سیاست‌های غیرفعال بازار کار چطور ابزار توسعه اقتصاد می‌شود؟

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ بخشی از بازار کار ایران در دهه‌های اخیر به عرصه‌ای از تضادها و ناکارآمدی‌های ساختاری تبدیل شده است. در میانه این پیچیدگی‌ها، «سیاست‌های غیرفعال بازار کار» به عنوان یکی از ارکان اصلی حمایت از بیکاران، نه‌ فقط نتوانسته‌ نقش موثری در کاهش آسیب‌های ناشی از بیکاری ایفا کند، بلکه در موارد متعددی به عاملی برای تشدید بحران‌ها تبدیل شده‌ است.

بررسی دقیق این سیاست‌ها و مقایسه آن با تجارب موفق جهانی نشان می‌دهد که نظام حکمرانی بازار کار ایران نیازمند بازنگری اساسی در مبانی نظری و اجرایی این سیاست‌ها است. 

سیاست‌های غیرفعال بازار کار در ایران عمدتا در قالب بیمه بیکاری و بازنشستگی پیش از موعد تعریف شده‌اند. بیمه بیکاری که با هدف حمایت از کارگران بیکار طراحی شده، در عمل با چالش‌های متعددی مواجه است. محدودیت دامنه پوشش به گونه‌ای است که فقط بخش کوچکی از بیکاران را تحت پوشش قرار می‌دهد. بر اساس آمارهای منتشر شده، فقط حدود ۷ درصد از بیمه‌شدگان سازمان تامین اجتماعی مشمول دریافت بیمه بیکاری هستند. این در حالی است که فقدان سیستم نظارتی کارآمد موجب شده تا انگیزه دریافت کنندگان مزایا برای بازگشت به بازار کار به شدت کاهش یابد. 

طرح بازنشستگی پیش از موعد نیز که با هدف ایجاد فرصت‌های شغلی برای جوانان طراحی شده، در عمل به معضلی برای بازار کار تبدیل شده است. آمارها نشان می‌دهد سهم بازنشستگان پیش از موعد از کل بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی از ۱۴.۶ درصد در سال ۱۳۹۲ به بیش از ۴۰ درصد در سال ۱۴۰۱ رسیده است. این افزایش چشمگیر نه‌ فقط بار مالی سنگینی بر صندوق‌های بازنشستگی وارد کرده، بلکه با بازگشت مجدد این افراد به بازار کار، به رقابتی ناعادلانه با نیروی کار جوان منجر شده است. 

در کنار این دو طرح، فقدان نظام کمک بیکاری به عنوان مکمل بیمه بیکاری، خلا بزرگی در سیستم حمایتی بازار کار ایران به وجود آورده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای موفق، کمک‌های بیکاری به عنوان آخرین حلقه حمایتی برای بیکاران بلندمدت عمل می‌کند. 

بررسی تجارب بین‌المللی در زمینه اجرای سیاست‌های غیرفعال، بازار کار حاوی درس‌های ارزشمندی برای ایران است. در کشورهای پیشرفته، این سیاست‌ها بر چند اصل اساسی استوار است: 

ترکیب هوشمندانه سیاست‌های غیرفعال با سیاست‌های فعال بازار کار: برای مثال در دانمارک، دریافت مزایای بیکاری منوط به مشارکت فعال افراد در برنامه‌های آموزشی و جست‌وجوی شغل است. این رویکرد که به «مدل انعطاف‌پذیری» معروف است، توانسته هم‌زمان هم از بیکاران حمایت کند و هم انگیزه آنان برای بازگشت به کار را حفظ کند. 

تامین مالی پایدار از طریق مشارکت سه‌جانبه: در اکثر کشورهای موفق، منابع مالی بیمه بیکاری از طریق مشارکت دولت، کارگر و کارفرما تامین می‌شود. این در حالی است که در ایران، کل بار مالی بر دوش کارفرمایان قرار دارد و دولت هیچ سهم مشخصی در تامین منابع ندارد. 

طراحی منعطف و متناسب با شرایط اقتصادی: در کشورهایی مانند آلمان، مدت و میزان پرداخت مزایای بیکاری با توجه به شرایط اقتصادی تنظیم می‌شود. این انعطاف‌پذیری موجب می‌شود سیستم در دوران رکود توانایی حمایت بیشتر را داشته باشد و در دوران رونق نیز، انگیزه‌های کاری تضعیف نشود. 

با توجه به موارد مطروحه و براساس بررسی‌های به‌ عمل آمده، چهار راهکار اساسی و عملیاتی ذیل برای تحول در سیاست‌های غیرفعال بازار کار پیشنهاد می‌شود: 

ایجاد سامانه اطلاعاتی یکپارچه و نهاد نظارتی مستقل: تدوین سامانه ملی اطلاعات بیکاران که قابلیت رصد دقیق وضعیت دریافت‌کنندگان مزایا را داشته باشد، اولین گام در مسیر اصلاح است. این سامانه باید بتواند اطلاعات کاملی از وضعیت اشتغال، مهارت‌ها و تلاش‌های جست‌وجوی کار افراد را ثبت کند. در کنار این سامانه، ایجاد نهاد نظارتی مستقل با اختیارات کافی برای نظارت بر عملکرد صندوق‌های بیمه‌ای و ارزیابی اثربخشی سیاست‌ها ضروری به‌ نظر می‌رسد. 

بازطراحی نظام تامین مالی با مشارکت سه‌جانبه: در این رابطه منابع مالی صندوق بیمه بیکاری طبق مشارکت متوازن دولت، کارگر و کارفرما تنظیم خواهد شد و سهم دولت باید به صورت شفاف و دائمی در قانون پیش‌بینی شود. همچنین، ایجاد صندوق ذخیره ارزی برای دوران بحران می‌تواند از تکرار تجربه ناموفق دوران کرونا جلوگیری کند. در دوران همه گیری کرونا، عدم وجود منابع کافی موجب شد حمایت موثری از بیکاران رخ ندهد. 

تلفیق هوشمندانه سیاست‌های غیرفعال و فعال: پرداخت مزایای بیکاری باید به صورت پلکانی و مشروط به مشارکت فعال افراد در برنامه‌های توانمندسازی تخصیص داده شود. طراحی نظام «تعهد متقابل» که در آن دریافت مزایا منوط به شرکت در دوره‌های آموزشی، خدمات مشاوره‌ای و ارائه گزارش منظم از جست‌وجوی کار است، می‌تواند انگیزه بازگشت به کار را افزایش دهد. 

گسترش پوشش حمایتی و تنوع بخشی به برنامه‌ها: اجرای نظام کمک بیکاری برای گروه‌هایی که از شمول بیمه بیکاری خارج هستند، معرفی طرح‌های کار کوتاه‌مدت برای دوران رکود و بازنگری اساسی در شرایط بازنشستگی پیش از موعد از جمله اقدامات ضروری است. در مورد بازنشستگی پیش از موعد، باید با طراحی نظام بازنشستگی تدریجی و مشوق‌های ماندگاری نیروی کار ماهر، از خروج زودهنگام این افراد جلوگیری کرد. 

در واقع سیاست‌های غیرفعال بازار کار در ایران در آستانه یک تحول اساسی قرار دارد. ادامه روند کنونی نه فقط به حفاظت از اشتغال منجر نخواهد شد، بلکه بحران‌های موجود در بازار کار را عمیق‌تر خواهد کرد. تحول در این حوزه نیازمند عزم جدی نهادهای حکمرانی، جلب مشارکت اجتماعی و بهره‌گیری از تجارب موفق جهانی است.

تمرکز بر ایجاد نظامی منعطف، عادلانه و پایدار می‌تواند سیاست‌های غیرفعال بازار کار را از عامل مشکل‌زایی به ابزاری برای توسعه اقتصادی تبدیل کند.