
ناترازی گاز قربانگاه صنعت پتروشیمی شد

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در حالی که ایران یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گاز طبیعی در جهان است، اولویتهای سیاست انرژی کشور باعث شده یکی از مهمترین مزیتهای راهبردی اقتصاد ایران، یعنی صنعت پتروشیمی، در معرض تهدید جدی قرار گیرد. در فصل سرد سال ۱۴۰۲، وزارت نفت برای جلوگیری از قطع برق، تامین خوراک گاز برای پتروشیمیها را محدود کرد و گاز را در اختیار نیروگاهها قرار داد؛ تصمیمی که پیامدهای آن از کاهش تولید تا افت صادرات و سودآوری در کل زنجیره صنعت پتروشیمی گسترده است.
توقف تولید و افت سودآوری
در زمستان گذشته، ظرفیت تولید در پتروشیمی مارون به کمتر از ۴۵ درصد رسید. پتروشیمی بوشهر در واحد الفین خود برای چند هفته خاموش شد و پتروشیمی مبین نیز با افت فشار بخار و اختلال در انتقال یوتیلیتی به سایر واحدها مواجه شد. همین شرایط باعث شد برخی شرکتهای پتروشیمی در بورس با کاهش ۱۰ تا ۳۵ درصدی سود فصلی نسبت به پاییز روبهرو شوند. به عبارتی، در سکوت خبری، بخش بزرگی از مزیت رقابتی ایران در حوزه انرژی و صادرات پتروشیمی در حال سوختن است.
گاز ۷۰۰ دلاری را با راندمان ۳۰ درصد میسوزانیم
در شرایطی که کشور با بحران تامین برق مواجه است و درآمدهای ارزی برای جبران کسری بودجه اهمیت یافته، رفتار دوگانه با گاز طبیعی محل تامل است. بررسیها نشان میدهد که ارزش افزوده حاصل از تبدیل هزار مترمکعب گاز در نیروگاههای برق چیزی حدود ۲۵ دلار است، در حالی که همین مقدار گاز اگر در صنعت پتروشیمی مصرف شود، تا ۷۰۰ دلار ارزش صادراتی ایجاد میکند. به بیان روشنتر، ما گاز ۷۰۰ دلاری را میسوزانیم تا برق ۲۵ دلاری تولید کنیم و بعد همان برق را با تعرفههای یارانهای به صنایع بدهیم. این چرخه معیوب، نه فقط به اتلاف منابع میانجامد، بلکه موقعیت ایران را در بازارهای جهانی پتروشیمی تضعیف میکند.
ناترازی ساختاری، نه فقط فصلی
از منظر سیاستگذاری، ناترازی گاز ایران فقط یک مساله فنی نیست، بلکه به بحران تصمیمگیری نیز بازمیگردد. طبق پیشبینی مرکز پژوهشهای مجلس، ناترازی گاز کشور در زمستان ۱۴۰۳ ممکن است به بیش از ۳۰۰ میلیون مترمکعب در روز برسد. نبود تاسیسات ذخیرهسازی گاز مانند مخازن زیرزمینی (UGS) یا زیرساختهای صادرات فصلی، توسعهنیافتگی فازهای باقیمانده میدان پارس جنوبی و میدان کیش و قیمتگذاری ناعادلانه خوراک و برق، از جمله دلایلی هستند که بحران گاز را از یک موضوع فصلی به معضلی ساختاری تبدیل کردهاند.
ما عقب میرویم، همسایگان پیش میروند
تجربه کشورهای منطقه تصویر قابل تاملی پیش روی ما میگذارد. عربستان سعودی با پروژههای عظیمی چون سابک، گاز را به صنایع پتروشیمی اختصاص میدهد و برق را از خورشید یا واردات تامین میکند. قطر، گاز ترش را شیرین کرده یا به LNG تبدیل میکند یا به مجتمعهای پتروشیمی مانند QAPCO میسپارد. ترکیه با وجود واردات گاز، آن را فقط به صنایع پربازده مانند شیشه، فولاد و پتروشیمی اختصاص میدهد. در مقابل، ایران با تخصیص گاز به نیروگاهها و مصرف خانگی، فرصت بهرهبرداری از این موهبت طبیعی در جهت توسعه صادرات و ارزآوری را از دست داده است.
در همین راستا مصطفی سعیدی، کارشناس انرژی در گفتوگو با خبرنگار اقتصاد معاصر اظهار کرد: «ناترازی گاز دیگر فقط یک مساله فنی نیست، بلکه به یک تصمیم اقتصادی پرهزینه تبدیل شده است.»
وی گفت: «ما گازی را که میتواند در صنعت پتروشیمی تا ۷۰۰ دلار ارزش افزوده ایجاد کند، صرف تولید برق با راندمان پایین میکنیم و این یعنی قربانی کردن صادرات غیرنفتی. در زمستان ۱۴۰۲، کاهش خوراک مجتمعهایی مانند مارون و بوشهر باعث شد تولید برخی واحدها به زیر ۵۰ درصد برسد و برخی دیگر به طور کامل متوقف شوند.»
به گفته وی، این اختلالها به طور مستقیم در کاهش سود عملیاتی شرکتها در بورس خود را نشان داد و برخی نمادهای پتروشیمی تا ۳۰ درصد کاهش سود فصلی گزارش کردند.
سعیدی راهکار اصلی را بازنگری در اولویتهای مصرف گاز دانست و تصریح کرد: «ایران نیازمند ساخت مخازن ذخیرهسازی گاز و بازبینی فوری در نظام قیمتگذاری انرژی است.»
وی تاکید کرد: «اگر همچنان برق ارزان را بر صادرات با ارزش ترجیح دهیم، صنعت پتروشیمی زمینگیر خواهد شد.»
اکنون زمان اصلاح است
تداوم این روند نه فقط به تضعیف یکی از پایههای صادرات غیرنفتی ایران میانجامد، بلکه در میانمدت، زنجیره صنایع پاییندستی را نیز از انتفاع خارج میکند. بازمهندسی سیاست انرژی، تعریف اولویتهای روشن برای مصرف گاز، اصلاح تعرفهها و ایجاد زیرساختهای ذخیرهسازی از جمله اقداماتی هستند که در صورت تاخیر بیشتر، با هزینهای چند برابر همراه خواهند شد.