اقتصاد کلان

اقتصاد کلان

بانک

صنعت

کشاورزی

راه و مسکن

اقتصاد بین الملل

انرژی

بازرگانی

بورس

فناوری

سیاست و اقتصاد

کارآفرینی و تعاون

بازار

چند رسانه ای

۰۱/مهر/۱۴۰۴ | ۱۳:۰۹
۱۳:۰۵ ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
در گفت‌و‌گوی تفصیلی با اقتصادمعاصر تشریح شد

خسارت ۴۰ میلیارد دلاری اسرائیل از جنگ ۱۲ روزه؛ چرا تل‌آویو تقاضای آتش‌بس کرد؟

یک پژوهش‌گر توسعه اقتصادی گفت: طبق آخرین محاسبات، مجموع خسارت‌های مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی در جنگ اخیر با ایران حدود ۴۰ میلیارد دلار است، طولانی شدن جنگ و تحمیل هزینه روزانه سنگین به تل‌آویو، بازدارندگی قابل توجهی ایجاد کرد و نشان داد حتی حمایت غرب نیز نمی‌تواند اسرائیل را در مواجهه با ایران بیمه کند.
کد خبر:۳۲۷۱۳

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در روزها و ماه‌های پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی، بحث‌ها درباره میزان خسارت‌های اقتصادی وارد شده به این رژیم شدت گرفته است. رقم اولیه‌ای که اعلام شد حدود ۱۲ میلیارد دلار هزینه مستقیم نظامی شامل آفند و پدافند بود، اما با گذشت زمان و افزودن خسارت‌های غیرنظامی و زیرساختی، مجموع برآوردها به حدود ۲۰ میلیارد دلار رسید.

بخش مهمی از این خسارت‌ها مربوط به نهادهای پژوهشی و اقتصادی بوده که به اذعان اسرائیل آسیب‌های چند صد میلیون دلاری وارد کرده است، با این حال، ارزیابی‌های مستقل نشان می‌دهد که رقم واقعی به مراتب بیشتر است. این محاسبات علاوه بر هزینه‌های نظامی، شامل بسیاری دیگر از موارد اقتصادی اسرائیل نیز می‌شود؛ مواردی که در گزارش‌های رسمی تل‌آویو کمتر به آن اشاره شده است.

آن‌چه این جنگ را متمایز می‌کند طولانی‌شدن درگیری و تحمیل هزینه روزانه سنگین بر اسرائیل بود؛ شرایطی که در تاریخ این رژیم سابقه نداشت و باعث شد تل‌آویو در همان روزهای نخست به‌دنبال آتش‌بس باشد.

در راستای بررسی بیشتر این موضوع، به سراغ دانیال داودی، پژوهش‌گر توسعه اقتصادی رفتیم و از وی در این‌باره جویا شدیم؛ متن این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

اقتصاد معاصر: شما مطلعید اعداد و ارقام واقعی ضربه‌ای که اسرائیل در جنگ دوازده روزه متحمل شد، طبق آمار رسمی چقدر است؟

داودی: در مورد آسیب‌های اقتصادی که رژیم در جنگ تحمیلی اخیر متحمل شد، برآورد‌ها و اعداد و ارقام متفاوتی مطرح می‌شود. رژیم صهیونیستی در هفته پس از جنگ، عدد ۱۲ میلیارد دلار را اعلام کرد. آن ۱۲ میلیارد دلار، هزینه مستقیم نظامی بود؛ یعنی هزینه آفند و پدافند جمعی رژیم. این رقم، در نوع خود رقم قابل توجهی است، اما برای رژیمی که از حمایت کشور‌های غربی، به‌ویژه ایالات متحده، برخوردار است، خیلی بازدارنده نیست. اما پس از آنکه تحلیل‌های محافظه‌کارانه و تحلیل‌هایی همسو با اسرائیل ارائه شد، مجموع هزینه‌های اقتصادی، یعنی هم هزینه‌های نظامی و هم هزینه‌های غیرنظامی، را بررسی کردند، که عدد زیان را به ۲۰ میلیارد دلار رساند؛ از این ۲۰ میلیارد دلار، ۱۲ میلیارد دلار مربوط به هزینه مستقیم نظامی بود و مابقی، خسارت‌هایی بود که پذیرفته شده بود.

همان ایام اسرائیل اعلام کرد که مردم خسارت‌دیده اعلام خسارت کنند. همان زمان هم اعتراضاتی توسط بعضی از ساکنان سرزمین‌های اشغالی که می‌گفتند این دولت خسارت‌ها را گردن نمی‌گیرد، شکل گرفت. آن مقدار خسارت که به نهاد‌های بخش خصوصی ونهاد‌های دولتی، مانند موسسه وایزمن (که ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون دلار هزینه به آن وارد شد) هم جزو محاسبات تل‌آویو آمد، وقتی این موارد هم اضافه می‌شود، سرجمع خسارت‌های اسرائیل از جنگ با ایران به عدد ۲۰ میلیارد دلار می‌رسد، یعنی ۸ میلیارد دلار بالاتر از رقم ۱۲ میلیارد دلاری که ابتدا اعلام کرده بودند؛ با این حال برآورد‌های ما نشان می‌دهد که این رقم هنوز بالاتر است.

اقتصاد معاصر: از چه منظر معتقدید رقم خسارت اسرائیل از جنگ دوازده روزه، حتی از ۲۰ میلیارد دلار هم بالاتر است؟

داودی: این آسیب‌ها، آسیب‌های مستقیمی بود که تازه پذیرفته شده بودند. بخشی از خسارت‌ها سانسور شده است. همین هزینه‌هایی که پذیرفته شده بود، هر بخش اقتصادی پیوند‌های پسین و پیشینی دارد، به‌عنوان مثال، موسسه وایزمن وقتی مورد هدف قرار می‌گیرد، یعنی این موسسه به بخش‌های مختلف اقتصاد رژیم، از جمله بخش دفاعی یا بخش‌های دیگر خدمات علمی و پژوهشی ارائه می‌دهد یا از سایر بخش‌ها منابع دریافت می‌کند تا کار پژوهشی انجام دهد؛ بنابراین هر بخشی زنجیره‌های پیشین و پسین خود را فعال می‌کند و هزینه‌های غیرمستقیم در این ۲۰ میلیارد دلار لحاظ نشده است. به علاوه، اگر تحلیل‌های موسوم به تحلیل‌های غیرواقعی را در نظر بگیریم و بپرسیم اگر رژیم صهیونیستی وارد جنگ با ایران نمی‌شد و اقتصادش رشد می‌کرد یا بخش گردشگری تعطیل نمی‌شد، این بخش‌ها چه ارزش افزوده‌ای ایجاد می‌کردند، حالا که جنگ اتفاق افتاده، آن ارزش افزوده از دست رفته است. این‌ها هم باید در تحلیل لحاظ شود. پس هم پیوند‌های پیشین و پسین و هم تحلیل‌های اقتصادی فرضی باید در نظر گرفته شوند.

وقتی همه این موارد را حساب کنیم، عدد ۲۰ میلیارد دلار، عدد بسیار کمی است. برآورد‌های ما با جزئیات نشان می‌دهد که مجموع آسیب‌های مستقیم و غیرمستقیم رژیم، حدود ۴۰ میلیارد دلار است. اگر همان ۲۰ میلیارد دلار را تقسیم بر تعداد روز‌های جنگ کنیم، هزینه‌ای که روزانه اسرائیل متحمل شده، معادل جنگ شش یا هشت روزه‌ای است که اعراب در گذشته با رژیم صهیونیستی داشتند (با تورم کنونی) و جنگ قابل توجهی برای رژیم بود.

البته در جنگ غزه، این رقم کمتر بود، با وجود این که ویژگی جنگ غزه این بود که حماس و مردم غزه توانستند مقاومت طولانی‌ مدت کنند، یعنی جنگ را برای رژیم فرسایشی کردند. اما یک نقطه ضعف هم وجود داشت و آن این است که به طور میانگین هزینه‌ای که رژیم در آن جنگ متحمل شد، روزانه حدود ۲۰۰ میلیون دلار بود. این رقم کم است، ولی اگر تورم و قیمت امروز را در نظر بگیریم، هزینه جنگ شش یا هشت روزه با اعراب تقریبا روزانه ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون دلار برای تل‌آویو بوده است. نکته مهم این است که در جنگ با ایران، هم ویژگی طولانی‌مدت شدن جنگ و هم تحمیل هزینه زیاد روزانه به رژیم وجود داشت. این نحوه جنگ در تاریخ رژیم بی‌سابقه است. به نظر می‌رسد دلیل التماس آتش‌بس رژیم در همان هفته اول، این بوده که جنگ ایران توانسته هر دو ویژگی «طولانی‌مدت کردن جنگ (القای توان جنگ فرسایشی کشنده)» و «تحمیل هزینه روزانه قابل توجه» را داشته باشد.

هزینه اسرائیل در جنگ احتمالی بعدی علیه ایران بسیار بالاتر است

اقتصاد معاصر: به نظر شما و با لحاظ مواردی که از هزینه‌های اسرائیل قید شد، آیا جنگ یا درگیری مجددی در کار خواهد بود یا خیر؟

داودی:
من فکر می‌کنم که در دور اولی که رژیم با ما درگیر شد، این موضوع در ذهنشان بود که نباید جنگ را طولانی کنند. تصورشان این بود که هزینه‌ای که روزانه متحمل می‌شوند بالاست، پس باید سریع جنگ را پایان دهند. منتها این اتفاق نیفتاد، یعنی نیرو‌های مسلح ما قوی عمل کردند و بعد از ۲۴ ساعت پاسخ‌های جدی دادیم. نقطه قوت این است که آن‌ها دیدند در طول دو هفته این روند ادامه داشته و حتی روند صعودی هم داشت؛ هزینه‌هایی که متحمل می‌شدند، روز‌های ابتدایی کمتر و در روز‌های انتهایی بیشتر شد. برخلاف رژیم که توان پدافندی آن کاهش پیدا کرده بود و واقعا نیاز داشت استراحت کند تا بتواند از کشور‌های غربی سلاح وارد کند، جمهوری اسلامی ایران هنوز خیلی از ذخایر موشکی خود را استفاده نکرده بود؛ بنابراین قطعا در دور بعدی، اگر قرار باشد خطایی از رژیم صهیونیستی سر بزند، آن‌ها می‌دانند که هزینه بسیار بالاست و نمی‌توانند یک جنگ فرسایشی را ادامه دهند، چون هزینه‌های سابق، مانند جنگ ۱۲ روزه، بسیار جدی بوده است. در درجه اول، من فکر می‌کنم که نحوه مواجهه ایران با رژیم به لحاظ اقتصادی، یک سطحی از بازدارندگی ایجاد کرده است.

همین ۴۰ میلیارد دلار رقم بالایی است. برخی ادعا می‌کنند که اقتصاد در جنگ خیلی مهم نیست، این ادعا غلط است. برای مثال، می‌گویند ۱۰۰ میلیارد دلار عدد کمی است و آمریکا به راحتی کمک می‌کند، اما اینطور نیست. ۱۰۰ میلیارد دلار برای آمریکا رقم بزرگی است. آمریکایی که اکنون در تلاش است سرمایه‌گذاری خارجی جذب کند تا اقتصاد خود را با شعار‌های رئیس جمهورش تحرک دهد، نمی‌تواند خیلی راحت این رقم را در اختیار تل‌آویو قرار دهد.

مقایسه دیگر برای درک بهتر این موضوع این است که اگر همه کمک‌های نظامی مستقیم ایالات متحده به رژیم صهیونیستی از ابتدای تاسیس رژیم تا امروز را به قیمت امروز محاسبه کنیم، چیزی حدود ۳۷۰ میلیارد دلار می‌شود. بنابراین، تصور این که در یک بازه کوتاه، ایالات متحده بتواند ۱۰۰ میلیارد دلار کمک کند، واقع‌بینانه نیست. همچنین، خود آمریکا و کشور‌های اروپایی مشکلات و محدودیت‌های خود را دارند و رژیم هم با مشکلات داخلی مواجه بوده است. اگر همین جنگ رخ نمی‌داد، احتمالا اپوزیسیون داخلی فشار‌های بیشتری به دولت وارد می‌کرد. بنابراین، بازدارندگی تا حد زیادی توسط نحوه مواجهه ایران ایجاد شده است.

آسان نیست که بخواهیم به سوال «آیا رژیم حمله می‌کند یا خیر؟» پاسخ بدهیم. یک رژیم اشغال‌گر که خود را با تهدید وجودی مواجه می‌بیند، ممکن است احساس کند که اگر از این مهلکه جان سالم به در نبرد، راه فراری ندارد. هم‌چنین کشور‌های اسلامی منطقه نسبت به اشغالگری‌ها و اقدامات رژیم حساس شده‌اند و اگر الان هزینه نکنند، ممکن است در آینده هزینه‌های جدی‌تری متحمل شوند و روند سقوط تسریع شود. آمریکا و کشور‌های غربی هم متوجه شده‌اند جنگ با ایران هزینه بالایی برای آنها دارد و این باعث می‌شود حمایت‌ها از اسرائیل کمتر شود. خود رژیم نیز دو نکته قوت را فهمیده است: توان طولانی کردن جنگ توسط ایران (مانند جنگ غزه و دوازده روزه) وجود دارد همچنین توان تحمیل هزینه روزانه قابل توجه (مانند جنگ اعراب) به اسرائیل وجود دارد، و این‌هاست که یک سطح از بازدارندگی ایجاد کرده‌اند.

اقتصاد معاصر: در یک جنگ ۱۲ روزه توانستیم ۴۰ میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی خساروت وارد کنیم، به نظر شما اگر این جنگ سه ماه ادامه پیدا می‌کرد، چه اتفاقی می‌افتاد؟

داودی: نیرو‌های مسلح ایران برای یک جنگ دو ساله آماده بودند و تصورشان این بود که رژیم ممکن است جنگ را طولانی کند و ما هم آمادگی داشتیم. در کمال ناباوری دیدیم که در هفته اول درخواست آتش‌بس و بعد در هفته دوم التماس‌های شدیدتری اس سوی آمریکا و اسرائیل رخ داد. نکته‌ای که وجود دارد این است که در یک بازه سه ماهه، اگر این جنگ تداوم پیدا می‌کرد و ما می‌توانستیم جنگ را فرسایشی کنیم و طرف مقابل التماس آتش‌بس نمی‌کرد، هزینه‌های رژیم به حدود ۱۵۰ میلیارد دلار می‌رسید.

ممکن است بگویید در یک جنگ ۱۲ روزه ۴۰ میلیارد دلار، پس در یک بازه سه ماهه چطور کمتر است؟ بخشی از آن مربوط به هزینه‌های ثابت است. به عنوان مثال، رشد اقتصادی آن‌ها در جنگ ۱۲ روزه کاهش یافته بود یا بخش گردشگری به این زودی‌ها باز نمی‌گردد و بسیاری از نخبگان آن‌ها فرار کرده‌اند. اقتصاد این رژیم وابسته به حوزه فناوری‌های پیشرفته است و اگر نخبگان آن حوزه فرار کنند و امنیت محل خود را نبیند، آسیب اقتصادی قابل توجهی به رژیم وارد می‌شود.

بخشی از هزینه‌هایی که در ۱۲ روز اتفاق افتاد، در سه ماه هم همان اتفاق می‌افتاد، ولی هزینه‌های اضافه‌ای نیز به رژیم تحمیل می‌شد. برآورد‌ها نشان می‌دهد که این هزینه‌ها تا حدود ۱۵۰ میلیارد دلار می‌توانست افزایش پیدا کند و اگر این جنگ تا شش ماه ادامه پیدا می‌کرد، ممکن بود به ۳۰۰ میلیارد دلار برسد. حالا این ارقام را با کل کمک‌های ایالات متحده در طول تاریخ اشغالگری یا بودجه نظامی سالانه‌شان مقایسه کنید؛ می‌بینید که رقم قابل توجهی است و از طرف آن‌ها اصلا متصور نیست که چنین جنگی رخ دهد، اما از طرف ما آمادگی کامل وجود دارد.

ورود وزارت اقتصاد و بیمه ایران به پوشش خسارات مردم از جنگ

اقتصاد معاصر: اطلاع یا محاسباتی داشته‌اید مبنی بر اینکه خسارت کشور ما از جنگ دوازده روزه چقدر بوده است؟

داودی: ببینید برآورد‌هایی همانند آن چه برای اقتصاد رژیم انجام دادیم، می‌توان داشت. در جنگ هشت ساله با عراق، ما برآورد‌هایی داریم که در آن هشت سال، عراق چقدر هزینه متحمل شد و ما چقدر خسارت دیدیم. ارقام مستقیم و غیرمستقیم موجود است و طبیعتا هزینه‌هایی که ما متحمل شدیم بیش از هزینه‌هایی بود که عراق متحمل شد. البته هزینه‌های طرف مقابل در آن هشت سال هم کم نبود و همین باعث شد که آن‌ها نیز بپذیرند آتش‌بس داشته باشیم و بعد قطعنامه ۵۹۸ امضا شود. به ویژه در حوزه صادرات نفت، عراق واقعا با مشکل جدی مواجه شد. عراق حدود ۹۰ میلیارد دلار آسیب ناشی از نفروختن نفت در اثر جنگ با ایران داشت.

بنابراین خسارت ما را هم می‌توان محاسبه کرد، اما این محاسبه بی‌معناست. چون زمانی که می‌خواهید هزینه-فایده را محاسبه کنید، برای لحاظ تصمیم‌گیری اقتصادی است، اما وقتی دزدی وارد خانه می‌شود و قصد غارت یا تخریب دارد، صاحب خانه هیچ وقت نمی‌گوید که اگر با این دزد مبارزه کنم، چقدر هزینه می‌کنم و اگر صلح تحمیلی کنم، چقدر هزینه می‌شود؟ این کار شرافت‌مندانه نیست و روحیه ایرانی آن را نمی‌پذیرد. هیچ کس نمی‌پذیرد که به صرف محاسبه هزینه، دست‌ها بالا برود و تسلیم شویم. بنابراین، محاسبه هزینه طرف ایرانی فعلا موضوعیت ندارد.

البته کارشناسان و مسئولان باید به آن توجه داشته باشند و خسارت‌ها را جبران کنند، به ویژه برای فعالان بخش اقتصادی. در وزارت اقتصاد کار‌های خوبی در این زمینه انجام می‌شود و حتی بیمه ایران کار‌های جدی انجام می‌دهد و محوریت کار با سایر بیمه‌ها نیز برقرار شده تا خسارت‌های مردم پوشش داده شود. 

ارسال نظرات