به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در سالهای اخیر، روند تعریف و اجرای پروژههای توسعهای در صنعت فولاد کشور بیش از آنکه بر مبنای مطالعات جامع اقتصادی و فنی باشد، به نوعی تحت فشار سیاستگذاریهای بیرونی یا الزامات حاکمیتی شکل گرفته است.
بسیاری از شرکتهای بزرگ فولادی ناگزیر شدهاند پروژههایی را در دستور کار قرار دهند که نه فقط از منظر همافزایی با فعالیتهای اصلی آنها توجیه کافی ندارد، بلکه بعضا به عنوان طرحهای تحمیلی، بار مالی و مدیریتی مضاعفی را نیز به این شرکتها تحمیل کرده است.
این وضعیت در گروههای بزرگ معدنی و فولادی کشور، از جمله چادرملو، نمود بارزی دارد. پروژههایی نظیر فولاد اقلید پارس، سرمد ابرکوه، فولاد ارتاویل و فولاد رهام پارس اگرچه در ظاهر با هدف توسعه ظرفیت زنجیره فولاد طراحی شدهاند اما پراکندگی جغرافیایی و فاصله آنها از سایتهای اصلی موجب افزایش هزینههای زیرساختی، لجستیکی و مدیریتی شده است. این پراکندگی عملا مانع از استفاده بهینه از منابع مشترک و ایجاد همافزایی در عملیات تولیدی میشود.
از سوی دیگر، طولانی شدن زمان اجرا و کُندی پیشرفت فیزیکی این پروژهها، پرسشهای جدی درباره بازدهی سرمایهگذاری و اثربخشی آنها ایجاد کرده است. به همین دلیل، برخی کارشناسان معتقدند تا زمانی که پروژههای فولادی بر اساس الزامات واقعی بازار و با رویکرد افزایش بهرهوری طراحی نشوند، ادامه این روند فقط موجب تحمیل هزینههای سنگین به شرکتها و سهامداران خواهد شد.
شرکت فولاد اقلید پارس که در بهمنماه ۱۴۰۰ با سرمایه اولیه ۵۰۰ میلیارد ریال و سهامداری شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات (۵۱ درصد)، شرکت معدنی و صنعتی چادرملو (۳۰ درصد) و شرکت بینالمللی مهندسی ایران-ایریتک (۱۹ درصد) ثبت شد، همچنان در زمره پروژههای در دست توسعه گروه چادرملو قرار دارد. این پروژه در سال ۱۳۹۹ به عنوان یکی از طرحهای پیشران صنعت فولاد معرفی شد اما به گفته خرم، مدیر مالی چادرملو در نشستی خبری که در شرکت بورس تهران برگزار شد، این پروژه عملا از سال ۱۴۰۲ وارد فاز اجرایی شده است.
طبق اعلام رسمی مدیر امور مالی شرکت فولادی چادرملو به عنوان یکی از سهام داران اصلی فولاد اقلید پارس، پروژه فولاد اقلید پارس تا نیمه نخست سال ۱۴۰۴ حدود ۲۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته است. طبق گزارش شرکت چادرملو ظرفیت پیشبینیشده برای تولید آهن اسفنجی در این واحد حدود ۱.۱ میلیون تن برای چادر ملوعنوان شده است. با وجود این، هنوز زمان دقیقی برای بهرهبرداری از این طرح و سایر پروژههای مشابه مشخص نشده است.
بر اساس گزارشی که اخیرا از سوی چادرملو ارائه شد، فولاد اقلید پارس در کنار پروژههایی نظیر سرمد ابرکوه، فولاد ارتاویل و فولاد رهام پارس، در فهرست طرحهای توسعهای این شرکت قرار گرفته است. این در حالی بوده که وضعیت اجرایی و زمانبندی بهرهبرداری این طرحها همچنان با ابهام مواجه است.
نکته قابل توجه در نشست خبری اخیر چادرملو، اشاره مدیر مالی شرکت در پاسخ به پرسش خبرنگاران در باره علت ورود شرکت چادرملو به این پروژه بود.
وی اعلام کرد که از نگاه اقتصادی و اجرایی، مناسبتر بود که طرحهای توسعهای چادرملو در مجاورت سایت اصلی این شرکت اجرا میشدند تا امکان همافزایی و کاهش هزینهها فراهم شود. این اظهار نظر در حضور مدیرعامل شرکت بیان شد و میتواند نشانگر چالشهای ساختاری در اجرای پروژههای پراکنده گروه باشد.
فولاد اقلید پارس و سایر طرحهای توسعهای مرتبط با مجموعهای مثل چادرملو اگرچه در ظرفیتسازی صنعت فولاد کشور نقش خواهند داشت اما پیشرفت کیند و عدم شفافیت در زمانبندی بهرهبرداری، همچنان نگرانیهایی درباره بازدهی سرمایهگذاریها و تحقق اهداف راهبردی این پروژهها ایجاد کرده است.
با وجود آنکه مدیر مالی شرکت در جلسه خبری میزان دقیق منابع تزریقشده از سوی چادرملو به این پروژهها را اعلام نکرد اما پیشرفت تنها ۲۰ درصدی آنها در کنار چالشهای مالی، پرسشهای جدی را برای سهامداران ایجاد میکند. این وضعیت نشان میدهد که نه فقط شفافیت مالی لازم در روند اجرای پروژهها وجود ندارد، بلکه زمان تکمیل آنها نیز همچنان در ابهام قرار دارد. بنابراین، پروژههایی که از ابتدا به نوعی بر دوش شرکت تحمیل شدهاند، اکنون با بار مضاعف مشکلات مالی و مدیریتی، به دغدغهای جدی برای آینده سهامداران و حتی صنعت فولاد تبدیل شدهاند.
در مجموع، بررسی روند اجرای پروژههایی همچون فولاد اقلید پارس، سرمد ابرکوه و... نشان میدهد که اگرچه این طرحها در ظاهر در مسیر توسعه ظرفیت صنعت فولاد کشور تعریف شدهاند اما پراکندگی جغرافیایی، کُندی پیشرفت فیزیکی و نبود شفافیت مالی، پرسشهای جدی درباره میزان اثربخشی و بازدهی سرمایهگذاریها ایجاد کرده است. چنین شرایطی نه فقط دستیابی به اهداف راهبردی صنعت فولاد را با ابهام مواجه میسازد، بلکه سهامداران و ذینفعان اصلی را نیز نسبت به آینده این پروژهها نگران کرده است.
تجربههای اخیر نشان میدهد که موفقیت در توسعه صنعت فولاد نیازمند طراحی پروژهها بر اساس مطالعات جامع اقتصادی و فنی، تمرکز بر بهرهوری و پرهیز از تحمیل طرحهای غیرهمسو با ظرفیتهای اصلی شرکتهاست. فقط در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که سرمایهگذاریهای صورتگرفته ضمن ایجاد همافزایی عملیاتی، ارزش افزوده واقعی برای سهامداران و کل صنعت فولاد کشور به همراه داشته باشد.