به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در سالی که «سرمایهگذاری در تولید» به عنوان شعار ملی ایران برگزیده شده، بذر و نهال مقاوم نیز به عنوان ریشههای حیات کشاورزی، بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه قرار گرفتهاند. این عناصر کوچک اما استراتژیک، نه فقط میتوانند بهرهوری مزارع را متحول کنند، بلکه وابستگی کشور به واردات را کاهش داده و امنیت غذایی را تضمین میکنند. با این حال چرا سرمایهگذاری در این حوزه هنوز در سایه مانده و چگونه میتوان آن را به موتور محرک تولید تبدیل کرد؟
بذرها و نهالهای مقاوم به خشکسالی، شوری و آفات، محصولاتی هستند که با مهندسی ژنتیک یا اصلاح طبیعی، توان تحمل شرایط سخت اقلیمی را دارند. در ایران، کشوری که ۸۵ درصد خاکش در مناطق خشک و نیمهخشک قرار دارد، این فناوری میتواند بازی را تغییر دهد.
برای مثال، بذر گندم مقاوم به کمآبی که توسط موسسه تحقیقات کشاورزی دیم در مراغه توسعه یافته، در سال ۱۴۰۳ توانست در شرایط خشکسالی، ۲۰ درصد بازده بیشتری نسبت به بذرهای سنتی داشته باشد یا نهالهای پسته مقاوم به شوری در رفسنجان که با نیاز آبی کمتر، تولید را در زمینهای شور احیا کردهاند. این نوآوریها نشان میدهند که بذر و نهال مقاوم، نه یک کالای لوکس، بلکه یک ضرورت ملی است.
ایران با داشتن موسسات تحقیقاتی مثل سازمان تحقیقات کشاورزی و آموزش (تات) و بانک ژن گیاهی ملی، ظرفیت بالایی برای تولید بذر و نهال بومی دارد. این ظرفیت، وقتی با تنوع اقلیمی کشور –از جنگلهای هیرکانی تا کویر لوت– ترکیب میشود، فرصتی بینظیر برای توسعه گونههای اختصاصی ایجاد میکند.
با این حال، تولید تجاری این محصولات هنوز در مقیاس کوچک است. در سال ۱۴۰۳، فقط ۱۵ درصد بذر مورد نیاز کشور از منابع داخلی تامین شد و باقی از کشورهایی مثل چین و هلند وارد شدند. این وابستگی، نه فقط هزینهها را بالا برده، بلکه ریسک امنیت غذایی را در شرایط تحریم افزایش داده است.
سرمایهگذاری در تولید بذر و نهال مقاوم با موانع متعددی روبهروست. نخست، هزینه بالای پژوهش و توسعه است؛ تولید یک بذر جدید ممکن است تا ۵ سال زمان و میلیاردها تومان بودجه نیاز داشته باشد. دوم، ضعف زیرساختهای تولید انبوه است؛ آزمایشگاهها و گلخانههای مجهز در ایران محدودند و اغلب در انحصار نهادهای دولتیاند. سومین چالش، مقاومت بازار است؛ کشاورزان به دلیل قیمت پایینتر بذرهای سنتی یا عدم آگاهی، تمایل کمی به استفاده از گونههای جدید نشان میدهند. در نهایت، قوانین سختگیرانه و بروکراسی پیچیده برای ثبت و تجاریسازی بذرها، سرمایهگذاران را دلسرد کرده است.
با وجود این موانع، سرمایهگذاری در این حوزه میتواند سودآور و استراتژیک باشد. توسعه بذرهای مقاوم به کمآبی برای محصولاتی مثل برنج، میتواند مصرف آب را در استانهای شمالی تا ۴۰ درصد کاهش دهد و همزمان تولید را پایدار کند یا تولید نهالهای میوه مقاوم به سرما در مناطق سردسیر مثل کردستان، میتواند بازارهای صادراتی جدیدی خلق کند.
تجربه موفق شرکتهای دانشبنیان در تولید بذر خیار گلخانهای در البرز که حالا به امارات صادر میشود، نشان میدهد که این حوزه، هم از نظر اقتصادی و هم از منظر ملی، ارزش سرمایهگذاری دارد.
کارشناسان بخش کشاورزی بر این باورند که صندوق نوآوری بذر و نهال ایجاد شود. تاسیس صندوق مشترک دولت و بخش خصوصی برای حمایت مالی از پژوهش و تولید، میتواند در این راستا موثر باشد.
یکی دیگر از راهکارهای پیشنهادی، تسهیل تجاریسازی است؛ بدین معنا که روند ثبت قوانین و اعطای یارانه به تولیدکنندگان برای کاهش قیمت تمامشده، سادهسازی شود.
سومین راهکار ترویج و آموزش است که کمپینهای ملی برای آگاهیبخشی به کشاورزان و نمایش مزایای بذرهای مقاوم، میتواند به اجرایی شدن این مورد کمک کند.
مشارکت بینالمللی نیز از دیگر راهکارها بوده که همکاری با کشورهایی مثل هند و برزیل برای انتقال فناوری و بومیسازی، میتواند گامی موثر باشد.
سرمایهگذاری در تولید بذر و نهال مقاوم، فراتر از یک پروژه کشاورزی بوده و یک سرمایهگذاری در خودکفایی و تابآوری ایران محسوب میشود. اگر سیاستگذاری درستی برای این بذرها انجام شود و از آنها حمایت لازم صورت گیرد، میتوانند بازار محصولات کشاورزی را از وابستگی به واردات، به سوی استقلال و پایداری هدایت کنند.