اتحاد راهبردی بریکس و اوپک پلاس؛ سقوط امپراتوری غرب

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ جنگ اوکراین نه فقط نظم امنیتی اروپا پس از جنگ سرد را برهم زده، بلکه تغییر عمیقی در سیاست‌های کشورهای جنوب جهان را نیز داشته است. کشورهای غربی با تحریم‌ها و کمک‌های نظامی پیرامون اوکراین متحد شدند اما در مقابل مسکو به سمت شرق روی آورد، روابط خود را با پکن تعمیق بخشید، کشورهای خلیج فارس را به خود جلب و نفت با تخفیف را به خریداران بزرگی مانند هند فروخت. 

طی این روند، مسکو یک محور غیرغربی مهم را متحد کرده است؛ کشورهایی که مصمم به حداکثر رساندن استقلال راهبردی خود هستند. در این میان، برای هند این تغییر زمینه، هم تهدیدها و هم فرصت‌هایی را به همراه دارد. رابطه این کشور با روسیه همچنان یک امر ثابت راهبردی است یا در خاورمیانه، استقلال روزافزون ریاض از واشنگتن و تمایل آن برای تعامل با مسکو در سیاست انرژی، در را برای مشارکت‌های جدید باز می‌گشاید. 

اخیرا نیز رسانه‌های غربی خبر دادند که دهلی به دنبال جلب موافقت واشنگتن برای خرید نفت ایران است. حتی آمار وزارت بازرگانی و صنعت هند نشان می‌دهد این کشور در ماه ژوئن یک محموله نفت خام به ارزش ۱۱۱ میلیون دلار از ایران وارد کرده است. این اقدام در کنار اصرار دهلی بر خرید نفت روسیه گویای آن است که در دوره گذار به دنیای چندقطبی، همکاری بریکس (چین و هند) با کشورهای اوپک پلاس (روسیه، ایران، عربستان) در حال افزایش است. بدون تردید، این همکاری زنگ هشدار را برای امپراتوری غرب نواخته است. 

انرژی و جهان چندقطبی 

کشورهایی که تا همین اواخر به عنوان بخشی از منافع آمریکا تلقی می‌شدند، اکنون با کاهش داوطلبانه ۱.۶۵ میلیون بشکه‌ای و زودتر از موعد نفت، برخلاف منافع اقتصادی ایالات متحده گام برمی‌دارند. این اقدام گویای رهایی بازار از دیکته استراتژیست‌های واشنگتن است. دهه ۱۹۸۰، این توهم را به ایالات متحده داد که عربستان سعودی آماده است تا ابد قیمت نفت را مهار کند اما اکنون شرایط تغییر کرده و حتی این کشور گاها مانند دوره بایدن، در مقابل واشنگتن ایستادگی می‌کنند. 

تولیدکنندگان به تدریج در حال تثبیت موقعیت خود هستند و شرق در حال تعیین قوانین جدید است. در مقابل، ایالات متحده به بقایای نفوذ خود چنگ می‌زند. برای نمونه، قرارداد «قدرت سیبری-۲» نیروی جدیدی به این روند ژئوپلیتیکی جدید پمپاژ کرده است. در واقع، مسکو و پکن در حال ایجاد یک معامله فصلی نیستند، بلکه آن‌ها در حال ساخت سیستمی فراتر از چرخه‌های سیاسی و تحریم‌های غرب هستند. اما برای ایالات متحده و اروپا، به معنای از دست دادن نفوذ چند دهه‌ای است. 

قدرت سیبری ۲ برای روسیه منابع ارزی جدید را در اقتصاد این کشور تزریق می‌کند و در مقابل امنیت انرژی را تامین و تاثیرگذاری ایالات متحده در مسیرهای دریایی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اما فراتر از این منافع، اینگونه پیوندها مرکز ثقل جدیدی با محوریت اوراسیا ایجاد می‌کند که تعادل جهانی را تغییر می‌دهد. 

همچنین، اوپک پلاس نیز در کانون توجهات قرار گرفت. اکنون بیش از ۴۰ درصد از تولید جهانی در اختیار این گروه بوده و تولیدکنندگان آن قصد ندارند چشم خود را به بازارهای رو به افول غرب بدوزند. در واقع، انرژی به سمت مرکز جدید اقتصاد جهانی سوق یافته و این حرکت برگشت‌ناپذیر است. این روند نشان می‌دهد که اوپک پلاس در حال تبدیل شدن به عرصه‌ای است که در آن انرژی و سیاست در یک راهبرد واحد در هم می‌آمیزند. 

در واقع، پیوند بریکس-اوپک پلاس در حال شکل‌گیری است که نمایشی از واقعیت جدید با محوریت کشورهای جنوب جهان بوده و غرب نیز به خوبی صدای جدید اقتصاد جهان را شنیده است. جغرافیای انرژی که توسط دیکته‌های استعماری غرب ترسیم شده، در مقابل چشمان آن‌ها در حال فروپاشی است. مسیرهای اقیانوس اطلس و کریدورهای خاورمیانه که برای دهه‌ها واشنگتن و اروپا را تغذیه می‌کردند، اکنون یادآور خاطرات گذشته هستند. آن‌ها با کریدورهای جدید مانند شمال-جنوب، اتصال روسیه، ایران و هند و شرق-شرق، برای وصل انرژی روسیه و چین جایگزین می‌شوند. 

این تغییر عمیق‌تر از لجستیک حمل و نقل است. روسیه و چین در حال ایجاد کانال‌های مالی هستند که در آن دلار حذف، قراردادها با ارزهای ملی امضا و سوئیفت کنار گذاشته می‌شود که در راستای استقلال راهبردی شرق است، به طوری که اکنون مبادلات ارزی در سراسر آسیا مانند سپری در برابر تحریم‌ها عمل کرده و برگشت‌ناپذیری این تغییر جهت مالی جهان را تقویت می‌کند. بنابراین، برای ایالات متحده و اروپا، این تحولات فقط از دست دادن مسیرهای ترانزیتی انرژی و کالا نیست، بلکه نفود آن را نشانه گرفته است. 

محور دهلی-مسکو-ریاض 

ایده تشکیل یک ائتلاف سه‌جانبه عربستان، روسیه و هند احتمالا بلندپروازانه به نظر برسد اما پایه‌های آن بر روابط دوجانبه قوی بنا شده است. روابط هند و عربستان در سال‌های اخیر افزایش یافته، به طوری که تجارت آن‌ها به ۳۳ میلیارد دلار آمریکا رسیده و عربستان تقریبا ۱۸ درصد از نفت خام هند را تامین می‌کند. این مشارکت اکنون به بخش‌های پتروشیمی، کود و انرژی‌های تجدیدپذیر نیز گسترش یافته است. در این میان، «چشم‌انداز ۲۰۳۰» ریاض و ابتکار «ساخت هند»، مکمل طبیعی یکدیگر هستند. 

همچنین روابط هند و روسیه، اگرچه امروزه بیشتر از دوران جنگ سرد جنبه‌ معاملاتی دارد اما از نظر راهبردی همچنان اهمیت دارد. تجارت دوجانبه در سال‌های ۲۰۲۴-۲۰۲۵ به بیش از ۶۸ میلیارد دلار آمریکا افزایش یافته که این امر به دلیل تخفیف نفت و کودهای روسیه بوده است. نکته مهم این است که هند موضع خود در مورد جنگ اوکراین -امتناع از محکوم کردن کامل مسکو در عین دعوت به صلح- دسترسی به بازارهای غرب و کریدورهای انرژی شرق را حفظ کرده است. 

در همین حال، عربستان سعودی و روسیه از سال ۲۰۱۶ از طریق چارچوب اوپک پلاس، هم‌افزایی مناسبی ایجاد کرده‌اند و تولید نفت را برای تثبیت بازارها هماهنگ می‌کنند. رویکرد محتاطانه ریاض به سمت بریکس و چرخش مسکو به سمت شرق، نشان‌دهنده تمایل به برهم زدن صف‌بندی‌های سنتی است. این روابط دوجانبه، شرایط را برای تعامل سه‌جانبه فراهم می‌کند. 

در قلب این محور بالقوه، مساله انرژی قرار دارد. تقاضای فزاینده انرژی هند، میزان تولید عربستان و ذخایر و تخصص فنی روسیه، یک مثلث قدرتمند را تشکیل می‌دهند. یک کریدور انرژی سه‌جانبه می‌تواند تولید بالادستی عربستان، لجستیک روسیه و پالایش هند را در قالب سرمایه‌گذاری‌های مشترکی ترکیب کند. این مدل «سرمایه عربستان، دانش فنی روسیه، بازارهای هند» می‌تواند زمینه‌ساز همکاری در قطب‌های پتروشیمی، کارخانه‌های آمونیاک و کود و حتی پروژه‌های هیدروژن سبز باشد. 

با توجه به اینکه جنگ اوکراین زنجیره‌های تامین تثبیت‌شده را مختل کرده و تحریم‌های غرب را به دنبال داشته است، چنین ترتیباتی می‌تواند به هر سه کشور مصونیت بیشتری در برابر شوک‌های ژئوپلیتیکی ارائه دهد. با این حال، تجارت انرژی نیز بیشترین آسیب را در برابر خشم مستقیم واشنگتن دارد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده با استناد به خرید انرژی و تجهیزات نظامی هند از روسیه، تعرفه‌های ۲۵ درصدی به علاوه جریمه را بر واردات از هند اعمال کرد که از اول آگوست ۲۰۲۵ لازم‌الاجرا است. 

همچنین کریدور حمل‌ونقل بین‌المللی شمال-جنوب (INSTC) و کریدور دریایی چنای-ولادیوستوک، هند و روسیه را از طریق اوراسیا به هم متصل می‌کنند. مشارکت عربستان از طریق سرمایه‌گذاری و حمایت سیاسی می‌تواند این مسیرها را به شریان‌های قابل اعتمادی برای تجارت اوراسیا تبدیل کند و گلوگاه‌های تحت کنترل ابتکارات غرب را دور بزند. برخلاف تجارت مستقیم انرژی، چنین پروژه‌هایی کمتر در معرض تحریم یا تعرفه‌های تنبیهی هستند، زیرا در چارچوب‌های توسعه و لجستیکی کلان قرار می‌گیرند. در مجموع، اتحاد سه‌جانبه عربستان، روسیه و هند، دارای عمق راهبردی، تاب‌آوری اقتصادی و استقلال از رقابت‌های قدرت‌های بزرگ در اوراسیا را ارائه می‌دهد. 

معماری بلوک جدید 

با توجه به اینکه ۴۰ درصد تولید و ۴۵ درصد ذخایر نفت جهان در اختیار کشورهای بریکس قرار دارد، همگرایی سیاستی بریکس و اوپک پلاس می‌تواند نظم جدیدی به ژئواکونومیک جهان ببخشد. همچنین وجود کشورهای عمده مصرف‌کننده جهان مانند چین و هند در گروه بریکس این مشارکت را تقویت می‌کند. 

فراتر از این مزایای اقتصادی، نفت و گاز در حال فاصله گرفتن از وضعیت «کالا» و تبدیل شدن به ابزارهای بقا و تحکیم سیاسی هستند. هر خط لوله و هر قراردادی به مثابه بخشی از ساخت جهان چندقطبی عمل می‌کند. در واقع نفت ماده خام صرف نیست، بلکه تقویت یک بنای جهانی جدید است. در این میان، اتحاد بریکس-اوپک پلاس قوانین جدیدی را تعیین می‌کند و ساختار سنتی آمریکایی دیگر کارایی خود را از دست می‌دهد. 

در واقع، این بلوک نوظهور انرژی دیگر در حاشیه سیاست جهانی نیست، بلکه در حال تبدیل شدن به متن و هسته آن است. ایالات متحده نقش خود را به عنوان قدرت سلطه‌گر از دست می‌دهد و منطق وابستگی از بین می‌رود که پیامدهای جدی ژئوپولیتیکی دارد.