اقتصاد کلان

اقتصاد کلان

بانک

صنعت

کشاورزی

راه و مسکن

اقتصاد بین الملل

انرژی

بازرگانی

بورس

فناوری

سیاست و اقتصاد

کارآفرینی و تعاون

بازار

چند رسانه ای

۱۸/آذر/۱۴۰۴ | ۰۷:۳۴
۰۷:۳۰ ۱۴۰۴/۰۹/۱۸
اقتصاد معاصر گزارش می‌دهد

شکاف ارزی؛ پاشنه‌آشیل سودآوری صادرکنندگان یا پیشران بعدی بورس؟

اختلاف کم‌سابقه میان نرخ دلار آزاد و توافقی، فصل جدیدی در تحلیل سودآوری شرکت‌های صادرات‌محور ایجاد کرده است؛ شکافی که اکنون نه‌فقط مسئله چند گروه بورسی، بلکه شاخصی برای سنجش هماهنگی سیاست‌گذار ارزی، ساختار هزینه صنایع و مسیر آینده بازار سرمایه شده است.
کد خبر:۴۰۴۶۴

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ اختلاف قابل‌توجه میان نرخ دلار آزاد و توافقی طی هفته‌های اخیر به مهم‌ترین متغیر تاثیرگذار بر آینده بازار سرمایه تبدیل شده است. این شکاف که به گفته تحلیلگران به بیشترین فاصله از ابتدای سال رسیده، اکنون نه‌فقط یک عدد اختلافی در بازار ارز، بلکه شاخصی تعیین‌کننده برای سنجش سودآوری صنایع صادراتی و مسیر پیش‌روی بورس است. در ظاهر، این دو نرخ تنها دو قیمت متفاوت ارز هستند اما در واقعیت همین تفاوت، ساختار هزینه و درآمد بسیاری از شرکت‌های بزرگ را به‌طور بنیادین تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد.

کارشناسان معتقدند افزایش دلار آزاد در کنار ثبات نرخ توافقی، فشار دوگانه‌ای بر شرکت‌ها وارد می‌کند. از یک‌سو هزینه‌های مربوط به مواد اولیه، قطعات، حمل‌ونقل و خدمات که عمدتا با نرخ آزاد تامین می‌شوند، افزایش می‌یابد و از سوی دیگر درآمد صادراتی که با نرخ توافقی تسعیر می‌شود، ثابت می‌ماند. این ناهماهنگی در کوتاه‌مدت حاشیه سود شرکت‌ها را کاهش می‌دهد و اگر ادامه‌دار باشد می‌تواند جریان نقدی و حتی سودآوری برخی صنایع را در افق میان‌مدت دچار فرسایش کند. بسیاری از فعالان بازار از این وضعیت به‌عنوان «فشار ساختاری بر سود صنایع صادرات‌محور» یاد می‌کنند؛ فشاری که نه فقط سود امسال، بلکه قدرت سرمایه‌گذاری سال‌های آینده این شرکت‌ها را نیز تهدید می‌کند.

البته اثرگذاری این شکاف بر همه صنایع یکسان نیست، در میان حوزه‌های صادرات‌محور، پتروشیمی‌ها بیشترین حساسیت را به کوچک‌شدن فاصله دو نرخ دارند، زیرا بخش زیادی از هزینه‌هایشان ریالی است و هر واحد افزایش نرخ توافقی به‌سرعت در سود آن‌ها نمایان می‌شود. فولادی‌ها و فلزات اساسی نیز از این فرایند نفع می‌برند اما به‌دلیل واردات گسترده تجهیزات و نهاده‌های تولید، شدت اثرگذاری در آن‌ها کمتر و تدریجی‌تر است. در بخش معدنی، نرخ‌های جهانی بیش از نرخ ارز تعیین‌کننده سود است و شکاف ارزی تنها نقش فرعی دارد. پالایشی‌ها نیز بیش از آنکه از اختلاف ارز آسیب ببینند یا سود ببرند، تابع متغیرهایی مانند کرک اسپرد، قیمت نفت و سیاست‌های داخلی انرژی هستند.

با وجود فشار فعلی، بازار سرمایه همچنان نسبت به آینده این شکاف خوش‌بین است. بیشترین دلیل این خوش‌بینی به فشار تدریجی تقاضا بر دلار آزاد بازمی‌گردد؛ فشاری که دیر یا زود دولت و بانک مرکزی را به تعدیل نرخ توافقی وادار خواهد کرد. از سوی دیگر، رویکرد تیم اقتصادی دولت جدید گرچه محتاطانه اما متمایل به کاهش شکاف و نزدیک‌کردن تدریجی نرخ‌هاست. تجربه سال‌های گذشته نیز نشان می‌دهد در دوره‌هایی که فاصله میان دو نرخ کوچک شده، بازار سهام بازدهی بالاتری را تجربه کرده و سود شرکت‌ها واقعی‌تر و شفاف‌تر شده است.

با این حال، آینده این مسیر به میزان هماهنگی نهادهای سیاست‌گذار بستگی دارد. بانک مرکزی همچنان در تلاش برای تثبیت نرخ رسمی است، درحالی‌که صنایع صادراتی خواهان تسعیر واقعی‌تر نرخ‌ها هستند و فعالان بازار سرمایه نیز برای تصمیم‌گیری به شفافیت بیشتری نیاز دارند. اگر این هماهنگی شکل بگیرد، کاهش شکاف ارزی می‌تواند موتور چرخش مجدد صنایع و آغاز فاز جدیدی از رشد بورس باشد اما اگر این اختلاف ادامه یابد، خطرهایی جدی همچون کاهش سرمایه‌گذاری، افت تولید صادراتی، تضعیف ارزآوری و رکود بیشتر در نمادهای شاخص‌ساز بازار را به‌همراه خواهد داشت.

در نهایت، شکاف ارزی امروز به یکی از مهم‌ترین ریسک‌های سیستماتیک بازار سرمایه تبدیل شده است؛ ریسکی که هم‌زمان مسیر سودآوری شرکت‌ها، جریان نقدینگی، ارزش‌گذاری سهام و رفتار سرمایه‌گذاران را شکل می‌دهد. هرگونه علامت مثبت در جهت کاهش این فاصله می‌تواند به‌سرعت انتظارات بازار را تغییر دهد و زمینه‌ساز یک رالی جدید شود اما در مقابل، تداوم این وضعیت، بزرگ‌ترین مانع در برابر بازگشت پرقدرت صادراتی‌ها و ادامه‌دار شدن موج صعودی بورس خواهد بود.

ارسال نظرات