اقتصاد معاصر گزارش می‌دهد
کریدور هند-اروپا؛ توافق قرن ترامپ برای سلطه بر منطقه و مقابله با توسعه چین

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در حالی که منطقه غرب آسیا در حال عبور از یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی خود است، منابع موثق از تغییرات گسترده در طرح موسوم به «توافق قرن» خبر می‌دهند که دولت آمریکا به رهبری دونالد ترامپ در همکاری تنگاتنگ با اسرائیل، آن را تدوین و به کشورهای عربی و اسلامی تحمیل کرده بود. 

این در حالی‌ است که این تغییرات بدون مشورت با کشورهای منطقه  از جمله ترکیه، قطر و مصر  و صرفا بر اساس خواست‌های شخصی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اعمال شده‌اند.

واگذاری کامل غزه بدون دولت فلسطینی؛ معامله‌ای یک‌طرفه به نفع صهیونیست‌ها 

طبق گزارش‌ها، مهم‌ترین تغییر در نسخه جدید طرح آمریکایی-صهیونیستی، حذف بند مربوط به تشکیل دولت فلسطینی واحد برای اداره کرانه باختری و نوار غزه است. همچنین بندهایی که بر تحویل سلاح به دولت فلسطین تأکید داشتند، به‌ گونه‌ای اصلاح شده‌اند که عملا هر نوع سلاحی خارج از نظارت اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی را غیرقانونی تلقی می‌کنند. بدتر از همه، شرط تشکیل دولت فلسطین به عادی‌سازی کامل روابط اعراب با اسرائیل گره خورده است، بی‌آنکه رژیم صهیونیستی حتی از غزه به‌ طور کامل خارج شود یا محاصره آن را پایان دهد. 

پروژه راه هند-اروپا؛ نسخه جدید استعمار با نام توسعه 

اما آنچه این تحولات را پیچیده‌تر می‌کند، ارتباط مستقیم آن با طرح کلان‌تر آمریکا تحت عنوان «کریدور هند-اروپا» است؛ طرحی که در زمان دولت بایدن معرفی شد و به‌ وضوح با هدف مقابله با پروژه «کمربند و جاده» چین طراحی شده است. 

این پروژه شامل خطوط انتقال انرژی، مسیرهای حمل‌ونقل زمینی و ریلی و در نهایت اتصال مستقیم هند، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، سرزمین‌های اشغالی و اروپا است. هدف اصلی این طرح، نه توسعه منطقه بلکه تحکیم نقش اسرائیل به‌ عنوان بازیگر اصلی در منطقه غرب آسیا و حذف کامل مقاومت مردمی فلسطین و هرگونه مانع بر سر راه هژمونی آمریکا و متحدانش است. 

اسرائیل، در نقش پلیس منطقه؛ امنیت اعراب به چه قیمتی؟ 

آمریکا در این چارچوب، نقش اسرائیل را از یک اشغالگر به یک «ضامن امنیت» برای کشورهای عربی و ترکیه ارتقا داده است، در حالی که هزینه این امنیت ظاهری، سکوت در برابر جنایات اسرائیل، پذیرش اشغال‌گری و نادیده گرفتن حقوق مردم فلسطین است. یکی از شروط اعلام‌نشده در این طرح، مهار کامل مقاومت در غزه و لبنان و حتی وادار کردن دولت سوریه به پذیرش تسلط هوایی و زمینی رژیم صهیونیستی بر بخش‌هایی از خاک خود است؛ شرطی که آشکارا نقض قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل متحد است. 

پس از نشست سران کشورهای اسلامی در دوحه؛ همه منتظر واکنش قاطع هستند 

پس از نشست سران کشورهای عربی و اسلامی در دوحه و اعلام مواضع صریح در حمایت از راه‌حل تشکیل دو دولت، کشورهای عربی و ترکیه تصور می‌کردند که بستر مناسبی برای مذاکره با آمریکا فراهم شده است؛ در حالی است که طرح «یک کمربند، یک جاده» که با مشارکت گسترده‌ کشورها و با تکیه بر زیرساخت‌های چندجانبه و مسیرهای متنوع طراحی شده، از نظر اقتصادی برای اروپا مقرون‌به‌صرفه‌تر، پایدارتر و امن‌تر از کریدور «هند–اروپا» است که با اهداف ژئوپلیتیکی و نه صرفا تجاری شکل گرفته است. 

برخلاف ادعای توسعه‌ای آن، تحلیل‌ها نشان می‌دهد که این کریدور در اصل تلاشی برای تحکیم نقش اسرائیل به‌ عنوان گره مرکزی ترانزیتی در منطقه است و منافع اقتصادی آن عمدتا در جهت تثبیت موقعیت راهبردی تل‌آویو تنظیم شده، نه توسعه متوازن منطقه. در این میان، برخی کشورهای عربی که مسیر این پروژه از آن‌ها عبور می‌کند، عملا به ابزار اجرایی اهداف آمریکا و اسرائیل بدل شده‌اند، بدون آنکه از جایگاه تصمیم‌گیری یا منافع مستقل و بلندمدت در این طرح برخوردار باشند. 

کریدور هند-اروپا (IMEC) که در سال ۲۰۲۳ با حمایت آمریکا معرفی شد، قرار است از هند به امارات و عربستان سعودی، سپس از طریق اردن و سرزمین‌های اشغالی عبور کرده و در نهایت از بندر حیفا در شمال اسرائیل به اروپا متصل شود. مسیر رسمی این پروژه از نوار غزه عبور نمی‌کند اما نقش حیفا به‌ عنوان نقطه اتصال کلیدی به مدیترانه، جایگاه اسرائیل را به‌ عنوان بازیگر اصلی در این مسیر تثبیت می‌کند. در ظاهر، این پروژه با هدف توسعه زیرساختی و اتصال بازارها مطرح شده اما بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند اهداف ژئوپلیتیکی و امنیتی، از جمله تثبیت نقش اسرائیل و مهار محور مقاومت، در اولویت بالاتری قرار دارند. 

در این چارچوب، اصرار اسرائیل بر حفظ کنترل بر نوار غزه حتی پس از جنگ‌های ویرانگر را نمی‌توان صرفا در بُعد نظامی یا امنیتی خلاصه کرد. تل‌آویو غزه را به‌ عنوان یکی از آخرین نقاط چالش‌زا در مسیر تثبیت موقعیت خود در منطقه می‌بیند و مهار آن را بخشی از پیش‌نیازهای موفقیت طرح‌هایی مانند IMEC تلقی می‌کند. تسلط بر غزه یا دست‌کم حذف مقاومت در این منطقه، برای اسرائیل به معنای حذف یک تهدید بالقوه در نزدیکی مسیرهای حیاتی انرژی و تجارت است و از سوی دیگر، امکان ایفای نقش مرکزی در اتصال آسیا به اروپا را برای آن تسهیل می‌کند. به همین دلیل، حتی اگر غزه به‌ صورت مستقیم در نقشه این کریدور نباشد، تحولات آن با آینده این پروژه گره خورده است. 

حالا نه‌ فقط دولت‌های منطقه، بلکه ملت‌های مسلمان نیز منتظر هستند تا ببینند آیا کشورهای اسلامی و ترکیه در برابر این فریب سیاسی ایستادگی می‌کنند یا خیر. این آزمونی برای صداقت و استقلال تصمیم‌گیری سران منطقه است. 

چین در برابر پروژه آمریکا؛ آیا وارد عمل خواهد شد؟ 

یکی از پرسش‌های مهم که در این شرایط مطرح می‌شود، این است که جمهوری خلق چین، به‌ عنوان هدف مستقیم پروژه کریدور هند-اروپا، چه واکنشی خواهد داشت؟ چین که طی سال‌های اخیر با پروژه راهبردی «کمربند و جاده» در حال پیوند زدن شرق و غرب جهان است، می‌تواند با حمایت از مواضع کشورهای مستقل منطقه، از جمله ایران، سوریه، ترکیه و قطر، معادلات را تغییر دهد. این اقدام نه‌ فقط به تقویت جبهه مقاومت کمک می‌کند، بلکه مسیر سلطه‌طلبی آمریکا را نیز سد خواهد کرد. 

ایران و محور مقاومت؛ برگ‌های برنده در برابر زورگویی آمریکا 

در این میان، جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه‌ مردمی و نقش کلیدی در محور مقاومت، می‌تواند نقش مهمی در جلوگیری از تحقق این سناریو خطرناک ایفا کند. تهران با دیپلماسی فعال منطقه‌ای و روابط راهبردی با چین و روسیه، قادر است مانع تحقق پروژه‌هایی شود که فقط هدفشان، تسلط بر منابع، تضعیف استقلال کشورها و تجزیه منطقه به نفع رژیم صهیونیستی است. 

پروژه راهگذر هند-اروپا و طرح به‌روزرسانی‌شده توافق قرن، دو روی یک سکه‌اند؛ نقشه‌ای آمریکایی-صهیونیستی برای سلطه بر منطقه، نابودی آرمان فلسطین و مقابله با توسعه چین، اما معادله منطقه‌ای دیگر مانند گذشته ساده نیست، با اتحاد راهبردی میان قدرت‌های مستقل مانند ایران، چین، روسیه و کشورهای منطقه‌ای، می‌توان این سناریو را شکست داد.