احیای کشاورزی ایران؛ از خاک فرسوده تا ضرورت بازنگری در سیاست‌های تولید

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در دهه‌های اخیر، سیاست‌های کشاورزی ایران عمدتا بر محور افزایش فوری تولید و پاسخ‌گویی به نیازهای کوتاه‌مدت جامعه متمرکز بوده است. این رویکرد، گرچه در مقاطع زمانی خاصی توانست شاخص خودکفایی برخی محصولات استراتژیک مانند گندم را ارتقا دهد اما بهای آن تخریب منابع پایه‌ای همچون خاک، آب و تنوع زیستی بود. 

استفاده بی‌رویه از کودها و سموم شیمیایی، حفر چاه‌های غیرمجاز و برداشت بیش از ظرفیت منابع زیرزمینی، به تدریج خاک کشور را از مواد آلی تهی و فرسایش آن را تشدید کرد.

امروز بسیاری از زمین‌های زراعی کشور با افت شدید کیفیت و کاهش قدرت تولید مواجه‌اند. به عبارت دیگر، کشاورزی ایران اگرچه ظاهرا رشد کمی داشته اما در باطن دچار نوعی فرسایش درونی شده است. این وضعیت نشان می‌دهد که تداوم سیاست‌های گذشته دیگر پاسخ‌گو نیست و باید به سمت راهبردی علمی و بلندمدت حرکت کرد؛ راهبردی که محور آن نه صرفا افزایش تولید، بلکه حفظ پایداری تولید باشد.

ضرورت بازآفرینی خاک و منابع پایه

احیای خاک به ‌عنوان زیربنای کشاورزی پایدار، امروز به یکی از فوری‌ترین اولویت‌های بخش زراعت کشور تبدیل شده است. خاک سالم نه فقط بستر تولید است، بلکه نقشی حیاتی در حفظ چرخه آب، جذب کربن و کنترل فرسایش ایفا می‌کند. در حالی که در بسیاری از کشورها، بازگرداندن بقایای گیاهی به خاک به ‌عنوان یک اصل پذیرفته‌شده دنبال می‌شود اما در ایران همچنان شاهد خروج گسترده کاه و کلش از مزارع هستیم؛ اقدامی که عملا مانع بازسازی مواد آلی و چرخه طبیعی حاصل‌خیزی خاک می‌شود. 

این روند نگران‌کننده است؛ زیرا هرچه ماده آلی خاک کمتر شود، ظرفیت نگهداری آب و مواد غذایی نیز کاهش می‌یابد و وابستگی کشاورزان به نهاده‌های شیمیایی افزایش پیدا می‌کند. در چنین شرایطی، کشاورزی حفاظتی می‌تواند جایگزین مناسبی برای الگوی فعلی باشد. 

این شیوه با تکیه بر کاهش شخم، حفظ پوشش گیاهی و بازگرداندن بقایای گیاهان به زمین، به تدریج توان زیستی خاک را احیا و ساختار فیزیکی آن را بهبود می‌بخشد.

کشاورزی حفاظتی؛ گامی برای بازتعریف آینده

کشاورزی حفاظتی فقط یک فناوری نیست، بلکه یک تغییر رویکرد بنیادین در نگرش به تولید است. این الگو بر سه اصل کلیدی استوار است که شامل حداقل‌سازی دست‌کاری خاک، حفظ دائمی پوشش گیاهی و تناوب کشت می‌شود. اجرای درست این اصول می‌تواند موجب افزایش نفوذ آب، کاهش تبخیر، ارتقای فعالیت میکروبی و در نهایت پایداری تولید شود.

در ایران، اجرای این روش می‌تواند نقش به‌سزایی در مقابله با بحران آب نیز داشته باشد. کاهش دفعات شخم و حفظ بقایای گیاهی، موجب کاهش تبخیر سطحی و افزایش رطوبت خاک می‌شود. افزون بر آن، کاهش مصرف نهاده‌های شیمیایی در این روش، به کاهش آلودگی آب‌های زیرزمینی و بهبود سلامت محصولات منجر خواهد شد. بنابراین، کشاورزی حفاظتی نه فقط یک انتخاب زیست‌محیطی، بلکه یک ضرورت اقتصادی و راهبردی برای آینده کشاورزی کشور است.

چالش‌های مسیر؛ از کمبود بارش تا کمبود فناوری

با وجود مزایای متعدد، توسعه کشاورزی حفاظتی در ایران با موانع جدی روبه‌روست. نخستین مانع، کمبود بارش و تغییرات اقلیمی است که روند بازسازی خاک و حفظ بقایای گیاهی را دشوار کرده است. از سوی دیگر، نبود ماشین‌آلات تخصصی و فناوری‌های مناسب برای کشت مستقیم و عملیات حداقل خاک‌ورزی، مانعی بزرگ در مسیر اجرای گسترده این طرح‌ها محسوب می‌شود.

افزون بر این، بخش بزرگی از کشاورزان هنوز با مبانی علمی کشاورزی پایدار آشنا نیستند و فرهنگ تولید در بسیاری از مناطق همچنان سنتی و مبتنی بر تجربه‌های نسل ‌به ‌نسل است. در نتیجه، هرگونه تحول در این حوزه نیازمند آموزش فراگیر، ایجاد مشوق‌های اقتصادی و ارائه الگوهای عملی موفق است تا اعتماد و همراهی کشاورزان جلب شود.

مدیریت دانش و بازنگری سیاست‌ها

احیای کشاورزی ایران بدون بازنگری در سیاست‌های کلان ممکن نیست. تجربه نشان داده که تمرکز بر تولید کمی و ارائه یارانه‌های غیرهدفمند نه‌ فقط به بهبود بهره‌وری منجر نشده، بلکه مصرف‌گرایی و تخریب منابع را تشدید کرده است. در مقابل، سیاست‌گذاری مبتنی بر کشاورزی دقیق و مدیریت علمی داده‌ها می‌تواند گامی موثر برای استفاده بهینه از منابع باشد.

کشاورزی دقیق با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین، مانند حسگرهای رطوبتی، پهپادها و سیستم‌های هوشمند آبیاری، امکان کنترل دقیق مصرف آب و کود را فراهم می‌کند. به این ترتیب، می‌توان ضمن کاهش هزینه‌های تولید، بهره‌وری را افزایش و اثرات زیست‌محیطی را به حداقل رساند. ایجاد بانک‌های اطلاعاتی خاک، تدوین نقشه‌های کشت منطقه‌ای و شفاف‌سازی زنجیره تامین نیز از دیگر اقداماتی است که می‌تواند به پایداری تولید کمک کند.

هماهنگی نهادی و مسؤولیت ملی

احیای کشاورزی نه پروژه‌ای فنی و نه طرحی مقطعی است، بلکه یک ضرورت ملی است که نیازمند هماهنگی میان دستگاه‌های اجرایی، دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی و بخش خصوصی است. برای تحقق آن باید حلقه‌های مختلف زنجیره از آموزش و ترویج تا تامین ماشین‌آلات و تامین مالی با یکدیگر هم‌افزایی داشته باشند.

از سوی دیگر، اصلاح نظام یارانه‌ای در بخش کشاورزی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. اختصاص مشوق‌ها به روش‌های پایدار، به ‌جای حمایت از مصرف نهاده‌های شیمیایی، می‌تواند انگیزه تولیدکنندگان را برای تغییر الگو افزایش دهد.

چشم‌انداز آینده؛ بازگشت به زمین با نگاه علمی

کشاورزی ایران امروز در نقطه‌ای حساس قرار گرفته است. ادامه مسیر گذشته، با تکیه بر منابع محدود و بهره‌برداری بی‌رویه، آینده‌ای ناپایدار را رقم خواهد زد اما اگر اصلاحات ساختاری و علمی در دستور کار قرار گیرد، می‌توان این بحران را به فرصتی برای بازآفرینی بدل کرد.

توسعه کشاورزی حفاظتی، ارتقای دانش فنی، اصلاح سیاست‌های حمایتی و بازنگری در الگوی تولید، چهار ستون اصلی این تحول‌اند. حرکت در این مسیر، هرچند دشوار و زمان‌بر است اما تنها راهی است که می‌تواند امنیت غذایی پایدار، حفظ منابع طبیعی و توسعه متوازن روستاها را تضمین کند.