اقتصاد کلان

اقتصاد کلان

بانک

صنعت

کشاورزی

راه و مسکن

اقتصاد بین الملل

انرژی

بازرگانی

بورس

فناوری

سیاست و اقتصاد

کارآفرینی و تعاون

بازار

چند رسانه ای

۲۸/مهر/۱۴۰۴ | ۰۸:۱۰
۰۸:۰۰ ۱۴۰۴/۰۷/۲۸
الهام مرادی، پژوهشگر اقتصادی

حذف صفر از پول ملی؛ راهی به سوی اصلاح اقتصادی یا اقدامی نمایشی؟

حذف صفر از پول ملی، اقدامی که در ظاهر فقط به تغییر مقیاس واحد پول محدود می‌شود، می‌تواند نماد آغاز یک دوره جدید اقتصادی باشد یا در صورت فقدان اصلاحات بنیادی، تبدیل به حرکتی پرهزینه و بی‌نتیجه شود. تجربه جهانی نشان می‌دهد موفقیت این سیاست نه به خود حذف صفر، بلکه به اجرای همزمان اصلاحات ساختاری، انضباط مالی، ثبات اقتصاد کلان و تقویت استقلال بانک مرکزی وابسته است.
کد خبر:۳۶۲۶۸

اقتصاد معاصر-الهام مرادی، پژوهشگر اقتصادی: حذف صفر از پول ملی یا «اصلاح پولی»، یکی از ابزارهای سیاست‌گذاری است که کشورهای درگیر با تورم‌های مزمن و کاهش ارزش پول به آن روی می‌آورند. این اقدام که در ظاهر صرفا تغییری در مقیاس ارزش اسمی پول است، در عمل می‌تواند نمادی از آغاز یک دوره جدید اقتصادی یا یک اقدام پرهزینه و بی‌نتیجه باشد. تجربیات جهانی نشان می‌دهد که موفقیت این سیاست کمتر به خود عمل حذف صفر و بیشتر به مجموعه‌ای از اصلاحات ساختاری و سیاست‌های مکملی وابسته است که پیش یا همزمان با آن اجرا می‌شوند. 

دلایل و اهداف حذف صفر از پول ملی 

کشورها به دلایل مختلفی اقدام به حذف صفر از پول ملی می‌کنند که مهم‌ترین آن‌ها تسهیل مبادلات روزمره و کاهش پیچیدگی‌های حسابداری است. زمانی که تورم مزمن به افزایش سرسام‌آور تعداد صفرها در مبادلات منجر می‌شود، هزینه‌های مربوط به محاسبات، چاپ و حمل‌ونقل پول نقد به شدت افزایش می‌یابد و سیستم‌های نرم‌افزاری، از جمله دستگاه‌های خودپرداز و سیستم‌های حسابداری، با مشکلات فنی مواجه می‌شوند. 

علاوه بر جنبه‌های عملی، حذف صفر اهداف روانی و سیاسی نیز دارد. اسکناس‌هایی با صفرهای زیاد، حس بی‌ارزشی پول و ناتوانی دولت در کنترل تورم را به ذهن مردم القا می‌کنند. از سوی دیگر، بازگرداندن اعتبار بین‌المللی پول ملی نیز یکی از اهداف مهم این اقدام است، زیرا واحد پولی با صفرهای کمتر در عرصه جهانی معتبرتر به نظر می‌رسد. 

بررسی تجربیات کشورها در اجرای سیاست حذف صفر، طیفی از موفقیت‌های چشمگیر تا شکست‌های تلخ را به نمایش می‌گذارد که تفاوت اصلی آن‌ها در اجرای سیاست‌های مکمل بوده است. 

الگوهای موفق؛ اصلاحات پیش از اقدام 

ترکیه (۲۰۰۵): موفق‌ترین نمونه حذف صفر در جهان، ترکیه است. این کشور در سال ۲۰۰۵ با حذف شش صفر از لیر، به دهه‌ها تورم بالا پایان داد اما کلید موفقیت، خود حذف صفر نبود، بلکه برنامه جامع اصلاحات اقتصادی بود که از سال‌ها قبل آغاز شده بود. ترکیه با حمایت صندوق بین‌المللی پول، یک برنامه تثبیت اقتصادی سختگیرانه اجرا کرد، تورم را از ارقام بالا به تک‌رقمی رساند، استقلال بانک مرکزی را تقویت نمود و انضباط مالی شدیدی بر دولت حاکم کرد. حذف صفر در ترکیه در واقع جشن پیروزی بر تورم بود، نه ابزار مبارزه با آن. 

برزیل (۱۹۹۴): برزیل که دهه‌ها با ابرتورم دست‌وپنجه نرم می‌کرد، با اجرای «طرح رئال» در سال ۱۹۹۴ به موفقیت دست یافت. این کشور پیش از حذف سه صفر، یک واحد پولی مجازی به نام URV  ایجاد کرد تا قیمت‌ها را از شاخص‌های تورمی جدا کرده و اینرسی تورم را بشکند. این نوآوری در کنار سیاست‌های سختگیرانه پولی و مالی و اصلاحات ساختاری گسترده، توانست تورم را از ۲،۴۷۷ درصد به زیر ۱۰ درصد برساند و اقتصاد برزیل را به ثبات برساند.

رومانی (۲۰۰۵): این کشور همزمان با تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا، چهار صفر از پول ملی خود حذف کرد. این اقدام بخشی از یک بسته سیاستی بزرگ‌تر بود که شامل گذار به نظام هدف‌گذاری تورم (Inflation Targeting) و تثبیت نرخ ارز می‌شد. اصلاح پولی به عنوان نمادی از همگرایی با اقتصاد اروپا عمل کرد و به کاهش شدید تورم و جذب سرمایه مستقیم خارجی منجر شد. 

هشدارهای تاریخی؛ اقدام بدون اصلاح 

زیمبابوه (۲۰۰۶-۲۰۰۹): در سوی دیگر طیف، زیمبابوه نمونه کلاسیک شکست این سیاست است. این کشور که با ابرتورم‌های بی‌سابقه مواجه بود، چندین بار (در یک مرحله ۱۰ صفر) از پول خود حذف کرد. اما چون هیچ اقدام بنیادی برای مهار کسری بودجه و توقف چاپ پول بی‌رویه انجام نداد، صفرها هر بار با سرعت بیشتری بازگشتند. این تجربه تلخ در نهایت به نابودی کامل پول ملی و دلاریزه شدن اقتصاد منجر شد. 

روسیه (۱۹۹۸): تجربه روسیه یک مورد میانی است. این کشور پس از بحران مالی ۱۹۹۸، با حذف سه صفر مبادلات را تسهیل کرد اما به دلیل تداوم بی‌ثباتی‌های اقتصادی، تورم دورقمی تا چند سال بعد ادامه یافت. این نمونه نشان می‌دهد که اصلاح پولی به تنهایی نمی‌تواند ثبات ایجاد کند. 

سیاست‌های مکمل؛ نقشه راه موفقیت 

تحلیل تطبیقی نشان می‌دهد که موفقیت سیاست حذف صفر به اجرای همزمان یک بسته اصلاحات جامع بستگی دارد که ارکان اصلی آن عبارتند از: 

ثبات اقتصاد کلان: این مهم‌ترین پیش‌شرط است. قبل از هر اقدامی، باید تورم از طریق سیاست‌های پولی و مالی انقباضی به سطوح تک‌رقمی و پایدار کاهش یابد. 

انضباط مالی دولت: دولت باید به طور قطعی به تامین کسری بودجه از محل استقراض از بانک مرکزی پایان دهد. این امر مستلزم اصلاح ساختار بودجه، مدیریت یارانه‌ها و افزایش درآمدهای پایدار است. 

استقلال بانک مرکزی: بانک مرکزی باید بتواند بدون فشارهای سیاسی و با اقتدار کامل، سیاست‌های خود را برای کنترل تورم و حفظ ثبات قیمت‌ها اجرا کند. 

اعتمادسازی و ارتباط شفاف: اجرای یک کمپین اطلاع‌رسانی گسترده برای آماده‌سازی افکار عمومی، مدیریت انتظارات و جلوگیری از «تورم ناشی از گرد کردن قیمت‌ها» حیاتی است. 

چشم‌انداز ایران؛ فرصتی برای تحول 

اقتصاد ایران با چالش‌هایی چون تورم مزمن و کاهش ارزش پول ملی روبه‌روست که حذف صفر را به یک ضرورت عملی برای تسهیل مبادلات تبدیل کرده است. تصویب اخیر طرح حذف چهار صفر از ریال در مجلس، می‌تواند فرصتی باشد تا این اقدام نه به عنوان یک راه‌حل مقطعی، بلکه به عنوان نقطه آغازی برای یک برنامه جامع اصلاحات اقتصادی در نظر گرفته شود. 

برای موفقیت این طرح، ایران می‌تواند از تجربیات جهانی، به ویژه الگوی موفق ترکیه، درس بگیرد. این به معنای اولویت دادن به اصلاحات بنیادی است. یک نقشه راه پیشنهادی می‌تواند شامل مراحل زیر باشد. 

فاز اول؛ بسترسازی و ایجاد ثبات: قبل از هرگونه اجرای عملی، تمرکز باید بر مهار پایدار تورم، برقراری انضباط سختگیرانه مالی و تقویت استقلال و اقتدار بانک مرکزی باشد. این فاز، سنگ بنای موفقیت کل طرح است. 

فاز دوم؛ اصلاحات ساختاری و آماده‌سازی فنی: همزمان با مشاهده نتایج اولیه در کنترل تورم، باید اصلاحات ساختاری مانند بهبود محیط کسب‌وکار، اصلاح نظام بانکی و... تسریع شود. در این مرحله، آماده‌سازی فنی و قانونی طرح و اجرای کمپین اطلاع‌رسانی ملی آغاز می‌شود. 

فاز سوم؛ اجرای نهایی: فقط پس از تحقق پایدار اهداف تورمی و ثبات اقتصاد کلان، حذف صفر اجرا می‌شود. این فاز شامل یک دوره گذار است که طی آن هر دو پول قدیم و جدید معتبر بوده و قیمت‌ها با هر دو واحد درج می‌شوند تا از سردرگمی جلوگیری شود. 

در مجموع حذف صفر از پول ملی، عصای جادویی برای حل مشکلات اقتصادی نیست، بلکه انعکاس موفقیت اصلاحات بنیادی است. این سیاست برای ایران می‌تواند فرصتی طلایی برای یک تحول ساختاری باشد اما فقط در صورتی که به عنوان بخشی از یک برنامه اصلاحی جامع و معتبر اجرا شود. اگر پیش‌شرط‌های ثبات اقتصاد کلان و انضباط مالی فراهم نشود، این اقدام فقط یک حرکت نمایشی و پرهزینه خواهد بود که به تکرار تجارب ناموفق جهانی می‌انجامد. موفقیت در این مسیر نیازمند اراده سیاسی برای اجرای تصمیمات دشوار، ایجاد اجماع ملی و تعهد پایدار به اصلاحات است تا حذف صفرها به نمادی از آغاز یک دوره ثبات و رشد اقتصادی پایدار تبدیل شود.

ارسال نظرات