اقتصاد کلان

اقتصاد کلان

بانک

صنعت

کشاورزی

راه و مسکن

اقتصاد بین الملل

انرژی

بازرگانی

بورس

فناوری

سیاست و اقتصاد

کارآفرینی و تعاون

چند رسانه ای

۱۴/تير/۱۴۰۴ | ۱۲:۰۸
۱۲:۰۳ ۱۴۰۴/۰۴/۱۴

حل مسائل بانکی با راهکارهای عملیاتی و تجربه جهانی

در حالی‌ که بانک‌ها نقشی حیاتی در تامین مالی و رشد اقتصادی دارند، برخی از آن‌ها به‌ دلیل ناترازی، سوءمدیریت و نبود شفافیت، به معضلی برای اقتصاد ایران بدل شده‌اند.
کد خبر:۲۷۶۱۴

اقتصاد معاصر-احمد حسن‌‎پور، پژوهشگر اقتصادی: بانک‌ها به‌ عنوان نهادهای حیاتی در اقتصاد هر کشوری شناخته می‌شوند. آن‌ها مسوول تامین مالی فعالیت‌های اقتصادی، تسهیل مبادلات مالی و کمک به رشد و توسعه هستند. با این حال، در برخی مواقع و به‌ دلایل مختلفی از جمله مشکلات مالی، تصمیمات مدیریتی ضعیف یا بحران‌های اقتصادی، برخی از بانک‌ها به‌ ویژه بانک‌های خصوصی به مشکل بر می‌خورند و تبدیل به بانک‌های مساله‌دار می‌شوند. این بانک‌ها ممکن است به دلیل ناترازی در ترازنامه، افزایش مطالبات معوق و فقدان شفافیت مالی نتوانند به‌ درستی به فعالیت‌های خود ادامه دهند.

در مواجهه با این نوع بانک‌ها، تصمیماتی چون ادغام، انحلال یا تعیین تکلیف آن‌ها می‌تواند از گزینه‌های اصلی برای حل بحران باشد. فرآیندهایی مانند این باید با دقت و به‌ طور موثر انجام شوند تا نه فقط مشکلات مالی این بانک‌ها حل شود، بلکه تاثیرات منفی آن‌ها بر کل سیستم مالی کشور به حداقل برسد. این سیاست‌ها باید به‌ گونه‌ای طراحی شوند که باعث بی‌ثباتی در بازارهای مالی و اقتصادی نشوند و همزمان، روندهای اصلاحی و بهبود عملکرد بانک‌ها را در پی داشته باشند.

در ایران، مدیریت بانک‌های مساله‌دار به‌ ویژه در شرایط اقتصادی و مالی خاص کشور با چالش‌های متعددی روبه‌روست. این چالش‌ها نه فقط تاثیرات منفی بر سیستم بانکی و اقتصادی می‌گذارند، بلکه فرآیند ادغام، انحلال یا تعیین تکلیف این بانک‌ها را پیچیده‌تر می‌کنند. برخی از مهم‌ترین چالش‌های موجود عبارتند از:

ضعف در نظارت و شفافیت اطلاعات مالی بانک‌ها

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات در مدیریت بانک‌های مساله‌دار در ایران، ضعف در نظارت و شفافیت اطلاعات مالی است. بسیاری از بانک‌ها، به‌ ویژه بانک‌های خصوصی که مشکلات مالی دارند، به‌ طور دقیق و شفاف وضعیت مالی خود را گزارش نمی‌دهند. این عدم شفافیت، شناسایی مشکلات و بحران‌های موجود را برای نهادهای نظارتی و سیاست‌گذاران دشوار می‌کند و باعث می‌شود که راه‌حل‌های به‌ موقع و موثر برای این مشکلات پیدا نشود.

مقاومت سیاسی و اقتصادی در برابر اصلاحات

بسیاری از بانک‌های مساله‌دار در ایران، ارتباطات نزدیکی با نهادهای دولتی و شبه‌دولتی دارند. این ارتباطات می‌تواند موجب مقاومت در برابر تصمیمات اصلاحی مانند ادغام یا انحلال این بانک‌ها شود. این مقاومت‌ها ممکن است به‌ ویژه از سوی افرادی که در موقعیت‌های قدرت قرار دارند یا به‌ نوعی از این بانک‌ها منتفع می‌شوند، بروز کند و روند اصلاحی را به تاخیر بیاندازد.

کمبود ابزار قانونی و قضائی برای اقدامات سریع

در بسیاری از موارد، ابزارهای قانونی برای شناسایی و برخورد با بانک‌های مساله‌دار به‌ موقع و موثر نیست. فرآیندهای قضائی و نظارتی که برای تعیین تکلیف این بانک‌ها وجود دارد، به‌ قدری پیچیده و زمان‌بر است که ممکن است به بحران‌های گسترده‌تری تبدیل شود. بسیاری از قوانین موجود در این زمینه قدیمی هستند و نیاز به به‌ روزرسانی و تغییرات دارند تا پاسخگوی شرایط فعلی باشند.

نگرانی‌های عمومی و بی‌اعتمادی به نظام بانکی

یکی از چالش‌های دیگر در این زمینه، نگرانی‌های عمومی و بی‌اعتمادی مردم به سیستم بانکی است. زمانی که بانک‌ها در معرض بحران قرار می‌گیرند و دولت‌ها برای حل مشکلات آن‌ها وارد عمل می‌شوند، مردم ممکن است از سپرده‌گذاری و سرمایه‌گذاری در بانک‌ها دلسرد شوند. این بی‌اعتمادی می‌تواند موجب خروج نقدینگی از بانک‌ها و افزایش بی‌ثباتی در بازارهای مالی کشور شود.

وابستگی به منابع نفتی و بحران‌های اقتصادی جهانی

وابستگی اقتصاد ایران به منابع نفتی و تاثیر بحران‌های اقتصادی جهانی، به‌ ویژه در شرایط تحریم‌ها، بر عملکرد بانک‌ها و سلامت آن‌ها تاثیرگذار است. این وابستگی، بانک‌ها را به‌ طور مستقیم در معرض بحران‌های خارجی و داخلی قرار می‌دهد که در صورت بروز مشکلات مالی، فرآیندهای اصلاحی و شفاف‌سازی وضعیت بانک‌ها را پیچیده می‌کند.

راهکارهای عملیاتی برای ادغام و انحلال بانک‌های مساله‌دار

برای مدیریت موثر بانک‌های مساله‌دار و کاهش اثرات منفی آن‌ها بر سیستم بانکی و اقتصاد، باید راهکارهای عملیاتی در مقاطع زمانی مختلف اتخاذ شود. در این بخش، راهکارهایی که می‌توانند در کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت به‌ طور موثر اعمال شوند، به تفصیل بررسی می‌شود.

در زمان کوتاه‌مدت (۱-۲ سال)

۱. تعیین تکلیف فوری بانک‌های کوچک با مشکلات جدی: بانک‌هایی که به دلایل مختلف از جمله ناترازی در ترازنامه، افزایش مطالبات معوق یا سوءمدیریت دچار بحران شده‌اند، باید به سرعت تحت بررسی قرار گیرند. این بانک‌ها می‌توانند به بحران‌های بزرگ‌تر و بی‌ثباتی در سیستم مالی کشور تبدیل شوند. شناسایی و تعیین تکلیف بانک‌های کوچک که شرایط بحرانی دارند باید در اولویت قرار گیرد. برای این منظور، می‌توان از تجربیات کشور آیسلند استفاده کرد. در سال ۲۰۰۸، آیسلند به‌ سرعت بانک‌های مشکل‌دار کوچک را تحت نظارت گرفت و بسیاری از آن‌ها را به سرعت تحت مدیریت دولتی قرار داد. در این مدل، بانک‌های مشکل‌دار به‌ طور موقت از بازار خارج می‌شوند و بانک مرکزی وارد عمل می‌شود تا بدهی‌ها و دارایی‌ها را مدیریت کند.

۲. استفاده از صندوق‌های حمایتی دولتی برای نجات بانک‌ها: در شرایط بحران، بانک‌ها نمی‌توانند به تنهایی مشکلات مالی خود را حل کنند و به حمایت‌های فوری نیاز دارند. ایجاد صندوق‌های حمایتی مشابه TARP (Troubled Asset Relief Program) در ایالات متحده در سال ۲۰۰۸ که هدف آن بازسازی مالی بانک‌ها بود، می‌تواند برای بانک‌های کوچک و متوسط در ایران نیز موثر باشد. این صندوق‌ها باید منابع لازم برای تقویت مالی بانک‌ها و جلوگیری از سقوط آن‌ها را فراهم کنند. این اقدام باید با نظارت دقیق و شفاف انجام شود تا از سوءاستفاده جلوگیری شود.

۳. اعطای تسهیلات اضطراری و کاهش سریع نرخ بهره: بانک‌های با مشکلات نقدینگی به سرعت نیاز به تامین منابع دارند و نرخ بهره بالا باعث افزایش هزینه‌های بانک‌ها می‌شود. در شرایط اضطراری، بانک مرکزی باید اقدام به کاهش سریع نرخ بهره کند و به بانک‌های مشکل‌دار تسهیلات اضطراری اعطا کند. این کار مشابه اقدام بانک مرکزی آلمان در بحران ۲۰۰۸ است که با کاهش نرخ بهره و ارائه تسهیلات اضطراری به بانک‌ها، نقدینگی مورد نیاز سیستم بانکی تامین شد.

در زمان میان‌مدت (۲-۵ سال)

۱. ادغام بانک‌های کوچک و زیان‌ده با بانک‌های بزرگتر و سالم: بانک‌های کوچک که توانایی بازسازی مالی خود را ندارند، در صورت باقی ماندن در سیستم بانکی، می‌توانند به تهدیدی برای سلامت کل سیستم بانکی تبدیل شوند. یکی از بهترین مدل‌ها برای این نوع بانک‌ها، ادغام با بانک‌های بزرگتر و سالم‌تر است. این مدل، که در سوئد در دهه ۱۹۹۰ با موفقیت به کار گرفته شد، به بانک‌های کوچک اجازه می‌دهد تا بدون اینکه از سیستم بانکی خارج شوند، با بانک‌های دارای نقدینگی بیشتر ادغام شوند. در این فرایند، دولت باید به‌ طور فعال و با شفافیت روند ادغام را نظارت کند تا از آسیب به سپرده‌گذاران و سهام‌داران جلوگیری شود.

۲. ایجاد تسهیلات قانونی برای انحلال و بازسازی بانک‌ها: فرآیندهای قانونی برای انحلال بانک‌ها اغلب بسیار طولانی و پیچیده هستند که می‌تواند بحران‌ها را تشدید کند. باید یک چارچوب قانونی واضح و شفاف برای انحلال بانک‌ها ایجاد شود. این چارچوب می‌تواند بر اساس تجربیات ژاپن طراحی شود که در بحران بانکی ۱۹۹۰ با سرعت و دقت عمل کرد. ایجاد یک پروسه قضائی سریع و موثر برای بازسازی یا انحلال بانک‌ها، علاوه بر جلوگیری از پیچیدگی‌ها، زمان لازم برای حل بحران‌ها را به حداقل می‌رساند.

۳. تقویت صندوق ضمانت سپرده‌ها برای حفاظت از سپرده‌گذاران: یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌ها در بحران‌های بانکی، ترس از خروج سپرده‌گذاران از بانک‌ها است که می‌تواند به سرعت به بحران بانکی منجر شود. تقویت صندوق ضمانت سپرده‌ها و افزایش ظرفیت آن می‌تواند اعتماد عمومی به سیستم بانکی را حفظ کند. مشابه ترکیه در سال ۲۰۰۱ که صندوق ضمانت سپرده‌ها را تقویت کرد و توانست سپرده‌گذاران را از نگرانی‌های خود در زمان بحران جلوگیری کند. افزایش پوشش سپرده‌ها تا میزان معینی و همچنین اطلاع‌رسانی شفاف به سپرده‌گذاران از طریق رسانه‌ها می‌تواند جلوی بحران‌های ناگهانی را بگیرد.

در زمان بلندمدت (۵+ سال)

۱. تغییرات ساختاری در نظام بانکی و تدوین سیاست‌های جدید نظارتی: برای جلوگیری از بروز بحران‌های مشابه، نظام بانکی باید تغییرات اساسی در شیوه‌های نظارتی و عملکردی خود ایجاد کند. باید یک نظام بانکی با ساختار منسجم و شفاف طراحی شود که نظارت بانک مرکزی بر عملکرد بانک‌ها به‌ طور دقیق و منظم انجام شود. تجربیات کانادا در پس از بحران ۲۰۰۸ نشان می‌دهد که این کشور با تقویت نظارت و الزامات مالی، توانست از بحران‌های بانکی جلوگیری کند و نظام بانکی را به سطح بالاتری از شفافیت برساند.

۲. توسعه ابزارهای نظارتی و قانونی برای نظارت دقیق‌تر بر بانک‌ها: نظارت در بلندمدت باید به‌ گونه‌ای انجام شود که با تغییرات و تحولات اقتصادی هماهنگ باشد و بانک‌ها را در برابر بحران‌های مالی مقاوم کند. ایجاد و توسعه ابزارهای نظارتی پیشرفته و نظارت آنی از طریق سیستم‌های دیجیتال می‌تواند وضعیت مالی بانک‌ها را به‌ طور دقیق‌تری پیگیری کند. سنگاپور یکی از کشورهایی است که در سال‌های اخیر با بهره‌گیری از ابزارهای مدرن دیجیتال نظارت بر بانک‌ها را تقویت کرده و توانسته بحران‌های مالی را مدیریت کند.

۳. برقراری چارچوب‌های بلندمدت برای نظارت مستمر: برخی بانک‌ها ممکن است در بلندمدت دوباره با مشکلات مالی روبه‌رو شوند. نظارت مستمر و ایجاد سیستم‌های نظارتی مستقل برای بانک‌ها ضروری است. باید از تجربیات استرالیا استفاده کرد که نظارت مستمر و ارزیابی به‌روز وضعیت مالی بانک‌ها را به یک فرآیند دائمی تبدیل کرده است.

در مجموع مدیریت بانک‌های مساله‌دار، به‌ ویژه در شرایط اقتصادی پیچیده ایران، نیازمند اقداماتی سریع و موثر است که در کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت به‌ طور همزمان اجرا شوند. به‌ منظور جلوگیری از بحران‌های بزرگ‌تر و حفظ سلامت سیستم بانکی کشور، ضروری است که از تجربیات موفق جهانی بهره‌برداری شده و فرآیندهای اصلاحی به‌ طور موثر به‌ کار گرفته شوند.

در کوتاه‌مدت، شناسایی و تعیین تکلیف فوری بانک‌های کوچک و با مشکلات نقدینگی شدید باید در اولویت قرار گیرد. استفاده از صندوق‌های حمایتی و ارائه تسهیلات اضطراری می‌تواند از بحران فوری جلوگیری کرده و ثبات نسبی را حفظ کند. در میان‌مدت، ادغام بانک‌های مشکل‌دار با بانک‌های بزرگتر و سالم‌تر به‌ عنوان یک راهکار موثر شناخته می‌شود که می‌تواند به تقویت سیستم بانکی کمک کرده و از بحران‌های بعدی جلوگیری کند. در بلندمدت، اصلاحات ساختاری در نظام بانکی و تقویت نظارت بر بانک‌ها ضروری است تا از بروز مشکلات مشابه در آینده جلوگیری شود. در نهایت، برای رسیدن به یک سیستم بانکی سالم و مقاوم، باید هماهنگی موثری بین نهادهای دولتی و نظارتی برقرار شود و بانک مرکزی باید نظارت مستمر و دقیقی بر فرآیندهای مالی بانک‌ها اعمال کند. با اجرای این سیاست‌ها، می‌توان از بحران‌های آینده جلوگیری کرده و بهبود پایدار در نظام مالی کشور را ایجاد کرد.

ارسال نظرات