از اصرار چاووشی تا ساخت قطعه «علاج» از زبان شاعر اثر، کاظم بهمنی

به گزارش اقتصاد معاصر؛ کاظم بهمنی در صفحه شخصی خود نوشت:

امروز دیدم یه نفر نوشته که چند میلیارد پول بابت علاج گرفته
ای کاش واقعا حرفش درست باشه!! چون اون نمیدونه که محسن بیشتر پولی که
درمیاره رو کجا هزینه میکنه
که اگه خرج خودش کرده بود الان توی یه خونه
۹۰ متری معمولی مستاجر نبود
تمام

توی اتاق پشت میز نشسته بودم و مینوشتم هر یه ربع بهم سر میزد که نخوابیده باشم وهی با حرفاش سعی داشت تهییجم کنه... کاظم مردم خطاب به «مردم» بنویس
بگو هرچی بزنن ما هم جواب میدیم یه چی بگو
دلاشون قرص شه
بگو نترسن این سر و صداها بیشترش واسه
نفوذ یاس
بگو "خدا هوامونو داره...
کاظم پیچیده اش نکن ساده و صریح بنویس که
همه «مردم» ..فهمن...
ساعت ۷ صبح... كار من تموم شده بود کف اتاق (استودیو) دراز به دراز افتاده بودم و چشام داشت بسته میشد. از فشار خواب نمی تونستم بهش بگم کولرو خاموش کن و
حسابی سردم بود
ساعت ۸ صبح...
با صدای اسپیکرا چشامو به زور باز کردم از روی صندلی برگشت و با یه لبخند رضایتی
نگام کرد گفت تمومه!!
(نمیدونم ساعت (چند
یه ملحفه ای کشیده شد روم و در اتاق آروم بسته

در باب علاج و (مردم
شب داشتیم با هم قدم میزدیم
بعد از کلی حرف به شوخی بهش گفتم تو هم
ترسیدیا!
گفت ذره ای نمیترسم ما جنگ زده ایم اما خیلی از این «مردم» با مقوله ی جنگ غریبه ان باورم نمیشه دوباره به خاکمون تجاوز شده گفت «مردم» خیلی مضطربن همه بغض دارن... کاش میشد براشون یه کاری کنیم.
برگشتیم خونه اش]
ساعت ۱۰/۵ شب بود صدای پدافند قطع نمیشد یه ملودی که از قبل ساخته بود رو واسم پخش
کرد گفت رو همین خط بنویس تا
فوادیان قهوه برام درست کرد که خوابم نبره صبح بند به بند مینوشتم و اون بند به بند رو میخوند
ساعت ۴ صبح شده بود فوادیان خوابیده بود اثر کافئین قهوه رو هم دیگه احساس نمیکردم
اما همچنان اون اصرار داشت که نخواب . به صورتش که نگاه میکردم انگار به موضوعی
خواب را از چشاش گرفته بود.