سعید نوریکرم، کارشناس حوزه انرژی در نشست تحلیلی طرح جامع رفع ناترازی انرژی گفت: در خصوص طرح جامع انرژی چند نکته وجود دارد که لازم است به آنها پرداخته شود. نخست اینکه بسیاری از آمار و ارقامی که در این طرح استفاده شده یا مستند نیستند یا اساسا غلط هستند. به عنوان مثال در بخش رفع ناترازی بنزین در قسمت مربوط به ساخت پالایشگاه، عددی برای سرمایهگذاری ذکر شده که با واقعیت فاصله دارد. برای ساخت یک پالایشگاه با ضریب نلسون ۱۲، میزان سرمایهگذاری به ازای هر بشکه ۱۰ هزار دلار ذکر شده، در حالی که این رقم به طور معمول بین ۲۵ تا ۳۰ هزار دلار به ازای هر بشکه است؛ یعنی برای ساخت یک پالایشگاه ۳۰۰ هزار بشکهای، به حدود ۷ تا ۹ میلیارد دلار سرمایه نیاز است.
وی افزود: در سایر بخشها از جمله گاز و برق نیز همین اعداد و ارقام وجود دارد. این موضوعات باید در اولویت بررسی و اصلاح قرار گیرند، چراکه وقتی چنین اشتباهاتی در طرح دیده میشود، به این معنا است که مسائل ریشهای ناترازی به درستی درک نشدهاند و طبیعتا نمیتوان انتظار ارائه راهکار موثری برای آنها داشت.
نوری کرم ادامه داد: نقد دیگر به این طرح، این است که مسائل به درستی از هم تفکیک نشدهاند. به عنوان نمونه در بحث حامل گاز گفته میشود که اقشار پرمصرف جامعه بیشترین میزان مصرف را دارند، در حالی که طراح عنوان میکند، اینگونه نیست. در واقع، دهکهای دوم تا پنجم جامعه عمدتا بیشترین مصرف گاز را دارند که این امر به دلیل نوع تجهیزات مورد استفاده و نبود اجرای دقیق مقررات مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان است.
وی تصریح کرد: علاوه بر این، یکی دیگر از مسائل مهم این است که در این طرح، به همه حاملهای انرژی با یک دید نگاه شده است؛ یعنی برای بنزین، گاز و برق یک راهکار واحد در نظر گرفته شده، در حالی که در واقعیت چنین نیست. برای مثال در مورد بنزین، موضوع خودروها و حملونقل عمومی مطرح است و آیا واقعا حملونقل عمومی به اندازه کافی توسعه یافته تا بتوان مصرف بنزین را کاهش داد؟ این موضوعات نیازمند بررسی دقیقتری هستند.
وی تاکید کرد: تمرکز عمده در این طرح بر قیمتگذاری است، در حالی که قیمتگذاری تنها یک بخش از ماجرا بوده و همچنین باید راهکارهای تولیدی نیز مورد توجه قرار گیرند که در این طرح به بحث تولید تقریبا اشارهای نشده و در برخی موارد به گونهای بیان شده که گویی تولید دیگر ضرورتی ندارد.
وی با اشاره به بخشهایی از سند طرح گفت: در طرح آمده است که به هر یک از واحدهای تولیدی سهمیه انرژی با قیمت یارانهای تعلق میگیرد و این قیمت به مرور افزایش مییابد تا این واحدها فرصت افزایش بهرهوری مصرف انرژی خود را داشته باشند. سهم صنایع ۶۵ درصد از میانگین مصرف انرژی سال گذشته آن صنعت است و سهمیه گاز نیروگاهها ۴۵ درصد میانگین مصرف سال گذشته خواهد بود و صنایع باید نیاز مازاد بر سهمیه را از بازار انرژی تامین نمایند. سوال این است که مازاد مورد نیاز این صنایع چگونه و از کجا باید تامین شود؟ آیا بازاری وجود دارد که بتواند این نیاز را تامین کند؟
نوری کرم افزود: در حال حاضر، بسیاری از صنایع مانند پتروشیمیها که از ارکان اصلی صادرات کشور هستند، با کمبود گاز مواجهاند. این در حالی است که انتظار داریم صنایع مازاد نیاز خود را از بازاری تامین کنند که خود با ناترازی مواجه است و این تناقضات باید به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرند.
وی گفت: در بحث مصرف خانگی نیز اگر قرار است کاهش مصرف حاصل شود، نیاز به تجهیزات کارآمد و جدید وجود دارد. این تجهیزات باید وارد بازار شوند و مردم توانایی خرید آنها را داشته باشند تا واقعا بتوان کاهش مصرف را عملیاتی کرد.
این کارشناس ادامه داد: از سوی دیگر، افزایش چندبرابری قیمت انرژی تبعات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جدی دارد. آیا در این طرح، پیوستهای لازم برای بررسی این تبعات لحاظ شده است؟ این طرح در سطح ملی مطرح شده و برای اجرا آماده میشود، از همینرو این موارد بسیار مهم هستند و نباید از آنها غافل بود.