
از ممنوعیت صادراتی تا بیثباتی؛ چالشهای اقتصاد در سال ۱۴۰۴

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ اقتصاد ایران در سالهای اخیر با چالشهای عمیقی مواجه شده که ریشه در فساد، ناترازیهای مالی و ناپایداری سیاستهای تجاری دارد. این وضعیت، فضای کسبوکار را به شدت تحت تاثیر قرار داده و اعتماد فعالان اقتصادی و شرکای بینالمللی را تضعیف کرده است.
در این راستا مجید انصاری، معاون حقوقی رئیس جمهور در نودوچهارمین نشست کمیته حمایت از محیط کسبوکار با اشاره به این معضلات اظهار داشت: «فساد و ناترازیهای اقتصادی کشور را متاثر کرده و نیازمند تدبیر، انسجام و همکاری دولت، ملت و بخش خصوصی است.»
فساد و ناترازی موانع بنیادین توسعه اقتصادی
انصاری در سخنان خود به صراحت از تاثیر فساد بر اقتصاد سخن گفت و آن را یکی از عوامل اصلی ناکارآمدی کنونی دانست. از منظر تحلیلی، فساد در ساختار اقتصادی ایران به افزایش هزینههای مبادلاتی، کاهش شفافیت و تضعیف رقابتپذیری منجر شده است. این پدیده از تخصیص غیربهینه منابع تا آمارهای غیرقابل اتکا، دامنهای گسترده دارد و پیشبینیپذیری را از فعالان اقتصادی سلب کرده است. در کنار فساد، ناترازیهای مالی نظیر کسری بودجه مزمن و بحران نظام بانکی، ریسکهای سیستمی را تشدید کردهاند. بدون رفع این دو معضل ساختاری، هرگونه تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی به نتیجه پایدار نخواهد رسید.
دولت برای مدیریت بحرانهای کنونی به سازوکار جلسات سران قوا روی آورده است. انصاری در این خصوص توضیح داد: «این جلسات برای مصوبات موقت و عبور از شرایط بحرانی، مشابه دوران دفاع مقدس، طراحی شده است.»
این رویکرد در کوتاهمدت میتواند کمبودهای بازار را تا حدی جبران کند اما نگاهی دقیقتر نشان میدهد که تصمیمات مقطعی و فوری، نظم قانونی را مختل و شفافیت را کاهش میدهد. تجربه تاریخی و شرایط کنونی حاکی از آن است که تداوم این سیاستها بدون چارچوب بلندمدت، فعالان اقتصادی را در سردرگمی نگه داشته و اعتماد به نظام تصمیمگیری را تضعیف میکند.
ممنوعیتهای صادراتی تعادل داخلی در برابر اعتبار جهانی
یکی از موضوعات محوری نشست، بحث ممنوعیتهای صادراتی بود که انصاری درباره آن گفت: «لغو کامل این محدودیتها با توجه به واقعیات ممکن نیست اما باید به حداقل و موارد اضطراری محدود شود.» این سیاستها که با هدف تامین نیازهای داخلی اعمال میشوند، از منظر تحلیلی شمشیری دولبهاند. در حالی که این تصمیمات، بازار داخلی را به طور موقت کنترل میکنند، بیثباتی ناشی از آنها به اعتبار صادراتی ایران لطمه زده است. نمونههایی مانند محدودیت صادرات محصولات کشاورزی نشان میدهد که چنین رویکردی باعث شده بازارهای منطقهای از دسترس ایران خارج شده و فرصتهای تجاری به رقبای ایران واگذار شود. ایجاد تعادل میان تامین نیاز داخل و حفظ صادرات، نیازمند برنامهریزی دقیقتری است.
اعتماد بینالمللی پیشنیاز توسعه تجارت
انصاری با تاکید بر اهمیت احترام به قراردادها اظهار داشت: «دولت بر تضمین امنیت و احترام به قراردادها برای جلب اعتماد شرکای خارجی تمرکز دارد.»
این سخن، به یکی از حیاتیترین نیازهای اقتصاد ایران اشاره دارد. ناپایداری قوانین و تصمیمات ناگهانی، شرکای تجاری را نسبت به همکاری با ایران مردد کرده است. اظهارات انصاری درباره گلایههای تجار خارجی مبنی بر عدم پایبندی به تعهدات، زنگ خطری جدی است. بازسازی این اعتماد نیازمند شفافیت در قوانین، پیشبینیپذیری در سیاستها و پایبندی به قراردادهای بینالمللی است که بدون آن، توسعه صادرات و جذب سرمایه خارجی محقق نخواهد شد.
بخش خصوصی حلقه مفقوده سیاستگذاری
انصاری بر لزوم مشارکت بخش خصوصی تاکید کرد و گفت: «طبق قانون، نظرات اتاق بازرگانی و تشکلها باید در تصمیمگیریها لحاظ شود.»
این اصل، در قوانین بهبود محیط کسبوکار نیز تصریح شده اما در عمل، حضور بخش خصوصی اغلب تشریفاتی است. از دیدگاه تحلیلی، فقدان مشارکت واقعی تشکلها و اتاقهای بازرگانی در فرآیند سیاستگذاری، تصمیمات را از واقعیتهای میدانی دور کرده و به ناکارآمدی منجر شده است. تقویت این همکاری نه فقط به بهبود تصمیمات کمک میکند، بلکه اعتماد میان دولت و فعالان اقتصادی را نیز احیا خواهد کرد.
برای برونرفت از وضعیت کنونی، چند راهکار کلیدی قابل طرح است. نخست، کاهش دامنه محدودیتهای صادراتی به کالاهای استراتژیک و مبتنی بر آمار دقیق است. دوم، ایجاد ذخایر استراتژیک با همکاری بخش خصوصی برای پیشگیری از بحرانهای قابل پیشبینی خواهد بود و سوم، تدوین سیاستهای شفاف و پایدار برای تضمین ثبات قراردادها و جلب اعتماد بینالمللی است. در نهایت، تقویت هماهنگی میان نهادهای نظارتی و قاعدهگذار برای جلوگیری از سیاستهای متناقض ضروری است. این راهکارها، اگر از مرحله پیشنهاد به اجرا برسند، میتوانند اقتصاد را از بنبست فعلی خارج کنند.
۱۴۰۴، آزمون اصلاحات یا تداوم بحران؟
اقتصاد ایران در حال حاضر درگیر چرخهای از فساد، ناترازی و ناپایداری است که بدون اصلاحات ساختاری، امیدی به بهبود آن نیست. انصاری در پایان سخنانش تاکید کرد: «باید شرایط ناپایدار پایان یابد تا مردم تکلیف خود را بدانند.»
این هدف، نیازمند اقداماتی فراتر از حرف است. ریشهکنی فساد، بازنگری سیاستهای موقت و تقویت نقش بخش خصوصی اقدامات لازم برای رسیدن به هدف است. سال ۱۴۰۴ که پایان برنامه هفتم را رقم میزند، میتواند نقطه عطفی برای اقتصاد ایران باشد. اگر دولت از امروز برای شفافیت، پیشبینیپذیری و اعتمادسازی گامهای عملی بردارد، سال آینده میتواند آغاز دورهای از ثبات و رشد باشد. در غیر این صورت، تداوم بحرانها، اقتصاد را به سوی چالشهای عمیقتری سوق خواهد داد.