اقتصاد معاصر-محمد نجارصادقی، روزنامهنگار اقتصادی: امروز صبح اقتصاد ایران وارد مرحلهای تازه شد. با فعال شدن مکانیسم ماشه، آن بلاتکلیفی طولانی برای صاحبان تجارت تمام شد؛ دیگر نمیتوان گفت «شاید»، «اگر»، «باید صبر کنیم»؛ فشار به اقتصاد پس از این اتفاق یک واقعیت است و انکارش فایدهای ندارد اما این ماجرا یک جنبه روشن هم دارد، دیگر فعالان اقتصادی و تصمیمگیران دولتی پشت «ببینیم چه میشود» قایم نمیشوند؛ باید تصمیم بگیرند. یا جلو بروند یا عقب بنشینند. این قطعیت خودش یک فرصت است، حتی اگر در بستری تلخ اتفاق افتاده باشد.
فراموش نکنیم چین همچنان مشتری وفادار نفت ماست؛ حدود ۷۷ درصد نفت خام صادراتی ایران در سال گذشته میلادی راهی چین شده است. یعنی اگر تحریمها تا دندان مسلح شوند، بازار نفت ما با چین لطمه نمیبیند.
علاوه بر آن، سهم کشورهای همسایه و همسو در تجارت غیرنفتی ایران بسیار بالاست؛ سال گذشته بیش از ۶۰ میلیارد دلار مبادله غیرنفتی با ۱۵ کشور همسایه صورت گرفته که بخش عمده (حدود ۶۵ درصد) کل تجارت خارجی ایران است. پس اگر تحریمها آمد و رفت، کشورهای همسایه احتمالا مراودات تجاریشان را قطع نمیکنند؛ این روابط ریشهدار و مبتنی بر نزدیکی جغرافیایی و نیاز متقابل است.
در سوی دیگر سکه، تجارت ایران با اروپا و آمریکا تقریبا به گوشهای افتاده است. کل صادرات ایران به اروپا در سال گذشته حدود ۸۰۰ میلیون دلار برآورد شده که فقط ۰.۷ درصد از کل درآمدهای ارزی کشور است. مبادلات تجاری ایران و اروپا مجموعا حدود ۶ میلیارد دلار است؛ پس اگر کسی نگران کم شدن تجارت با اروپا یا آمریکا باشد، باید بداند که آن چند صد میلیون دلار ارزش نگرانی زیاد را ندارد؛ بار اصلی بر دوش بازارهای کلان نفت و روابط با چین و همسایگان است.
در همین میانه خبرهای امیدوارکنندهای هم رسیده؛ محمولهای بزرگ از نفت ایران راهی بمبئی شد و نشان داد هنوز بلوکبندی جهان کار میکند، البته نباید این ورود را بیش از حد بزرگ کرد؛ نه آنقدر عمیق است که خیالمان راحت شود، نه آنقدر پایدار که آینده را تضمین کند.
باید استراتژی مقاومت فعال داشته باشیم نظیر یافتن مشتریان جایگزین در آسیا و آفریقا، ایجاد شبکههای مالی غیرمتعارف، تقویت تولید داخلی قطعات حساس و همراستا شدن با کشورهایی که میخواهند تحریمها را نپذیرند.
سایه ابهام کنار رفته و بازی شروع شده است، کسانی که زودتر تصمیم بگیرند، شانس رشد هم پیدا میکنند. تحریمها سختاند، اما تجربه نشان داده فلجکننده نیستند.
تحریمها آمدند، تکلیف روشن شد. اما نجات، اگر قرار باشد اتفاق بیفتد، دست هیچ نهاد و سازمانی نیست. کلیدش در جیب همان بخش خصوصی و تولیدکنندگانیست که اگر بخواهند، میتوانند این ماشین با سرعت به پیش ببرند؛ البته اگر شعار سال فقط روی بنر نمانده و هنوز تصمیم همان حمایت از سرمایه گذاران باشد.