به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ اقتصاد ایران در یکی از حساسترین و پرچالشترین برهههای تاریخی خود قرار دارد. ترکیب تهدیدهای ژئوپلیتیکی، تحریمهای بینالمللی و ناپایداریهای زنجیره تامین، فضای کسبوکار را به محیطی پرریسک تبدیل کرده است. در این میان، جنگ ۱۲ روزه اخیر و فعالشدن مکانیسم ماشه همچون زنگ خطری جدی، ضرورت تابآوری بنگاههای تولیدی را بیش از پیش نمایان ساخته است. در این شرایط باید با واکاوی این ضرورت، راهکارهای عملی برای تقویت تابآوری تولید در ایران ارائه داده شود.
تابآوری تولید به معنای توانایی بنگاه برای حفظ، انطباق و بازیابی سریع عملیات حیاتی آن در مواجهه با شوکهای شدید است. این مفهوم در شرایط کنونی ایران، دیگر یک گزینه لوکس نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای بقا و تداوم فعالیت اقتصادی است. تجربه جنگ ۱۲ روزه به وضوح نشان داد که بنگاههایی که از گذشته، زیرساختهای انعطافپذیر، زنجیره تامین متنوع و نیروی انسانی آماده داشتند، توانستند با اختلالات کمتری مواجه شده و حتی در اوج بحران نیز بخشی از تولید خود را حفظ کنند. در مقابل، واحدهای اقتصادی وابسته به واردات، فاقد ذخایر استراتژیک و بدون برنامه مدون مدیریت بحران، با توقف کامل یا گسترده تولید روبهرو شدند. فعالشدن مکانیسم ماشه نیز بر دشواریهای این مسیر افزوده و لزوم برنامهریزی برای سناریوهای بحرانی پیچیدهتر را دوچندان کرده است.
برای گذار از وضعیت آسیبپذیری فعلی به سوی تابآوری فعال، تمرکز بر سه رکن اصلی اجتنابناپذیر است. رکن اول، زیرساختهای انعطافپذیر و مراکز تولید جایگزین است. نمونههای موفق تاریخی از شرکت زیمنس در جنگ جهانی دوم تا صنایع داروسازی داخلی در دوران دفاع مقدس نشان میدهند که پراکندگی جغرافیایی واحدهای تولیدی، راهاندازی خطوط سیار و قابلیت جابهجایی سریع، میتواند ضریب بقای بنگاه را در برابر حملات فیزیکی به شدت افزایش دهد. برای اقتصاد ایران توسعه اینگونه زیرساختها در مناطق کمخطر و استفاده از فناوریهای ساخت ماژولار یک اولویت است.
رکن دوم هم مشتمل بر تنوعبخشی به زنجیره تامین و ایجاد ذخایر استراتژیک است. وابستگی مفرط به تعداد محدودی تامینکننده خارجی همانند ریسمانی است که با کوچکترین کشش پاره میشود. راهحل پایدار در توسعه روابط با تامینکنندگان داخلی و خارجی جایگزین، انعقاد قراردادهای پشتیبان و مهمتر از همه، ایجاد ذخایری استراتژیک از مواد اولیه و قطعات حیاتی با حمایت دولت و بخش خصوصی است. این ذخایر همچون بالشتکی امن، به بنگاهها فرصت میدهد تا در دورههای اختلال شدید، نفس کشیده و راهحلهای جایگزین را پیدا کنند.
رکن سوم و حیاتی، نیروی انسانی آموزشدیده و فرهنگ سازمانی تابآور در نظر گرفته میشود. حتی بهترین برنامهها و زیرساختها بدون وجود نیروی انسانی توانمند و باانگیزه محقق نمیشوند. برگزاری منظم تمرینها و شبیهسازیهای بحران، آموزش عملی واکنش به شرایط اضطراری و تزریق فرهنگ انعطافپذیری و نوآوری در بدنه سازمان، از عوامل کلیدی موفقیت هستند. تجربه شرکتهای اوکراینی در جنگ با روسیه نشان داد سازمانهایی که کارکنان آنها برای کار در شرایط دشوار آموزش دیده بودند، توانستند تا ۸۰ درصد بهرهوری خود را حفظ کنند.
دستیابی به تابآوری در سطح کلان، نیازمند عزمی ملی و نقشه راهی جامع است. اولین گام، تدوین برنامه ملی تداوم تولید مبتنی بر استانداردهای بینالمللی مانند ISO ۲۲۳۰۱ است. این برنامه باید چارچوبی یکپارچه برای شناسایی تهدیدها، تحلیل ریسک و طراحی سناریوهای پاسخ سریع برای تمام صنایع حیاتی کشور فراهم کند. گام دوم، توسعه زیرساختهای دیجیتال و دادهمحور است. پیادهسازی سامانههای مدیریت زنجیره تامین هوشمند و استفاده از فناوریهایی مانند شبیهسازی بحران (Digital Twins) به بنگاههای اقتصادی کمک میکند تا اختلالات را پیشبینی و تصمیمات سریعتری اتخاذ کنند. گام سوم، شبکهسازی و همکاری بین صنعتی است. ایجاد شبکههای حمایتی میان بنگاههای اقتصادی بزرگ و کوچک برای تبادل ظرفیت، منابع و اطلاعات در زمان بحران، میتواند تابآوری کل اکوسیستم اقتصادی را ارتقا دهد.
تابآوری تولید در اقتصاد ایران، امروز فقط یک انتخاب نیست، بلکه یک اجبار استراتژیک است. جنگ ۱۲ روزه و فعالشدن مکانیسم ماشه اگرچه چالشهای بزرگی ایجاد کردهاند اما در عین حال فرصتی برای بازنگری اساسی در مدلهای کسبوکار و حرکت به سمت الگوهای تابآورتر هستند. با عزم ملی، برنامهریزی دقیق و اجرای راهکارهای عملیاتی میتوان نه فقط از طوفانهای پیش رو عبور کرد، بلکه از دل آنها اقتصادی مقاومتر، خوداتکاتر و پایدارتر ساخت.