک کشور مستقل و مقتدر مانند ایران، نه فقط توان بازدارندگی واقعی ندارد، بلکه آسیبپذیری آن بیش از هر زمان دیگری عیان شده است.
پیام روشن ایران به تلآویو و حامیان آن ساده بود. امنیت یکطرفه و سلطه از راه زور، دیگر ممکن نیست. دفاع هوشمندانه و مبتنی بر توان داخلی، راهبردی است که جمهوری اسلامی ایران با موفقیت به نمایش گذاشت؛ راهبردی که توازن قوا را در منطقه برای همیشه تغییر داد.