به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در شرایطی که موضوع انرژی در ایران با چالشهای متعددی از جمله تحریمها، تحولات ژئوپلیتیک و محدودیتهای داخلی مواجه است، راهکارهای تقویت تابآوری، افزایش تولید و توسعه بازارهای صادراتی بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافتهاند. با توجه به تاکید رهبر معظم انقلاب بر بهرهگیری از ظرفیت دانشگاهها و تنوعبخشی به مشتریان نفتی، بررسی دقیق این موضوعات و ارائه راهکارهای عملی میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کشور کمک شایانی کند و فرصتهای جدیدی را در بازارهای جهانی ایجاد نماید.
با وجود ظرفیتهای بالقوه فراوان در صنعت نفت و گاز ایران، محدودیتهای ساختاری، ضعف هماهنگی بین نهادها و نگرانیهای امنیتی موجب شده تا این تواناییها به طور کامل بالفعل نشود. بهرهگیری از دانش و توانمندی جوانان پژوهشگر، توسعه فناوریهای نوین و همکاری فرابخشی میان وزارتخانهها و دستگاههای ذیربط، کلید عبور از مشکلات کنونی است. همچنین، تنوعبخشی به بازارهای صادراتی نفت و فرآوردهها نه فقط ریسکهای وابستگی به یک یا چند کشور خاص را کاهش میدهد، بلکه موجب تقویت جایگاه ایران در عرصه جهانی خواهد شد. اجرای چنین راهبردهایی نیازمند اراده جدی و مدیریت هوشمند است.
در راستای بررسی بیشتر این موضوع، به سراغ مصطفی سعیدی، پژوهشگر حوزه انرژی رفتیم و از وی در اینباره جویا شدیم.
اقتصاد معاصر: با توجه به ریسکهای ژئوپولیتیک منطقه، چگونه میتوان تابآوری اقتصادی کشور را در حوزه انرژی افزایش داد؟
سعیدی: مسالهای که مطرح شد از این نظر اهمیت دارد که انرژی در واقع شاهرگ حیاتی هر کشوری محسوب میشود. اگر به هر دلیلی تامین انرژی مختل شود، نه فقط بخشهای مختلف صنعتی، بلکه حوزههای کلیدی مانند حملونقل و حتی صنایع نظامی دچار مشکل جدی میشوند. به همین دلیل تابآوری در حوزه انرژی نباید صرفا محدود به زیرساختهای انرژی باشد، بلکه باید از منظری کلانتر و فرابخشی مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال بخش زیادی از پالایشگاههای ما در جنوب کشور (مانند بوشهر و عسلویه) به صورت متمرکز قرار گرفتهاند و در صورت بروز یک حمله احتمالی، ممکن است دچار آسیب جدی شوند؛ بنابراین ما نیازمند ایجاد یک بازدارندگی موثر هستیم، به گونهای که دشمن اساسا به فکر حمله به زیرساختهای حیاتی انرژی کشور نیفتد. در این چارچوب، تنها راهکار مقابله موثر، تهدید متقابل است؛ به این معنا که اگر پالایشگاههای ما هدف قرار گیرند، ایران نیز بتواند صادرات انرژی در منطقه را به طور کامل متوقف کند، به ویژه برای کشورهایی که از اسرائیل حمایت میکنند.
اما در کنار بازدارندگی، باید اقدامات عملیاتی و پیشگیرانه نیز در دستور کار قرار گیرد. یکی از محورهای اصلی، تنوعبخشی به منابع انرژی است. امروز کشور وابستگی شدیدی به گاز طبیعی دارد که باید کاهش یابد. نمونه موفق این تنوع، سامانه CNG بود که در زمان اختلال در سامانههای سوخترسانی، باعث شد کشور دچار بحران نشود. در حوزه نیروگاهی نیز، استفاده از سوخت دوم (مایع) و ذخیرهسازی آن میتواند پایداری سیستم را در شرایط بحرانی تضمین کند. همچنین بحث ذخیرهسازی کالای اساسی و مواد اولیه حیاتی نه فقط در حوزه انرژی، بلکه در سایر بخشها نیز باید به صورت دائمی و راهبردی مورد توجه قرار گیرد.
وزارتخانهها باید مواد حیاتی و اساسی مرتبط با حوزه خود را شناسایی و ذخیرهسازی کنند، تا کشور در مواجهه با جنگ، تحریم یا بلایای طبیعی دچار اختلال نشود. در حوزه تولید برق، تمرکز صرف بر نیروگاههای متمرکز قابل آسیب، ریسکپذیر است. در مقابل، توسعه نیروگاههای پراکنده، تجدیدپذیر و محلی مانند پنلهای خورشیدی میتواند یک لایه مهم تابآوری ایجاد کند. نمونههای مشابه آن را در مناطق جنگزده مانند غزه و لبنان شاهد هستیم؛ جایی که پنلهای خورشیدی حتی در شرایط بمباران، برق مورد نیاز خانوارها را تامین میکنند. این نوع تولید برق میتواند مستقل از شبکه سراسری و با هزینه پایینتری توسعه یابد. از دیگر ظرفیتها، توسعه نیروگاههای هستهای کوچک (SMR) است که میتوانند به صورت مدفون در زمین، برق مناطق خاص را برای دهها سال تامین کنند، بدون نیاز به انتقال گاز از جنوب به شمال شرق کشور. این خود گامی بزرگ در جهت کاهش وابستگی به شبکه گسترده گازرسانی کشور است که هزینهها و ریسکهای بالایی دارد.
در کنار همه این موارد، باید تنوع در نوع سوخت مصرفی نیروگاهها و استفاده از منابع مغفولمانده مانند زغالسنگ نیز در دستور کار قرار گیرد. شرق کشور دارای منابع زغالسنگ است و میتوان با احداث نیروگاههای مبتنی بر این منبع، هم اشتغال ایجاد کرد و هم پایداری تامین انرژی را بالا برد. در نهایت، توسعه خودروهای برقی و الکتریکی نیز باید در دستور کار قرار گیرد؛ زیرا این خودروها در صورت بروز بحران در تامین سوخت فسیلی، میتوانند با استفاده از انرژی خورشیدی شارژ و مورد استفاده قرار گیرند. در مجموع، راهبرد تابآوری در حوزه انرژی باید بر سه پایه اصلی بازدارندگی موثر برای جلوگیری از حمله، تنوعبخشی به منابع، زیرساختها و فناوریها و ذخیرهسازی هوشمند و راهبردی مواد حیاتی استوار باشد.
اقتصاد معاصر: با توجه به تاکید رهبری بر استفاده از ظرفیت دانشگاهها و پژوهشگران جوان برای افزایش تولید نفت، چه موانعی تاکنون مانع تحقق این موضوع شده و برای رفع آن چه باید کرد؟
سعیدی: در شرایط فعلی کشور، مساله نفت از این جهت اهمیت ویژهای پیدا کرده که به درآمدهای پایدار نفتی نیاز داریم تا بتوانیم زیرساختها را حفظ و توسعه دهیم. با وجود سالها تحریم و مشکلات متعدد، رسیدن به نقطهای که تولید نفت افزایش یابد و در عین حال مصرف بهینه شود، برای اقتصاد کشور حیاتی است. واقعیت این است که اگر تولید را بهبود بخشیم و همزمان مصرف را مدیریت کنیم، مانند دو لبه قیچی عمل میکند و درآمدهای ارزی کشور چند برابر خواهد شد.
مشکل اول؛ اطلاعات میادین به صورت محرمانه و بسته در اختیار پژوهشگاهها و تیمهای محدودی قرار میگیرد و اجازه ورود و تجربهآموزی به دانشگاهیان و تیمهای جوان داده نمیشود. این رفتار ضمن آن که مانع بهرهگیری از ظرفیتهای گسترده میشود، موجب شکلگیری انحصار و ایجاد قراردادهای تکی و پرهزینه با یک یا چند تیم منتخب نیز میگردد. اگر اطلاعات در اختیار دهها تیم قرار میگرفت، رقابت، نوآوری و کاهش قیمتها رخ میداد و احتمال دستیابی به راهکارهای بهتر بیشتر میشد.
مشکل دوم؛ رویکرد امنیتی و نگرانی از نشت اطلاعات، موجب میشود دادهها قفل شوند؛ طوری که حتی پژوهشگران داخلی هم از توانایی ورود به مساله محروم میمانند. این رویه مانع شکلگیری زنجیره یادگیری است. دانشگاه باید دادهها را در اختیار داشته باشد تا پروپوزال بنویسد، از خطا، درس بگیرد و سپس راهحلهای عملی ارائه کند اما وقتی اجازه ورود داده نمیشود، انتظار معجزه بیمنطق است.
بنده چند پیشنهاد عملی برای رفع موانع و تسریع بهرهگیری از ظرفیت جوانان دارم.
مورد اول، بازنگری در سیاست محرمانگی است. اطلاعات میادین باید تحت قراردادهای محرمانگی (NDA) و تضمینهای لازم در اختیار تیمهای پژوهشی قرار گیرد. تعهدات حقوقی و ضمانتهای لازم میتواند نگرانیها را رفع کند بدون آن که دسترسی کامل بسته بماند.
مورد دوم، اعطای میدانهای کمتولید یا پروژههای آزمایشی به تیمهای دانشبنیان و جوان برای اجرا و آزمون است؛ این اقدام امکان تجربه عملی و اثباتپذیری توانمندیها را فراهم میآورد.
مورد سوم، تشویق رقابت و بازارسازی است. دادهها را به چند گروه واگذار کنید تا رقابت شکل گیرد؛ این کار منجر به کاهش هزینهها، افزایش کیفیت راهکارها و رشد سریعتر نوآوری میشود.
مورد چهارم، اعتمادسازی سازمانی است. وزارت نفت و شرکت ملی نفت باید رویکردشان را نسبت به جوانان و دانشگاه تغییر دهند و نه صرفا به صورت آزمون و خطا، بلکه باید با سیاستهای حمایتی و مسیرهای روشن همکاری باشد.
مورد پنجم نیز استفاده از ظرفیت ایرانیان متخصص خارج است. بسیاری از آنها حاضرند دانش خود را منتقل کنند؛ سیاستهای جذب و همکاری (با قید تعهدات مشخص) باید تسهیل شود.
اگر مدیران ارشد وزارت نفت و شرکت ملی نفت صادقانه به دنبال افزایش تولید هستند، نیاز به یک ابلاغ شفاف و سیاستمحور است. بله محرمانگی حفظ باید شود اما تحت چارچوبهای قراردادی و با هدفِ باز کردن درِ میدان برای نسل جوان و پژوهشگران.
اقتصاد معاصر: با توجه به تاکید رهبری بر تنوعبخشی به مشتریان نفتی و کاهش وابستگی به کشورهایی مانند چین، چه ظرفیتها و اقداماتی برای گسترش بازار صادرات نفت ایران وجود دارد؟
سعیدی: ساختار فعلی سیاستگذاری و اجرایی در کشور ما، به ویژه در حوزه انرژی، نیازمند بازنگری جدی در شیوه عملکرد و تعامل بین نهادهاست. دستیابی به موفقیت در صادرات نفت و تنوعبخشی به بازارهای هدف، صرفا با عملکرد یک وزارتخانه یا یک بخش خاص محقق نمیشود. همانطور که در یک تیم فوتبال از دروازهبان تا مهاجم نقش دارند، در این حوزه نیز باید همه اجزا هماهنگ عمل کنند. امروز نمیتوان فقط با تکیه بر مدیریت امور بینالملل وزارت نفت انتظار تحول جدی داشت. برای اثرگذاری واقعی، وزارت نفت، وزارت امور خارجه، وزارت صمت و حتی نهادهای امنیتی و نظامی باید در یک ساختار هماهنگ و برنامهمحور کنار یکدیگر قرار گیرند. باید کارگروههای مشترک، اتاقهای فکر و برنامهریزیهای دقیق و سریع داشته باشیم. فرصتهای بینالمللی مانند ابر بهاری هستند؛ به سرعت میآیند و از بین میروند و اگر از آنها استفاده نکنیم، از دست خواهند رفت. برای مثال در حال حاضر روابط هند و آمریکا تیره شده است. آیا ما از این فرصت استفاده کردهایم؟ آیا پیشنهادی به طرف هندی ارائه دادهایم تا از این شرایط به نفع توسعه همکاریهای نفتی عمیق بهره ببریم؟ واقعیت این است که ما تیمی تحلیلگر، چابک و استراتژیمحور که تحولات جهانی را رصد کند و به سرعت به نهادهای تصمیمگیر پیشنهاد عملیاتی بدهد، در اختیار نداریم. وزارت امور خارجه با حجم گستردهای از پروندههای جاری مواجه است و وزارت نفت نیز بیشتر بر مسائل فنی و فروش متمرکز است، در حالی که باید میان این دو وزارتخانه و دیگر نهادهای مرتبط، یک اتاق فکر دائمی ایجاد شود. در بازار آفریقا نباید فقط وزارت نفت تصمیمگیر باشد؛ لازم است وزارت خارجه در سفارتخانههای هدف، نیروهای متخصص حوزه انرژی و بازاریابهای حرفهای مستقر کند که ماموریت مشخص آنها توسعه بازار صادرات نفت و فرآوردهها باشد.
علاوه بر این، مشکلات داخلی در بازارهای صادراتی نیز به دلیل نبود هماهنگی آسیبزا هستند. به عنوان نمونه، شرکتهای پتروشیمی صادرکننده متانول به چین، بدون هماهنگی با یکدیگر، درگیر رقابت منفی میشوند و با کاهش قیمت، به منافع جمعی آسیب میزنند. چرا نهادی مسؤول، این شرکتها را دور یک میز جمع نمیکند تا بر اساس یک استراتژی مشترک عمل کنند؟ این اتفاق ساده میتواند جلوی تضعیف بازار ایران را بگیرد. در نهایت، این هماهنگی باید به یک ساختار رسمی و تصمیمساز منجر شود. شاید لازم باشد شورای عالی امنیت ملی یا وزارت امور خارجه به طور مستقیم این مساله را راهبری کنند، زیرا موضوع فقط فروش نفت نیست، بلکه بخشی از سیاست خارجی کشور است. وزارت نفت به تنهایی توانایی سیاستگذاری در این سطح را ندارد، زیرا تخصص آن بیشتر بر جنبههای فنی و فروش متمرکز است. برای مدیریت روابط پیچیده با بازیگران بزرگ بینالمللی مانند هند، چین، روسیه و... باید از نیروهای متخصص در حوزه سیاست خارجی و بازارهای جهانی بهره گرفت.
در نهایت، بدون ایجاد ساختاری هماهنگ، مبتنی بر تحلیل سریع، تصمیمگیری چابک و بهرهگیری از همه ظرفیتهای ملی، نمیتوان در بازار جهانی نفت حضوری موثر و پایدار داشت. این نیاز امروز کشور ماست و راه حل آن در همکاری چندجانبه و برنامهریزی هوشمندانه نهفته است.