به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در دنیای کنونی، بنادر بر اساس اهمیت استراتژیک و ظرفیت خود، برای شکوفایی منطقهای بسیار مهم هستند. در این میان، بنادر گوادر پاکستان و چابهار ایران از اهمیت راهبردی برای هر دو کشور برخوردارند که گاها پیشنهاد اتصال این دو بندر نیز مطرح میشود که ریشه در تغییرات ژئوپلیتیکی، استراتژیهای اقتصادی و آرزوی صلح و رفاه پایدار در منطقه دارد.
موقعیت جغرافیایی بنادر گوادر و چابهار، آنها را در چهارراه جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه قرار میدهد و آنها را به عنوان محور اصلی صفحه شطرنج ژئوپلیتیکی معرفی میکند. این موقعیت استراتژیک فقط به دلیل نزدیکی به خطوط کشتیرانی نیست، بلکه به دلیل تاثیری است که پاکستان و ایران در سیاست و اقتصاد منطقه میگذارند. توسعه این بنادر از نظر بسیاری به عنوان موازنهای در برابر نفوذ دیگر قدرتهای منطقهای تلقی میشود که به اسلامآباد و تهران، اهرمی در مذاکرات اقتصادی و دیپلماتیک میدهد.
گوادر، بخشی از طرح کمربند و جاده چین (BRI) بوده و در مقابل، چابهار پذیرای سرمایهگذاری هند است؛ بنابراین در کانون دیدگاههای رقابتی برای اتصال منطقهای قرار دارند. این کریدورهای اقتصادی به دنبال بازتعریف مسیرهای تجاری هستند و کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی را از طریق خلیج فارس به بازارهای بینالمللی مرتبط میکند. بنابراین، توسعه این بنادر چیزی فراتر از تسهیل تجارت است. البته ایجاد فرصتهای اقتصادی برای مناطق داخلی نیز مهم است. این رویکرد به سمت توسعه منطقهای با هدف تقویت رشد اقتصادی، کاهش فقر و افزایش ثبات در مناطق مستعد ناآرامی است.
اما توسعه گوادر و چابهار نمیتواند به تنهایی اتفاق بیفتد و این امر مستلزم همکاری و مشارکت بینالمللی است. مشارکت کشورهایی مانند چین و هند، همراه با موسسات مالی بینالمللی و سازمانهای منطقهای، برای ارائه حمایتهای مالی، فنی و دیپلماتیک لازم و ضروری است. این مشارکتها باید بر اساس اصول احترام متقابل، منافع مشترک و به رسمیت شناختن حاکمیت و منافع هر کشور باشد.
به باور برخی از کارشناسان، بنادر گوادر پاکستان و چابهار ایران میتوانند شریک کامل یکدیگر باشند و نه رقیب. برای نمونه، کالاها پس از ورود به چابهار میتوانند به گوادر منتقل و سپس در سراسر پاکستان و خارج از آن توزیع شوند. این امر یک همافزایی قدرتمند ایجاد میکند که به نفع دو کشور و منطقه است.
چابهار و بندر گوادر عاملی برای ادغام منطقهای هستند. این امر کاملا با روند جهانی در راستای ارتباطات و همکاریهای منطقهای قویتر مطابقت دارد. چابهار و بندر گوادر با ایجاد یک مسیر تجاری حیاتی به آسیای مرکزی و افغانستان، این ظرفیت را دارند که موتوری برای رشد اقتصادی و ثبات در سراسر آسیای جنوبی باشد.
البته، این مشارکت فراتر از تجارت است، زیرا همکاری بین کشورهای همسایه را تقویت کرده و میتواند راه را برای بهبود روابط دیپلماتیک، به ویژه بین هند، ایران و پاکستان هموار کند. در جهان کنونی که بر همکاریهای منطقهای برای توسعه اقتصادی و صلح متمرکز شده، بندر چابهار برای یک آسیایی جنوبی مرفه و یکپارچه مهم خواهد بود.
چابهار به عنوان یک پروژه مکمل، دروازهای حیاتی به آسیای مرکزی و افغانستان را ایجاد میکند که در مقایسه با گزینههای سنتی و اغلب دست و پا گیر، به مسیر تجاری کوتاهتر و کارآمدتر تبدیل میشود.
علاوه بر این، چابهار میتواند با کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) به عنوان سنگ بنای راهبرد اقتصادی پاکستان، ارتباط برقرار کند. این پیوند، کل شبکه تجارت منطقهای را تقویت میکند و پاکستان را به عنوان یک مرکز حیاتی قرار میدهد.
این پیوند برای افغانستان به عنوان کشوری محصور در خشکی نیز مهم است. پاکستان با استفاده از چابهار میتواند تجارت با افغانستان را تقویت کرده و ثبات اقتصادی و سیاسی در منطقه را تقویت کند. اقتصاد پر رونق افغانستان، خطر سرایت افراطگرایی به پاکستان را کاهش و یک وضعیت برد-برد ایجاد میکند.
باید توجه داشت اتکا به یک مسیر تجاری مانند قرار دادن همه تخم مرغها در یک سبد است. تنشهای سیاسی یا مسائل امنیتی میتواند مسیرهای سنتی را مختل و اقتصاد را آسیبپذیر کند. از همینرو، چابهار راهکاری ارائه میدهد که بازی را تغییر و مسیرهای تجاری را متنوع کند که این امر وابستگی به دیگر مسیرها را کاهش و امنیت کلی تجارت را تقویت میکند.
همچنین پاکستان برای تامین امنیت انرژی خود شدیدا به واردات متکی است. ایران با منابع عظیم خود میتواند از چابهار برای صادرات مستقیم نفت و گاز به پاکستان استفاده کند که تغییر بازی برای نیازهای انرژی پاکستان است. این بندر همچنین میتواند پروژه خط لوله گاز پاکستان-ایران (خط لوله صلح) را تسهیل و تامین انرژی پایدار و مقرون به صرفه را فراهم کند.
اما مزایای این همکاری فراتر از انرژی است. منطقه آزاد تجاری-صنعتی چابهار مکانی جذاب برای کسبوکارهای پاکستانی است. ورود شرکتها و سرمایهگذاران پاکستانی به این منطقه منجر به افزایش تولید، صادرات و ایجاد شغل میشود.
توسعه موفقیتآمیز چابهار، این ظرفیت را دارد که مشارکت استراتژیک بین هند، ایران و پاکستان را تقویت کند، به ویژه اگر پاکستان توسعه شبکههای جادهای و ریلی خود را با ایران در اولویت قرار دهد.
همچنین، این بندر میتواند به عنوان یک مولفه تاثیرگذار بر موضع ایالات متحده در مورد محدود کردن دسترسی پاکستان به منابع انرژی مقرون به صرفه ایران باشد. با مشارکت بیشتر کشورها در چابهار، پاکستان میتواند از این تعامل منطقهای گسترده برای کسب معافیت به نفع پروژه خط لوله گاز پاکستان-ایران استفاده کند.
علاوه بر این، اتصال چابهار و گوادر احتمالا به نقطه اختلاف بین پاکستان و هند تبدیل میشود. بسیاری در پاکستان، چابهار را رقیبی مستقیم برای بندر گوادر میدانند که محور اصلی کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) است. نقش هند در چابهار توسط برخی از مقامات اسلاماباد، به عنوان یک اقدام استراتژیک برای مقابله با نفوذ منطقهای پاکستان تلقی میشود. این تصور میتواند تنشهای موجود و رقابت بین دو کشور را تشدید کند و به طور بالقوه بر ثبات منطقهای تاثیر بگذارد که چشمانداز ژئوپلیتیک جنوب آسیا را پیچیدهتر میکند. در نتیجه، بر اساس این دیدگاه، مزایای این پروژه میتواند بیشتر از معایب باشد.
در مجموع، چابهار و بندر گوادر با پرداختن به نگرانیهای امنیتی، غلبه بر موانع سیاسی و اولویتبندی توسعه پایدار میتوانند به کاتالیزوری برای رشد اقتصادی و پلی بالقوه برای کاهش تنشهای منطقه تبدیل شوند. بنابراین، برای پاکستان مشارکت استراتژیک در این پروژه میتواند مزیتهای قابل توجهی را فراهم کند. این امر نه فقط اقتصاد پاکستان را تقویت خواهد کرد، بلکه فرصتهایی برای بهبود روابط منطقهای ایجاد میکند.
مسیر بندر گوادر و چابهار این ظرفیت را دارد که ارتباط منطقهای، تجارت و چشم اندازهای اقتصادی را بازتعریف کند. تاکید بر تکمیل این بنادر به جای رقابت، میتواند به عنوان الگویی برای همکاریهای منطقهای باشد.
در واقع، پیشنهاد پیوند بنادر گوادر و چابهار منعکسکننده تغییر برای یکپارچگی منطقهای، توسعه اقتصادی و همکاریهای ژئوپلیتیکی است. همانطور که اشاره شد، این همکاری دارای ظرفیت تاثیر قابل توجهی بر جریانهای تجاری، پویایی اقتصادی و روابط استراتژیک در جنوب آسیا، آسیای مرکزی و خاورمیانه هستند. منافع مشترک پاکستان و ایران با حمایت از مشارکتهای بینالمللی، میتواند راه را برای عصر جدیدی از رفاه و ثبات در منطقه هموار کند.
اهداف نهفته در توسعه این بنادر و اتصال آنها به هم، فراتر از مزایای اقتصادی است و امیدها به آیندهای با صلح، رفاه و همبستگی منطقهای را در بر میگیرد. البته طبق اظهارات مقامات دو کشور، مسیر پیش رو بدون چالش نیست اما فرصتها برای تغییرات مهم بسیار زیاد است.