تحریم بندر چابهار؛ تحریم ایران یا تنبیه هند؟

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ اخیرا شبکه تلویزیونی ایندیا تودی از تصمیم آمریکا مبنی بر لغو معافیت اعطا شده در سال ۲۰۱۸ برای عملیات در بندر راهبردی چابهار ایران خبر داد؛ اقدامی که می‌تواند بر نقش هند در توسعه این بندر کلیدی تاثیر بگذارد. 

هند از سال ۲۰۰۳ در حال مذاکره با ایران برای توسعه بندر چابهار بود. دو طرف سرانجام در سال ۲۰۱۵ تفاهم‌نامه‌ای امضا کردند که بر اساس آن هند پایانه شهید بهشتی این بندر را توسعه دهد. در سال ۲۰۱۶، یک توافق سه‌جانبه بین هند، ایران و افغانستان برای توسعه این بندر به عنوان قطب راهبردی امضا شد که با اتصالات ریلی، اقتصاد سه کشور را به هم متصل می‌کند. همچنین چابهار به عنوان راهی برای دور زدن پاکستان و رسیدن کالاهای هندی به بازارهای افغانستان و آسیای مرکزی در نظر گرفته می‌شد. 

دهلی نو در ابتدا متعهد شد که با ارائه تجهیزاتی به ارزش ۸۵ میلیون دلار در توسعه پایانه شهید بهشتی سرمایه‌گذاری کند. در سال ۲۰۱۸، شرکت دولتی India Ports Global Limited (IPGL)، کنترل عملیاتی این ترمینال را به دست گرفت. در نهایت و در سال ۲۰۱۸، دولت اول ترامپ موافقت کرد که با توجه به اهمیت چابهار برای توسعه اقتصادی افغانستان، از تحریم‌ها معاف شود. دو سال پیش نیز هند متعهد به سرمایه‌گذاری ۵۰۰ میلیون دلاری در بندر شد. 

اهمیت اقتصادی بندر چابهار 

بندر چابهار در جنوب شرقی ایران، فرصت‌های متعددی دارد که آن را از منظر داخلی و بین‌المللی جذاب می‌کند. این بندر به دلیل موقعیت جغرافیایی آن در حاشیه اقیانوس هند، نزدیکی به کشورهای مهم و راهبردی مانند افغانستان، پاکستان و هند، همچنین جایگاه آن به عنوان هاب اصلی ترانزیت در کریدور بین‌المللی شمال-جنوب، ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به یکی از مهمترین قطب‌های تجاری منطقه را دارد. 

همچنین، چابهار یکی از معدود پروژه‌های معاف از تحریم‌های ایالات متحده در ایران بود که رویه‌های تجاری با سایر کشورها را تا حد زیادی تسهیل می‌کرد. البته بندر چابهار ظرفیت ایجاد تحول در تجارت در آسیای جنوبی و مرکزی را دارد و مسیرهای تجاری زمینی پیشنهادی مرتبط با این بندر، دسترسی بیشتر به بازارهای افغانستان و آسیای مرکزی را تسهیل می‌کند. 

از این‌رو، چابهار فقط بندر ایرانی با دسترسی مستقیم به اقیانوس هند و اولین بندر آب‌های عمیق کشور است. بر این اساس، ایران توسعه بندر چابهار را در چارچوب طرح ویژه توسعه منطقه مکران گنجانده و برنامه‌های ترکیبی اقتصادی، اجتماعی، نظامی و امنیتی را در چارچوب هدف بلندمدت کشور برای تبدیل شدن به یک قطب ترانزیت منطقه‌ای در پیش گرفته است. 

بدون تردید، چابهار بخش مهمی از راهبرد چرخش به شرق ایران خواهد بود که تهران در این راستا گام برمی‌دارد. هند نیز می‌تواند از بندر چابهار به عنوان مکانی برای هماهنگی عملیات بشردوستانه در آسیای مرکزی و جنوبی استفاده کند. بندر چابهار همچنین دسترسی هند به ایران به عنوان دروازه اصلی ترانزیت بین‌المللی که دارای مسیرهای دریایی، ریلی و جاده‌ای بین هند، روسیه، ایران، اروپا و آسیا است را افزایش می‌دهد. 

بنابراین، هند به عنوان یک سرمایه‌گذار اصلی در بندر چابهار وارد شد، زیرا این بندر را وسیله‌ای برای دسترسی به بازارهای افغانستان و آسیای مرکزی بدون تکیه بر مسیرهای زمینی پاکستان محسوب می‌کند. 

افغانستان نیز بیشتر تجارت خود را از طریق پاکستان انجام می‌دهد، بنابراین بندر چابهار می‌تواند یک مسیر تجاری جایگزین برای این کشور فراهم کند. در مقابل، بندر چابهار ظرفیت ایجاد رشد اقتصادی قابل توجه برای افغانستان را دارد و صادرات و واردات کالاها را تسهیل می‌کند. در واقع، افغانستان را از وضعیت یک کشور محصور در خشکی خارج و کابل بازار وسیعی برای گسترش تجارت و تعامل خود پیدا خواهد کرد. 

در مورد کشورهای آسیای مرکزی، بندر چابهار به این کشورهای محصور در خشکی امکان دسترسی به مسیرهای تجاری دریایی را می‌دهد. بنابراین، این بندر نه فقط به عنوان وسیله‌ای برای ارتباط با افغانستان و آسیای مرکزی، بلکه با غول‌های اقتصادی جهانی هند و چین نیز عمل خواهد کرد.

هراس از محور اوراسیا 

احتمالا برداشتن معافیت توسعه بندر چابهار در درجه نخست به رویکرد فشار حداکثری ایالات متحده مربوط شود اما نباید از مواضع اخیر هند در نزدیکی به چین و تاکید بر سازمان‌های غیرغربی مانند شانگهای و بریکس غافل شد. از همین‌رو به نظر می‌رسد در مقطع کنونی انگیزه اصلی واشنگتن از تصمیم اخیر به نوعی تنبیه دهلی باشد. 

پس از روی کار آمدن دولت مودی در دهلی، همکاری نزدیک با ایالات متحده به ویژه در حوزه اقیانوس هند به یکی از ستون‌های اصلی سیاست خارجی این کشور تبدیل شد. اما در سال‌های اخیر این رویکرد شاهد تغییر محسوسی بوده است، به طوری که هند از تحریم انرژی روسیه پس از جنگ اوکراین خودداری کرد. در واقع، اکنون مبادلات انرژی به گره‌ای تبدیل شده که غرب نمی‌تواند آن را باز کند. واردات نفت هند از روسیه همچنان در حال گسترش است و دهلی نو با پرداخت روپیه، سلطه امپراتوری دلار را دور می‌زند. یعنی هر معامله، ضربه‌ای آرام به انحصار مالی ساخته شده در واشنگتن و لندن است.

برای مسکو نیز بازار هند فراتر از درآمدهای از دست رفته اروپایی را جایگزین می‌کند. این بازار تحریم‌ها را به اهرم تبدیل می‌کند و انزوای سیاسی مسکو را نیز به نوعی می‌شکند. در مقابل، هند نیز می‌تواند از نفت با تخفیف روسیه برای رشد اقتصادی و استقلال رویکردی خود بهره بگیرد. این ترتیبات مستقیما منعکس‌کننده ابتکارات منطقه‌ای برای پیوند دادن جریان‌های انرژی به یک چارچوب وسیع‌تر در اوراسیا است. بنابراین انرژی دیگر تنها سوخت اقتصادی نیست، بلکه به سوخت ژئوپلیتیک و سنگ بنای مشارکت اوراسیای بزرگ تبدیل می‌شود. 

از سوی دیگر، شاهد نزدیکی هند به چین هستیم که نماد بارز آن اجلاس اخیر سازمان همکاری شانگهای است. ایالات متحده همواره از اختلافات ارضی دو کشور برای ایجاد شکاف بین آن‌ها استفاده و مانع از ورود هند به محور اوراسیایی روسیه-چین-ایران می‌شد. اما اکنون تعرفه‌های ۵۰ درصدی ایالات متحده بر دهلی، نتیجه معکوس داشته و این کشور را به سمت پکن سوق داده است. از سرگیری پروازها، تبادلات فرهنگی و گشایش‌های تجاری موقتی بین دو کشور در این راستاست. 

بنابراین در نتیجه سیاست‌های ترامپ محور اوراسیایی تقویت می‌شود و این موضوعی بوده که موجب هراس واشنگتن شده است، زیرا امپراتوری آن را با خطر جدی می‌کند. به طوری که هر فشار جدید از سوی واشنگتن، این مسیر را عمیق‌تر می‌کند. هر چه امپراتوری واشنگتن بیشتر بر حکومت از طریق مجازات اصرار ورزد، آسیا مصمم‌تر می‌شود تا حاکمیت خود را به تحکیم بخشد.

تصمیم راهبردی هند 

همانطور که اشاره شد رویکرد هند در سال‌های اخیر از غرب فاصله گرفته و بیشتر تمایل به همکاری با قدرت‌های اوراسیایی دارد. اکنون نیز هند باید همه جوانب تصمیم ایالات متحده را بسنجد و سود و زیان آن را در نظر بگیرد. باید توجه داشت که انصراف هند از چابهار، همه مزایای مذکور را نابود خواهد کرد و دسترسی آن به آسیای مرکزی و روسیه را کاهش خواهد داد که در بلندمدت مزایای راهبردی آن را به تحلیل خواهد برد. 

باید توجه داشت که بندر چابهار نقش مهمی در اتصالات هند دارد و به نوعی دو کریدور شمال-جنوب و دریای سیاه-خلیج فارس را برای اتصال به اروپا و قفقاز جنوبی استفاده می‌کند. از همین‌رو، پایبندی دهلی به تحریم ایالات متحده، به نوعی خودزنی هند در در دو منطقه مهم آسیای مرکزی و قفقاز است که موجب حذف حضور آن در بلندمدت به نفع رقبا خواهد شد. اکنون دهلی با آزمونی سخت مواجه است که می‌تواند مسیر سیاست خارجی آن را به شدت تغییر دهد.