به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در سالهای اخیر، بازار برنج در ایران با چالشهای متعددی مواجه بوده است. سیاستهای متناقض در حوزه تولید و واردات، تغییرات مدیریتی و انتقال اختیارات تنظیم بازار بین وزارتخانهها، نوسانات شدید قیمتی را به دنبال داشته است. در حالی که برخی مسوولان از افزایش تولید و بینیازی به واردات سخن میگویند، آمارهای میدانی و شرایط بازار نشان میدهد که کمبود برنج، هم در تولید داخلی و هم در واردات، تاثیرات مستقیمی بر افزایش قیمت این کالای اساسی داشته است.
با این حال اما بررسی آمارها نشان میدهد که با وجود اینکه تولید برنج در کشور، امسال کاهش یافته اما واردات آن نیز به مقدار لازم انجام نشده و همین مساله نیز موجب التهاب بازار این کالای اساسی و به تبع، افزایش قیمتها شده است.
در اینباره محمد مختاریانی، عضو اتحادیه واردکنندگان برنج در گفتوگو با خبرنگار اقتصاد معاصر به بررسی روند سیاستگذاریهای اشتباه، تاثیر آن بر افزایش قیمتها و اختلاف نظرهای موجود بین موافقان و مخالفان واردات پرداخته است. در ادامه مصاحبه وی با اقتصاد معاصر را میخوانید:
باید برگردیم به سال ۱۴۰۰. آن زمان تنظیم بازار در اختیار وزارت صمت بود. ما خردادماه همان سال پیشنهاد دادیم که واردات برنج ممنوع نشود، چون بار زیادی وارد نشده بود و کمبود جدی در بازار وجود داشت. تنظیم بازار هم مصوب کرد که آن سال ممنوعیتی در کار نباشد اما در همان مقطع، دولت تغییر کرد و اختیارات تنظیم بازار از وزارت صمت به وزارت جهاد کشاورزی منتقل شد.
بله، دقیقا. دولت عوض شد، وزیر جدید آمد اما مصوبه قبلی برقرار بود. آن زمان ما با آقای ساداتینژاد صحبت کردیم و گفتیم که طبق مصوبه تنظیم بازار، واردکنندگان حق دارند که برنج را وارد کنند. اما به دلیل شلوغکاری برخی نمایندگان شمال و سایر عوامل، این اتفاق نیفتاد و واردات انجام نشد. همان سال ۱۴۰۰، ما چندین بار هشدار دادیم که بیش از ۴۰ درصد کمبود برنج داریم اما معاونت زراعت و برخی مسوولان معتقد بودند که تولید کافی است و نیازی به واردات نیست. ما همان موقع هم هشدار دادیم که اگر این روند ادامه پیدا کند، شب عید قیمت برنج به ۱۰۰ هزار تومان خواهد رسید، در حالی که آن زمان قیمت آن زیر ۳۰ هزار تومان بود.
بله، دقیقا همینطور شد. قبل از رسیدن به اسفندماه همان سال، در بهمن قیمت برنج به بیش از ۱۰۰ هزار تومان رسید اما هیچکسی پاسخگو نبود. همانهایی که میگفتند تولید کافی است، وقتی قیمتها بالا رفت، هیچ واکنشی نشان ندادند.
در سال ۱۴۰۱، وزارت جهاد از ترس فاجعهای که در سال ۱۴۰۰ رخ داده بود، تصمیم گرفت واردات را افزایش دهد و اجازه واردات برنج بیشتری را صادر کرد. آن سال، برداشت داخلی هم بسیار خوب بود اما وزارت جهاد کشاورزی اجازه واردات یکمیلیون و ۷۸۰ هزار تن برنج را داد که این مساله باعث شد بازار به هم بریزد. از طرفی، در سال ۱۴۰۲، دوباره سیاستها تغییر کرد و در اردیبهشتماه برنج ایرانی در انبارها باقی ماند، در حالی که بازار مملو از برنج خارجی بود.
بله، این روند تا پاییز ۱۴۰۲ ادامه داشت. ما در سال ۱۴۰۳، دیگر مازاد واردات نداشتیم، مثل آنچه در سال ۱۴۰۱ اتفاق افتاد. حتی نسبت به سال ۱۴۰۲ هم کمتر بود، یعنی کمبود جدی در تامین برنج خارجی داشتیم. از طرفی، امسال حداقل ۲۰ درصد کاهش تولید داخلی هم داشتیم اما معاونت زراعت و برخی مسوولان مدعی شدند که تولید ۳۰ درصد افزایش یافته و به ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن رسیده است. در حالی که ما، به عنوان کارخانهدارها و فعالان این صنعت، چنین افزایشی را مشاهده نمیکردیم. این آمار غلط باعث شد واردات کاهش یابد و کمبود برنج تشدید شود.
بله و حالا همان مسوولانی که تا چند هفته پیش میگفتند برنج روی دست مردم مانده، فهمیدند که اینطور نیست. مشخص شد که آن ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تن تولید ادعایی واقعی نیست. از آن طرف، واردات هم بسیار کم بوده و حالا خودمان باعث افزایش قیمت شدهایم. مخصوصا در دوره ممنوعیت واردات که اجازه ورود بار خارجی داده نشد، بازار دچار شوک شد.
مشکل اصلی این است که برخی نمایندگان شمال کشور ادعا میکنند که تولید داخلی پاسخگوی کل نیاز کشور است، در حالی که نمایندگان جنوب و سایر مناطق معتقدند که نیاز به واردات وجود دارد. این کشمکش باعث شده که سیاستگذاریها مدام تغییر کند.
اگر برنج دپو شده، چرا هیچ آدرسی از آن ارائه نمیدهند؟ ما بارها نامه رسمی به انجمنهای تولیدکننده و تامینکنندگان ارسال کردیم و درخواست کردیم که اگر برنجی در انبارها وجود دارد، اعلام کنند. اما هیچ خبری نشد. برنج چیزی نیست که بتوان آن را پنهان کرد، مثل طلا یا سکه نیست که در گاوصندوق نگه دارند. برای دپوی حجم زیادی برنج، انبارهای بزرگی نیاز است و اگر چنین انبارهایی وجود داشت، همه از آن باخبر میشدند.
بله؛ امسال واردات کم بوده، تولید هم کاهش یافته و این یک واقعیت اقتصادی ساده است. وقتی عرضه کم شود، قیمت افزایش پیدا میکند. جنوب کشور، نوار غربی، بخشهایی از نوار شرقی و حتی مرکز کشور، الان با کمبود برنج ایرانی مواجهاند. در این شرایط، کمبود واردات هم باعث شده مردم در مضیقه باشند.
سیاستگذاری باید بر اساس واقعیتهای بازار انجام شود، نه بر مبنای آمارهای غلط. اگر کمبود وجود دارد، باید اجازه واردات داده شود تا بازار تنظیم شود. اما متاسفانه به جای تصمیمگیری صحیح، هر سال سیاستها تغییر میکند و همین مساله باعث نوسانات شدید قیمتی شده است.