محمد خوشچهره، اقتصاددان در گفتوگو با خبرنگار اقتصاد معاصر پیرامون الزامات تدوین برنامه اقتصادی در شرایط جنگی اظهار کرد: در شرایط بحرانی و به ویژه در مواجهه با جنگ، کشورها نیازمند برنامهریزی دقیق و تخصصی برای حفظ ثبات و پایداری اقتصادی هستند؛ بنابراین داشتن یک الگوی مشخص و منسجم برای مقابله با این فشارها ضرورت دارد.
این اقتصاددان افزود: یکی از اصول اساسی در این الگو، تخصیص منابع محدود کشور به حوزههای ضروری و حیاتی است و جلوگیری از مصرف منابع در امور غیرضروری یا کماهمیت. در شرایط جنگی منابع کشور باید به گونهای مدیریت شوند که پایداری اقتصاد حفظ شود و آسیبها به حداقل برسد. این مساله به معنای اولویتبندی دقیق و سیاستگذاریهای هدفمند در بخشهای مختلف اقتصاد است.
وی حوزه مسکن را به عنوان یکی از بخشهای حیاتی که باید توجه ویژهای به آن شود، معرفی کرد و گفت: در حال حاضر مسکن سهم بزرگی از هزینههای خانوار را به خود اختصاص میدهد و نوسانات ناگهانی در قیمت یا اجارهبها میتواند به صورت مستقیم، فشار تورمی بر زندگی مردم وارد کند.
خوش چهره افزود: تجربه کشورهای موفق در مدیریت بحران نشان داده که افزایش اجارهبها در قراردادهای جدید باید ممنوع شود تا از بروز فشارهای روانی و اقتصادی بر خانوارها جلوگیری شود. این اقدام علاوه بر کنترل تورم، به جلوگیری از تاخیر در ازدواجها و کاهش مشکلات اجتماعی مرتبط کمک میکند.
این اقتصاددان ادامه داد: موضوع دیگری که در شرایط جنگ اقتصادی بسیار مهم است، استقلال و اقتدار پول ملی است. استفاده از ارزهای خارجی، به ویژه دلار آمریکا، به دلیل سلطه مالی جهانی ایالات متحده، میتواند ابزار نفوذ و فشار دشمنان باشد. در واقع ادامه استفاده از دلار به معنای پذیرش سلطه اقتصادی و کاهش قدرت مانور مالی کشور است.
وی توضیح داد: با توجه به نکته مذکور، ممنوع کردن استفاده از دلار و جایگزین کردن آن با روشهای مناسب تبادل ارزی، میتواند گامی موثر در اعلام برائت از نفوذ پول خارجی و حفظ اقتدار پول ملی باشد. البته باید توجه داشت که این اقدام چالشها و پیچیدگیهای خاص خود را دارد و نیازمند طراحی سازوکارهای جایگزین دقیق و مطمئن است که تبادلات تجاری و مالی کشور را با مشکل مواجه نکند.
خوش چهره بیان کرد: از سوی دیگر، جنگ فقط محدود به مسائل اقتصادی نمیشود، بلکه جنگ روانی و رسانهای نیز بخش مهمی از این جنگ است. دشمنان تلاش میکنند از طریق رسانههای معاند و شبکههای خبری حمایت شده، افکار عمومی را منحرف کنند و جو ناامیدی و بیاعتمادی در جامعه ایجاد نمایند.
این اقتصاددان توضیح داد: در این میان، رسانههایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از دشمنان حمایت میکنند، مانند برخی شبکههای خبری مرتبط با اسرائیل، نقش مخربی در تضعیف همبستگی ملی دارند. بنابراین، ممنوعیت فعالیت این رسانهها اقدامی ضروری برای حفظ سلامت افکار عمومی و مقابله با جنگ روانی دشمن است.
وی در ادامه تاکید کرد: یکی دیگر از نکات کلیدی در مدیریت جنگ، نظارت و کنترل قیمتها است. افزایش قیمتها به دو دسته کلی تقسیم میشود؛ نخست، گرانی ناشی از افزایش هزینههای تولید که به نوعی طبیعی و غیرقابل اجتناب است و دوم، گرانفروشی و سودجویی که رفتار غیرقانونی و آسیبزننده به اقتصاد و مردم است.
خوش چهره افزود: متاسفانه در برخی بازارها، مانند بازار میوه، شاهد گرانفروشیهای شدید و بیرویه هستیم که فشار زیادی به مردم وارد میکند و باید با آن برخورد جدی و قانونی شود. نظارت دقیق بر بازارها و برخورد سریع با متخلفان، ضمن حفظ عدالت اقتصادی، به کاهش التهابهای بازار و کنترل تورم کمک شایانی میکند.
این اقتصاددان متذکر شد: تجربه جنگ تحمیلی ۸ ساله ایران نیز گنجینهای ارزشمند از درسها و آموزهها در زمینه مدیریت بحرانهای اقتصادی است. آن دوران نشان داد که داشتن ابزارهای کنترلی قوی و سیاستگذاریهای هوشمندانه و متناسب با شرایط، میتواند جلوی نابسامانیهای اقتصادی را بگیرد و کشور را در شرایط سخت حفظ کند. این تجربه تاریخی باید امروز با توجه به شرایط جدید جنگ اقتصادی، بازبینی و به روزرسانی شود و راهکارهای نوین متناسب با فناوریها و ساختارهای جدید اقتصادی به کار گرفته شود.
وی در پایان گفت: در مجموع، مدیریت جنگ نیازمند یک رویکرد چندجانبه و هماهنگ است که از یکسو بر سیاستهای اقتصادی و مالی کشور تمرکز دارد و از سوی دیگر به مقابله با جنگ روانی و رسانهای دشمن میپردازد. همچنین، مشارکت فعال مردم و ایجاد فضای اعتماد عمومی، از مهمترین ارکان موفقیت در این مسیر است. بدون حمایت و همدلی مردم، اجرای سیاستهای سختگیرانه و کنترلها بیثمر خواهد بود.