اقتصاد معاصر گزارش می دهد
گواهی سپرده نفت خام؛ گام تازه بازار سرمایه به‌سوی مالی‌سازی انرژی

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر بررسی دوباره آیین‌نامه اجرایی انتشار گواهی سپرده نفت خام در کمیسیون‌های دولت، بار دیگر توجه فعالان بازار سرمایه و صنعت انرژی را به یکی از مهم‌ترین ابزارهای مالی نوین مبتنی بر نفت جلب کرده است؛ ابزاری که در صورت نهایی شدن، می‌تواند معادلات تامین مالی، مدیریت بدهی‌های دولت و حتی الگوی سرمایه‌گذاری در بخش انرژی را دستخوش تحول کند.

ماهیت ابزار؛ از نفت فیزیکی تا اوراق قابل معامله

گواهی سپرده نفت خام در واقع نماینده مالکیت مقدار مشخصی نفت خام است که در انبارهای مورد تایید (مانند پایانه خارک) نگهداری می‌شود و امکان معامله آن در بورس انرژی وجود دارد. این ابزار نفت را از یک دارایی صرفا فیزیکی و حاکمیتی به یک دارایی مالی‌شده تبدیل می‌کند، همچنین امکان گردش آن در بازار سرمایه فراهم می‌شود. در چارچوب قانون برنامه هفتم، این اوراق می‌توانند برای تسویه بدهی‌های ناشی از طرح‌های صرفه‌جویی انرژی و همچنین جذب سرمایه بخش خصوصی به کار گرفته شوند.

نفت چگونه وارد بازار سرمایه شد؟

در دنیا، مالی‌سازی نفت سابقه‌ای طولانی دارد، هرچند قالب آن الزاما مشابه گواهی سپرده نیست. در ایالات متحده و اروپا، معاملات آتی و اختیار نفت خام (WTI و Brent) در بورس‌هایی مانند CME و ICE، اصلی‌ترین ابزار پوشش ریسک و کشف قیمت هستند و این بازارها به شرکت‌ها امکان می‌دهند نوسانات قیمت نفت را مدیریت کنند.

در چین، بورس انرژی شانگهای (INE) با راه‌اندازی قراردادهای نفت خام مبتنی بر یوآن، تلاش کرده وابستگی به دلار را کاهش دهد و سرمایه‌گذاران داخلی را به بازار انرژی جذب کند. در برخی کشورهای صادرکننده نفت نیز، اوراق مبتنی بر نفت یا پیش‌فروش نفت (Oil-backed Securities) برای تامین مالی دولت یا پروژه‌های زیرساختی به کار گرفته شده‌اند، هرچند ریسک‌های حاکمیتی در این مدل‌ها همواره محل بحث بوده است.

تجربه جهانی نشان می‌دهد هر جا نفت وارد بازار سرمایه شده، سه پیش‌شرط شفافیت مقررات، زیرساخت معاملاتی قابل اعتماد و ثبات در سیاست‌گذاری برای موفقیت وجود داشته است.

چرا گواهی سپرده نفت خام مهم است؟

گواهی سپرده نفت خام اهمیت زیادی دارد. نخست، تنوع ابزارهای مالی انرژی با ورود یک دارایی پایه جدید افزایش می‌یابد و عمق بازار بورس انرژی بیشتر می‌شود. علاوه بر این، افزایش نقدشوندگی از دیگر مزایاست؛ نفت به‌عنوان یک دارایی جذاب می‌تواند سرمایه‌گذاران جدیدی را به بازار جذب کند.

این ابزار همچنین امکان تامین مالی غیرتورمی را فراهم می‌کند، به‌طوری که دولت و شرکت ملی نفت می‌توانند بدون استقراض پولی، بخشی از تعهدات خود را تسویه کنند. گواهی سپرده نفت خام نقش بورس انرژی را نیز تقویت می‌کند و بورس را از یک بازار صرفا معاملاتی به یک بازوی تامین مالی و مدیریت ریسک تبدیل می‌سازد.

در نهایت، شفافیت قیمتی از دیگر مزایای مهم این ابزار است، زیرا قیمت‌گذاری مبتنی بر نرخ روز صادراتی ایران به کشف قیمت واقعی کمک می‌کند.

ریسک‌ها و تهدیدها؛ روی دیگر سکه

با وجود مزایای قابل توجه، گواهی سپرده نفت خام خالی از ریسک نیست. یکی از این ریسک‌ها، ریسک سیاست‌گذاری است؛ تغییر مکرر مقررات یا تفسیرهای متفاوت از قانون می‌تواند اعتماد سرمایه‌گذاران را تضعیف کند. همچنین ریسک قیمت نفت مطرح است، زیرا نوسانات شدید قیمت جهانی نفت ارزش گواهی‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

ریسک نقدشوندگی اولیه نیز وجود دارد و در صورت نبود بازارگردان قوی، معاملات ممکن است با رکود مواجه شوند. علاوه بر این، ریسک تحریم و نقل‌ و انتقال نیز اهمیت دارد؛ هرچند گواهی سپرده یک ابزار داخلی است اما به صادرات و فروش نفت گره خورده و از محدودیت‌های بین‌المللی بی‌تاثیر نیست. در نهایت، ریسک تمرکز بدهی مطرح است، زیرا استفاده بیش از حد از نفت برای تسویه دیون می‌تواند منابع آتی دولت را محدود کند.

در مجموع باید گفت گواهی سپرده نفت خام اگر با نگاه حرفه‌ای و منطبق با تجربه‌های جهانی اجرا شود، می‌تواند یکی از مهم‌ترین نوآوری‌های مالی بازار سرمایه ایران در دهه اخیر باشد؛ پلی میان صنعت نفت و بازار سرمایه اما موفقیت این ابزار، بیش از هر چیز به ثبات مقررات، شفافیت اجرایی و اعتمادسازی برای سرمایه‌گذاران وابسته است. در غیر این صورت، خطر تبدیل شدن یک ایده راهبردی به ابزاری کم‌اثر یا پرریسک همچنان وجود خواهد داشت.