اقتصاد کلان

اقتصاد کلان

بانک

صنعت

کشاورزی

راه و مسکن

اقتصاد بین الملل

انرژی

بازرگانی

بورس

فناوری

سیاست و اقتصاد

کارآفرینی و تعاون

بازار

چند رسانه ای

۲۵/شهريور/۱۴۰۴ | ۱۶:۴۹
۱۱:۳۰ ۱۴۰۴/۰۶/۱۷
اقتصاد معاصر بررسی می‌کند

آثار سیاست‌های دولت ترامپ بر کاهش ارزش و تضعیف جایگاه دلار

در حالی که ارزش دلار از سال ۲۰۱۰ تا سال ۲۰۲۲ در مجموع روندی صعودی داشته است، افت ۱۱ درصدی بهای این ارز در برابر سایر ارز‌ها شوک بزرگی به جایگاه این ارز در جهان وارد کرده و بررسی‌ها نشان می‌دهد این کاهش ارزش ناشی از افزایش نااطمینانی از جایگاه دلار به عنوان ابزاری برای ذخیره ارزش است و به همین دلیل بسیاری از بانک‌های مرکزی در حال جایگزین کردن آن با طلا هستند.
کد خبر:۳۲۸۹۸

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ بسیاری از اقدامات دولت دوم ترامپ تهدیدی برای فرسایش اعتماد زیرساختی سیستم جهانی دلار است. مهمترین و تاثیرگذارترین نگرانی، نبود اطمینان به تمایل دولت فعلی برای پشتیبانی از نقدینگی دلار جهانی است. 

مقاله تحولات سیاستی بانک‌های مرکزی کشورها این بار به موضوع تاثیر سیاست‌های دولت ترامپ بر ارزش و جایگاه دلار آمریکان پرداخته است. براساس این مقاله، اگرچه تاکنون چیزی به صورت رسمی اعلام نشده اما رویکرد خصمانه این دولت نسبت به متحدان سنتی باعث شده برخی تردید کنند که شاید به دلیل ترکیبی از ملاحظات سیاسی داخلی و ماجراجویی‌های ژئوپولیتیکی، دولت آمریکا دیگر نتواند از ارزش دلار به عنوان مسلط‌ترین ارز جهانروا حمایت کند و همین امرباعث کنار گذاشته شدن این ارز و کاهش تدریجی سهم آن در سبد دارایی‌های ارزی بازیگران اقتصادی و مالی جهان شود. 

این موضوع زمانی بیشتر برجسته می‌شود که اخیرا تلاش‌هایی از سوی بانک‌‎های مرکزی جهان برای تغییر در ترکیب ذخایر خود به نفع طلا و به زیان دلار مشاهده می‌شود، به طوری که بنا بر آمار‌های موجود در پایان سال ۲۰۲۴ دلار امریکا ۵۸ درصد از ذخایر ارزی جهانی را به خود اختصاص داد، در حالی که ۱۰ سال پیش این سهم ۶۵ درصد بود. 

پیامدهایی که پذیرش عام دلار، به عنوان وسیله ذخیره ارزش بودن، برای سایر نقاط جهان دارد، عبارتند از اینکه بسیاری از کشورها هنوز ارز ملی خود را به دلار آمریکا میخکوب می‌کنند. همچنین، اقتصادهای نوظهور معمولا به دلار امریکا وام می‌گیرند، زیرا ممکن است نتوانند بدهی را به ارز ملی خود منتشر کنند و صاحبان سرمایه بین‌المللی حاضر به پذیرش پول ملی آنها در مراودات مالی خود نیستند. 

بنابراین، زمانی که دلار تقویت و ارز این کشورها تضعیف می‌شود، بازپرداخت بدهی برای آنها پرهزینه‌تر می‌شود. البته برخی کالاهای جهانی مانند کالاهای اساسی و از آن مهمتر فلزات گرانبهایی همچون طلا و مس نیز به دلار قیمت‌گذاری می‌شوند. بسیاری از بانک‌های مرکزی جهان و صندوق‌های ثروت ملی هم بخشی از دارایی‌ها و ذخایر حاکمیتی خود را به دلار نگهداری می‌کنند که نقش مهمی در ادامه و تثبیت جایگاه دلار در عرصه اقتصاد جهان دارد.

دلایل تردیدها نسبت به دلار به عنوان ذخیزه ارزش

ارزش دلارامریکا از سال ۲۰۱۰ تا همین اواخر روندی صعودی داشت، اگرچه این روند با چرخه‌های متناوب صعود و نزول همراه بوده است. در فاصله سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ دلار امریکا نزدیک به ۳۰ درصد افزایش ارزش یافت اما از آن به بعد و تاکنون حدود نیمی از این رشد ارزش خود را از دست داده است.

احتمال این وجود دارد که ارزش دلار امریکا بیش از این کاهش یابد، زیرا سرمایه‌گذاران به جایگاه دلار به عنوان ذخیره ارزش و ارز مسلط جهانروا مشکوک شده‌اند که ازجمله مهمترین دلایل آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: 

اول؛ رشد ضعیف‌تر تولید ناخالص داخلی (GDP) امریکا در میان‌مدت تا بلندمدت، در صورتی که تعرفه‌های ترامپ از طریق افزایش عدم اطمینان در میان مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارها، کاهش هزینه‌کرد و آسیب به صادرات باعث کُندی رشد اقتصادی شود. پیش‌بینی‌های رشد اقتصادی برای اقتصاد امریکا برای سال ۲۰۲۵ حداقل ۰.۳ درصد تا ۰.۴ درصد کاهش یافته‌اند و اغلب تحلیلگران اکنون انتظار دارند رشد GDP امسال حدود ۱.۵ درصد باشد و در سال‌های آینده کمتر از ۲ درصد باقی بماند. 

دوم؛ از اواخر ۲۰۲۳ در گزارش‌های فصلی اقتصاد امریکا، کاهش رشد سالیانه مشاهده می‌شود. همچنین بنا بر آخرین آمار منتشرشده، رشد اشتغال نیز در اقتصاد آمریکا تقریبا متوقف شده است. چنانکه در شکل ۱۲ مشخص است، از زمان روی کار آمدن ترامپ در سال ۲۰۲۵، دلار امریکا حدود ۱۱ درصد ارزش خود را از دست داده که به طور طبیعی موجب تقویت ارزهای دیگر شده است. 

سوم؛ گرانی سرمایه‌گذاران از پایداری بدهی دولت امریکا، با توجه به اینکه کسری بودجه ایالات متحده در حدود ۷ درصد تولید ناخالص داخلی است و احتمالا با تصویب قانون جدید موسوم به «قانون یک لایحه بزرگ و زیبا» در همین حدود یا حتی کمی بالاتر باقی خواهد ماند. همچنین تنش‌های تجاری متعدد آمریکا با کشورهای مختلف از جمله اتحادیه اروپا، کانادا، مکزیک، چین و اتخاذ سیاست‌های ملی‌گرایانه رویکرد «اول امریکا» شرکای اقتصادی و تجاری، آمریکا را به شریک غیرقابل اعتماد تبدیل کرده است. 

چهارم؛ علاوه بر این، برخی کشورها و بانک‌های مرکزی نیز پس از مشاهده انسداد یا محدودشدن دارایی‌های روسیه در پی جنگ اوکراین، به دنبال تنوع بخشی و فاصله گرفتن از دارایی‌هایی مانند اوراق خزانه‌داری امریکا هستند که تحت صلاحیت قضایی امریکا قرار دارد. 

در مقایسه با روند و عملکرد تاریخی، در سال ۲۰۲۵، دلار امریکا یکی از بدترین روندهای خود را داشته که در شکل ۱۳ به وضوح دیده می‌شود.

رویدادهای ژئوپلیتیکی نیز معمولا به نفع دلار امریکا تمام می‌شوند، زیرا سرمایه‌گذاران آن را یک پناهگاه امن در نظر می‌گیرند ولی در ماه‌های اخیر دیده شد که رویداد ژئوپلیتیکی میان اسرائیل و ایران، بر خلاف روند معمول، موجب تقویت دلار امریکا نشد. این اتفاق می‌تواند یکی از شواهد تضعیف جایگاه جهانی دلار تلقی شود. 

با وجود اینکه احتمالا عدم قطعیت‌های اخیر در سیاست‌های اقتصادی ایالات متحده بوده که باعث شده دلار امریکا تا این حد عملکرد ضعیفی داشته باشد، این کاهش ارزش را می‌توان به نوعی بازگشت به سطح ارزش منصفانه نیز تلقی کرد. با توجه به قدرت بالای دلار امریکا در سال‌های اخیر، این ارز به ویژه از زمان همه‌گیری کرونا، براساس برابری قدرت خرید بیش از حد ارزش‌گذاری شده بود. بنابراین، کاهش اخیر ارزش دلار احتمالا نوعی عادی‌سازی و بازگشت به سطح ارزش منصفانه است. 

همچنین، عوامل بلندمدت موثر بر دلار امریکا نیز نشان‌دهنده کاهش تمایل به این ارز هستند. سهم دلار از ذخایر رسمی ارز خارجی در سطح جهانی از حدود ۷۰ درصد در اوایل دهه ۲۰۰۰ به کمتر از ۶۰ درصد درحال حاضر کاهش یافته است.

کاهش ذخایر اوراق قرضه آمریکا در دارایی بانک‌های مرکزی ژاپن و چین

همچنین در ۲۰ سال گذشته، خرید و نگهداری اوراق خزانه‌داری امریکا که شاخصی برای تقاضای دلار امریکا محسوب می‌شود، کاهش بلندمدتی به ویژه از سوی چین و ژاپن داشته است، اگرچه این کاهش با افزایش نگهداری این اوراق در ترکیب دارایی‌های کشورهای حوزه یورو و دیگر کشورها جبران شده است.

ادامه عدم قطعیت در سیاست‌های اقتصادی امریکا (شکل ۱۸) و عادی‌سازی دلار امریکا به سطوح «ارزش منصفانه» به این معناست که در کوتاه‌مدت، احتمال کاهش ارزش دلار وجود دارد. همچنین تنش‌هایی که در روزهای اخیر بین روسیه و ایاالت متحده پس از سالیان طولانی از پایان جنگ سرد بروز کرده و مجادلات لفظی بین دو کشور، می‌تواند بر افت بیشتر ارزش دلار اثرگذار باشد. 

همچنین ترامپ و تیم وی ممکن است در واقع به ارز ضعیف‌تر تمایل داشته باشند، زیرا دلار قوی رشد صادرات را محدود می‌کند و جمهوری‌خواهان تمایل به کاهش کسری تجاری امریکا دارند.

کاهش ارزش دلار امریکا به این معنی نیست که ریال ایران (در مقابل دلار امریکا) احتمالا در بلندمدت کمی تقویت شود، زیرا مجموعه عوامل متعددی بر کاهش ارزش ریال اثرگذارند و فقط ارزش شاخص دلار نیست که نرخ دلار را در بازار ارز ایران تعیین می‌کند. تورم بالا، محدودیت درآمدهای ارزی کشور به دلیل کاهش صادرات نفتی بر اثر تحریم‌های ایالات متحده، انتظارات منفی و فعالیت‌های سفته‌بازانه در بازار ارز، همگی از عوامل دخیل در تعیین ارزش پول ملی هستند که خارج از محدوده اثرگذاری ارزش جهانی دلار است. 

البته این امر به مفهوم انفعال نظام اقتصادی ایران و بانک مرکزی کشور در برابر افت ارزش جهانی دلار نیست. با وجود اینکه ارز مسلط در بازار ارزی ایران نیز همچون بیشتر نقاط جهان دلار بوده و به همین دلیل مداخله بانک مرکزی در بازار از طریق دلار صورت می‌گیرد، در تعیین ترکیب ذخایر ارزی بانک باید به این واقعیت توجه داشت که احتمال تغییر در ارزش ارزهای دیگر و بالا رفتن نرخ آنها در برابر دلار به ویژه در دوره ریاست جمهوری ترامپ و جنگ‌های متعدد تجاری و تعرفه‌ای وی با کشورهای مختلف و مداخلات پیش‌بینی ناپذیر وی در نقاط مختلف جهان بسیار بالاست. همچنین، کاهش مستمر شاخص دلار، بالا رفتن قیمت اونس جهانی طلا و سایر فلزات ارزشمند را که به دلار قیمت‌گذاری می‌شوند، در افق کوتاه‌مدت و میان‌مدت پیش‌رو بسیار محتمل می‌کند و از این‌رو در چینش و تعیین ترکیب ذخایر بانک، باید به افق ارزش جهانی طلا نیز توجه داشت.

شکل ۱۹ به خوبی افزایش مستمر قیمت جهانی طلا را در یک سال گذشته را نشان می‌دهد که باعث شده تا سرمایه‌گذاری در این فلز ارزشمند، بازده بسیار بالایی برای سرمایه‌گذاران داشته باشد و بانک‌های مرکزی که در سبد ذخایر خود سهم بزرگتری به آن داده بودند، از منافع این افزایش قیمت بهره‌مند شوند.

ارسال نظرات