اقتصاد معاصر گزارش می‌دهد
جا ماندن ترکیه از پروژه کمربند-جاده چین و فرصت طلایی برای ایران 

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در شهریورماه امسال، بار دیگر بحث درباره جهت‌گیری سیاست خارجی ترکیه بالا گرفت. دولت بهچلی، رهبر حزب ملی‌گرای حرکت ملی، پیشنهادی جنجالی مطرح کرد؛ «تشکیل یک ائتلاف سه‌جانبه بین ترکیه، روسیه و چین به نام ائتلاف TRC.» این ائتلاف قرار بود جایگزینی برای مسیر سنتی و غرب‌گرایانه ترکیه باشد. 

با این حال رئیس‌ جمهور رجب طیب اردوغان که در همان زمان برای شرکت در نشست سازمان ملل به آمریکا سفر کرده بود، واکنش عجیبی نشان داد. وقتی خبرنگاران درباره این ایده پرسیدند، وی گفت: «صادقانه بگویم، زیاد پیگیر این موضوع نبودم ولی امیدوارم که نتیجه خوبی داشته باشد.»

این پاسخ باعث شد به نظر برسد که اردوغان حتی از مطرح شدن چنین ایده‌ای توسط متحدش یعنی دولت بهچلی خبر نداشته است؛ موضوعی که واقعا عجیب و تقریبا غیرممکن به نظر می‌رسد. 

البته ایده ائتلاف TRC خیلی زود از سوی بسیاری به عنوان یک رویای دست‌نیافتنی و غیرواقعی رد شد؛ چون ترکیه عضو ناتو است و همواره وابستگی سیاسی و امنیتی به غرب داشته اما این فقط یک نمونه از بحث‌های تکراری درباره چرخش ترکیه به سمت شرق و پیوستن به بلوک‌های اقتصادی و سیاسی آسیایی مثل «بریکس» یا سازمان همکاری شانگهای است که گهگاه در سیاست داخلی این کشور مطرح می‌شود اما هیچ‌وقت به مرحله اقدام عملی نمی‌رسد. 

همین رویکرد را می‌توان در رابطه ترکیه با پروژه عظیم «کمربند و جاده» چین هم مشاهده کرد. 

مسیری استراتژیک اما نیمه‌کاره 

ترکیه در مسیر میانی پیشنهادی چین، موقعیت جغرافیایی بسیار کلیدی دارد و یکی از اولین کشورهایی بود که از این پروژه استقبال کرد. در سال ۲۰۱۰، دو کشور قرارداد همکاری استراتژیک امضا کردند و در سال‌های بعد، سفرهای سطح بالا بین آنکارا و پکن انجام شد. 

سال ۲۰۱۵، ترکیه رسما به پروژه «کمربند و جاده» پیوست و برنامه‌های خود را با اهداف چین در مسیر میانی هماهنگ کرد. پروژه‌هایی مثل خط ریلی باکو–تفلیس–قارص و مسیر قطار باربری استانبول به شی‌آن آغاز شدند. سرمایه‌های چینی به پروژه‌های بزرگی مثل قطار سریع‌السیر آنکارا–استانبول، متروی فرودگاه استانبول و بندر «کومپورت» تزریق شد. 

اما این روند سریعا متوقف شد. تا سال ۲۰۲۳، سرمایه‌گذاری چین در ترکیه تقریبا به صفر رسید و سهم ترکیه از سرمایه‌گذاری‌های «کمربند و جاده» کمتر از ۱.۵ درصد بود. در حالی که چین به شدت در غرب آسیا و آفریقا فعال شد، ترکیه به شکل چشمگیری از این جریان بزرگ سرمایه‌گذاری عقب ماند. 

پروژه تریلیون دلاری بدون نقش ترکیه 

از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳، حجم سرمایه‌گذاری‌های پروژه «کمربند و جاده» از مرز یک تریلیون دلار عبور کرده است. فقط در نیمه اول سال ۲۰۲۵، این رقم به ۱.۳ تریلیون دلار رسید و از کل سرمایه‌گذاری‌های سال قبل بیشتر شد. کشورهای عربستان سعودی، عراق، امارات و اندونزی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده‌اند. کازاخستان به تنهایی در ابتدای ۲۰۲۵، میزان ۲۳ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری جدید جذب کرد اما ترکیه، با همه ظرفیت‌های زیرساختی و آرزوهای بزرگش در زمینه اتصال منطقه‌ای، به طور قابل توجهی از این امواج عظیم سرمایه‌گذاری کنار گذاشته شده است. 

شکست ترکیه در جذب اعتماد و سرمایه چینی؛ بی‌ثباتی اقتصادی و سیاسی، موانع اصلی 

با وجود موقعیت جغرافیایی ممتاز و حمایت اولیه از پروژه کمربند و جاده، ترکیه در جذب پروژه‌های کلان، به‌ ویژه آنهایی که دارای فناوری بالا هستند، ناکام مانده است. بخش عمده سرمایه‌گذاری‌های چینی در ترکیه محدود به حوزه‌های کم‌ارزش مانند خرده‌فروشی، معدن و صنایع سبک باقی مانده‌اند، در حالی که امید به انتقال فناوری‌های پیشرفته یا توسعه صنعتی هیچ‌گاه محقق نشد. 

یکی از نمونه‌های بارز این ناکامی، پروژه راه‌آهن استراتژیک آدرنه–قارص بود که قرار بود ترکیه را به مسیر میانی این طرح عظیم تبدیل کند. هرچند این پروژه در نشست سال ۲۰۱۷ چین مطرح و حتی در اسناد ثبت شد اما هیچ‌گاه قرارداد نهایی امضا نشد. بنا به گفته حسن جابان، رئیس بنیاد دوستی ترکیه–چین حتی حمایت مالی از طرف چین فراهم شده بود اما پروژه به دلیل مسائل اقتصادی و نبود اراده جدی از سوی آنکارا متوقف ماند. 

با این حال، مساله فقط اقتصادی نیست. چالش بزرگ‌تر، بحران اعتماد سیاسی میان دو کشور است. چین از فعالیت گروه‌های جدایی‌طلب اویغور در خاک ترکیه و عدم پایبندی دولت آنکارا به وعده‌هایش درباره توقف فعالیت این گروه‌ها به‌ شدت ناراضی است. هرچند ترکیه گاه بیانیه‌هایی علیه این گروه‌ها صادر کرده اما در عمل تغییری ایجاد نشده است. از نگاه پکن، این رفتار ترکیه نوعی نقض جدی همکاری راهبردی محسوب می‌شود. 

همچنین عضویت ترکیه در ناتو و مواضع گاه دوگانه‌اش، از جمله در قالب سازمان کشورهای ترک‌زبان، تردیدهای چین را در مورد استقلال واقعی تصمیمات استراتژیک آنکارا بیشتر کرده است. کارشناسان چینی نگرانند که ترکیه به‌ جای شریکی قابل اعتماد، به رقیبی در آسیای میانه بدل شود و سیاست‌های قومی و فرهنگی‌اش در منطقه به تهدیدی برای منافع چین تبدیل گردد. 

در این میان، وابستگی تاریخی ترکیه به غرب نیز مانعی اساسی برای مشارکت عمیق‌تر با شرق است. با وجود ادعاهای استقلال سیاسی، ترکیه هنوز به‌ شدت در چارچوب ناتو و رویای پیوستن به اتحادیه اروپا حرکت می‌کند. به گفته حسن جابان، همین وابستگی مانع شکل‌گیری یک سیاست خارجی مستقل و آسیامحور شده است. 

در نتیجه، آنکارا به‌ عنوان بازیگری غیرقابل پیش‌بینی و بی‌ثبات، از نگاه پکن و دیگر پایتخت‌های جنوب جهانی، شریک مطمئنی به حساب نمی‌آید. تا زمانی که شکاف اعتماد سیاسی پر نشود و اصلاحات اساسی در سیاست اقتصادی و خارجی آنکارا رخ ندهد، ترکیه از موج بزرگ سرمایه‌گذاری چین در قالب پروژه کمربند و جاده محروم خواهد ماند و فرصت‌ها به‌ سوی کشورهای باثبات‌تر روانه می‌شوند. 

حاشیه‌نشینی ترکیه در پروژه کمربند و جاده چین، با همه پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی‌اش، می‌تواند یک فرصت استراتژیک برای ایران باشد؛ به‌ ویژه در شرایطی که جهان به‌ سمت نظم چندقطبی جدید حرکت می‌کند و ایران به‌ دنبال جایگزین‌سازی برای مسیرهای سنتی تجارت و توسعه است. در ادامه، چند پاراگراف تحلیلی درباره اینکه این وضعیت چگونه به نفع ایران خواهد بود، قید شده است.

ایران، گزینه جایگزین برای مسیر میانی 

پروژه کمربند و جاده شامل چند مسیر اصلی برای اتصال چین به اروپا، خاورمیانه و آفریقاست. یکی از مهم‌ترین آن‌ها «مسیر میانی» است که از چین به قفقاز و از آنجا به ترکیه و سپس اروپا می‌رسد. اگرچه ترکیه از نظر جغرافیایی مسیر مهمی برای این راه است اما چین به دلیل بی‌ثباتی اقتصادی، سیاسی و بحران اعتماد، تمایلی به سرمایه‌گذاری بیشتر در آن ندارد. این خلا می‌تواند به نفع مسیر جنوبی باشد که از طریق ایران می‌گذرد؛ کشوری که هم‌اکنون نیز بخشی از جاده ابریشم تاریخی محسوب می‌شود. 

با عقب‌نشینی ترکیه، مسیر چین-ایران-ترکیه-اروپا ممکن است به مسیر چین-ایران-عراق/سوریه یا مستقیما چین-ایران-آذربایجان-اروپا تغییر کند. این یعنی ایران به هاب ترانزیتی منطقه تبدیل می‌شود؛ نقشی که هم درآمدزایی هنگفت دارد و هم قدرت چانه‌زنی سیاسی را افزایش می‌دهد.

انتقال سرمایه‌گذاری‌ها به شرق؛ فرصت برای ایران 

اگر چین نتواند به ترکیه به‌ عنوان شریک امن و قابل اعتماد تکیه کند، طبیعی است که به‌ دنبال مقاصد جایگزین بگردد و ایران، با پروژه‌هایی مثل بندر چابهار، منطقه آزاد ماکو، کریدور شمال–جنوب و همچنین روابط رو به گسترش با روسیه، چین و آسیای میانه، گزینه‌ای بسیار مهم و استراتژیک است. 

در سال‌های اخیر، چین میلیاردها دلار در کشورهای خلیج فارس، آفریقا و آسیای میانه سرمایه‌گذاری کرده اما سهم ایران اندک مانده؛ بخشی به‌ خاطر تحریم‌ها، بخشی به‌ خاطر بی‌ثباتی داخلی اما اکنون، با کاهش نقش ترکیه، فضای بیشتری برای چانه‌زنی ایران به‌ وجود می‌آید. چین اگر بخواهد پروژه خود را از غرب آسیا عبور دهد، راهی جز عبور از ایران ندارد؛ مشروط به اینکه تهران بتواند محیطی باثبات، شفاف و قابل پیش‌بینی برای سرمایه‌گذاری فراهم کند. 

تضعیف رقابت منطقه‌ای

در سطح ژئوپلیتیکی، ترکیه یکی از رقبای منطقه‌ای ایران در جذب سرمایه و ایفای نقش واسط شرق و غرب بوده است. کاهش اعتماد پکن به آنکارا، عملا توازن را به‌ سود تهران تغییر می‌دهد. همچنین کاهش سرمایه‌گذاری چینی در ترکیه می‌تواند باعث کاهش نفوذ آن کشور در آسیای مرکزی شود، جایی که ایران نیز به‌ دنبال گسترش نفوذ خود است. با کم‌رنگ‌تر شدن نقش ترکیه، مسیر برای گسترش نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران در آسیای میانه و قفقاز هموارتر می‌شود. 

پیامدهای اقتصادی مستقیم برای ایران

در صورت جذب بخشی از سرمایه‌گذاری‌های کمربند و جاده، ایران می‌تواند در حوزه‌هایی مانند راه‌آهن، بنادر، خطوط ارتباطی و پروژه‌های انرژی، رشد سریعی تجربه کند. پروژه‌هایی مانند راه‌آهن شلمچه–بصره، توسعه چابهار و اتصال راه‌آهن شرق به غرب ایران، با حمایت چین، می‌توانند ایران را به یکی از حلقه‌های کلیدی زنجیره تامین جهانی بدل کنند. 

بنابراین اگرچه ایران هنوز با چالش‌های اقتصادی و سیاسی بزرگی مواجه است اما ضعف و عقب‌نشینی ترکیه از مسیر اصلی پروژه کمربند و جاده، یک فرصت طلایی برای بازتعریف موقعیت ایران در منطقه است. این به شرطی است که تهران بتواند از فضای به‌ وجود آمده هوشمندانه استفاده کند، موانع داخلی را کاهش دهد و رویکردی فعال و عمل‌گرایانه در همکاری با شرق، به‌ ویژه چین اتخاذ کند.