به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ یکی دیگر از مهمترین شاخصهایی که توانسته رشد رفاه عمومی مردم بعد از انقلاب اسلامی را نسبت به وضعیت اسفناک قبل از انقلاب نشان دهد، نرخ فقر است. این شاخص به وضوح بیانگر درصدی از جمعیت بوده که درآمد آنها کمتر از حد خط فقر استاندارد تعیینشده، قرار دارد.
به عبارت دقیقتر نرخ فقر نسبت افرادی که هزینههای سرانه آنها به طور متوسط کمتر از خط فقر است را نشان میدهد. خط فقر هم به طور میانگین ۶۲۱۸۷۷ ریال برای هر نفر در روز یا حدود ۷ دلار، برابر با قدرت خرید PPP منظور شده که این رقم با استفاده از ضریب تبدیل PPP برای ۸۸۵۹۳ ریال در مقابل هر دلار به دست آمده است. (محاسبهشده توسط بانک جهانی)
مطابق محاسبات و پژوهشهای دکتر جواد صالحی اصفهانی، استاد برجسته اقتصاد در دانشگاه ویرجیاناتک آمریکا، در دوران قبل از انقلاب اسلامی، نرخ فقر به حدود ۴۰ درصد رسیده بود و به خصوص پس از جنگ تحمیلی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن که میراث به جای مانده از حکومت دست نشانده پهلوی بود، این نرخ به مرز ۵۰ الی ۶۰ درصد نزدیک شد. اما بعد از پایان جنگ تحمیلی، یعنی از حوالی سال ۱۹۹۰ تا به امروز، این وضعیت به گونهای چشمگیر تغییر کرده و نرخ فقر خانوارهای شهری به کمتر از ۱۰ درصد و خانوارهای روستایی به حدود ۲۰ درصد کاهش یافته است. این کاهش قابل توجه و متمایز، نه فقط پیشرفتهای اقتصادی را نشان میدهد، بلکه نمایانگر بهبود کیفیت زندگی و رفاه عمومی در جامعه هم است.
این تغییر مثبت در نرخ فقر به طور عمده نتیجه اجرای سیاستهای رفاهی همگانی و توسعه خدمات عمومی بعد از انقلاب اسلامی بوده است. برخی از این سیاستها و عوامل عبارتند از:
سیاستهای رفاه همگانی: پس از انقلاب، توجه جدی به سیاستهای رفاهی و تامین اجتماعی صورت گرفت که هدف آن کاهش فقر و تامین نیازهای اساسی خانوارها بود. این سیاستها شامل برنامههای مستقیم برای حمایت از گروههای آسیبپذیر و مستضعف مانند خانوادههای کمدرآمد و زنان سرپرست خانوار بود.
توسعه خدمات بیمهای: گسترش نظام بیمهای و خدمات پزشکی به صورت همگانی به مردم این امکان را داد که به راحتی به درمانهای پزشکی و خدمات بهداشتی دسترسی پیدا کنند و از هزینههای سنگین ناشی از بیماری و مشکلات بهداشتی جلوگیری کنند.
افزایش درآمدها از طریق رشد صنایع غیرنفتی: تمرکز بر توسعه صنایع غیرنفتی و ترویج تولید داخلی باعث افزایش فرصتهای شغلی و درآمدزایی برای افراد جامعه شد. با ایجاد فرصتهای جدید شغلی و تقویت اقتصاد محلی نسبت به دوران قبل از انقلاب اسلامی، خانوارها قادر به افزایش درآمد و بهبود شرایط اقتصادی خود شدند.
توسعه خدمات عمومی: بهبود زیرساختها و ارائه خدمات عمومی، به ویژه در زمینههای آموزش، بهداشت و حملونقل به جامعه کمک کرد تا کیفیت زندگی بهتری را تجربه کند. سرمایهگذاری در این بخشها به ارتقا سطح زندگی و کاهش نابرابریهای اجتماعی منجر شد.
در نهایت، کاهش نرخ فقر از حدود ۶۰ درصد به کمتر از ۱۰ درصد در ایران، یک دستاورد قابل توجه به شمار میآید و بهوضوح گویای رشد و پیشرفت در رفاه عمومی و کاهش فقر پس از انقلاب اسلامی است. این تغییر نه فقط به معنای پایان شرایط سخت اقتصادی گذشته، بلکه همچنین نمایانگر تلاشهای مستمر و موفقیتهای حاصل شده در جهت تحقق عدالت اجتماعی و رفاه برای تمام اقشار جامعه است. این تجربیات نشان میدهند که با اجرای سیاستهای صحیح و متوازن، میتوان به کاهش فقر و بهبود شرایط زندگی مردم دست یافت و نشاندهنده اهمیت استمرار این تلاشها برای حفظ و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور در آینده است.