ابعاد و چالشهای پروژه گازی قطر-ترکیه
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ خط لوله قطر-ترکیه یک خط گاز پیشنهادی بوده که از میدان گنبد شمالی در شمال قطر به ترکیه امتداد مییابد و میتواند برای تامین گاز ترکیه و مشتریان اروپایی به خط لوله نابوکو متصل شود. این خط در صورت تحقق فقط خط لوله گاز طبیعی است که گاز قطر را به چندین کشور خاورمیانه و اروپا صادر و قطر، امارات و عمان را به هم متصل میکند. این خط لوله همچنین قرار بود از کشورهای عربستان سعودی، اردن، ترکیه و سوریه عبور کند اما به دلیل مخالفت رژیم بشار اسد با عبور این خط لوله از خاک سوریه، متوقف شد.
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی و ژئواستراتژیک بر این باورند که حمایت ترکیه و قطر از سازمانهای مخالف و گروههای مسلح در سوریه عمدتاً با هدف تضعیف رژیم اسد و سرنگونی آن با هدف احیای مجدد پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه بود. با توجه به بحران انرژی و به دلیل تسلط روسیه بر بیشتر ذخایر گاز طبیعی خود، این خط دارای یک بعد استراتژیک بسیار مهم است. به گفته آنها، این امر فقط از طریق سرنگونی رژیم بشار اسد، خروج نیروهای روسی از خاک سوریه و استقرار یک نظام جدید حاکم در سوریه که ایده این پروژه را میپذیرد، محقق میشود.
منافع ذینفعان
فروپاشی سریع و ناگهانی دولت بشار اسد در سوریه فرصتهای جدیدی را برای همسایگان دمشق ایجاد کرده است. انتظار میرود ترکیه با فرصتطلبی ویژه رویکرد دولت اردوغان در تغییر رژیم سوریه، نه تنها فرصتی برای حل مناقشه طولانیمدت با کردها به نفع خود ببیند، بلکه به احیای پروژههای اقتصادی فراموش شده قبلی نیز دست یابد.
یکی از آنها خط لوله گاز قطر-ترکیه است که قرار بود از میدان نفت و گاز گنبد شمالی (پارس جنوبی در ایران) شروع و از طریق سوریه، گاز ترکیه و کشورهای اتحادیه اروپا را تامین کند. این پروژه از اوایل دهه ۲۰۰۰ مورد بحث قرار گرفت اما موضع دولت اسد به این واقعیت منجر شد که تا سال ۲۰۰۹ محقق نشود. سپس سوریه به نفع پیشنهادهای «ترانزیت» گاز ایران حرکت کرد و ترکیه فرصت لابی کردن برای چشمانداز طرحهای عرضه خود را از دست داد. اکنون آنکارا فرصتی برای احیای این پروژه دارد و آنها اذعان دارند که مقامات ترکیه احتمالا به زودی پروژه انتقال گاز را با کمک دولت تازه تاسیس از سر بگیرند.
این مسیر قبل از رسیدن به دریای مدیترانه، عربستان سعودی، اردن و اسرائیل را طی میکند و همچنین به عنوان یک مسیر جدید حملونقل بین هند-خاورمیانه بوده که در اجلاس سران گروه ۲۰ سال گذشته به میزبانی دهلی مطرح شد. برآورد اولیه از هزینه آن ۱۰ میلیارد دلار و طول تقریبی آن ۱۵۰۰ کیلومتر است.
در صورت موفقیت، ترکیه به بزرگترین هاب گاز اروپا تبدیل خواهد شد و گاز قطر در حجم زیادی به بازار اروپا سرازیر خواهد شد و در نتیجه به «دوران وابستگی» بروکسل به مسکو در بخش انرژی پایان خواهد داد. همچنین ترکیه اهرمی جدی بر سیاستهای منطقهای به دست میآورد و نقش خود را به عنوان اتصال بین اروپا و خاورمیانه تقویت میکند.
ترکها علاوه بر اینکه گاز روسیه و آذربایجان را از طریق «ترک استریم» و «تاناپ» به اتحادیه اروپا پمپاژ میکنند، اکنون فرصت کنترل حملونقل گاز قطر را دارند. اگر ترکیه بتواند اوضاع را در سوریه تثبیت کند، در آینده نزدیک آنکارا میتواند گاز طبیعی ارزانقیمت اتحادیه اروپا را از خلیج فارس تامین کند. بدیهی بوده که چنین تحولی از وابستگی اتحادیه اروپا به گاز روسیه میکاهد و حتی با لغو تحریمها، مسکو دیگر نمیتواند به حجم عرضه قبلی خود بازگردد.
قطر نیز از اجرای چنین پروژهای سود خواهد کرد. دوحه در این پروژه فرصتی برای تنوع بخشیدن به زنجیره تامین و در عین حال گسترش نفوذ بر بازار انرژی اروپا و در آینده جهان میبیند. قطر هدف بلندپروازانهای برای تصاحب یکچهارم بازار جهانی انرژی گاز تا سال ۲۰۳۰ دارد و پروژه احیا شده خط لوله میتواند به عنوان گامی برای دستیابی به این هدف عمل کند.
از سوی دیگر، مقامات قطری همچنان این واقعیت را در نظر دارند که تامین LNG توسط کشتیهای دریایی گزینهای انعطافپذیرتر و از نظر لجستیکی راحتتر برای تامین انرژی است. دوحه هنوز قصد ندارد «ناوگان گاز» را کنار بگذارد و علاوه بر این، قصد دارد تا پایان دهه، حجم عرضه LNG از طریق دریا را چندین برابر افزایش دهد و خود را به عنوان یک رهبر جهانی تثبیت کند. در این زمینه، توسعه مسیرهای گازی خشکی به عنوان یک پروژه مرتبط در نظر گرفته میشود.
همچنین، رهبران اروپایی هنوز اظهار نظری در مورد چشمانداز خط لوله گاز قطر به ترکیه ندارند. برای آنها، جلوگیری از موج جدید مهاجرت، بسیار ضروریتر خواهد بود. در عین حال، نباید انتظار انتقاد از بروکسل را داشت، زیرا اروپا نمیتواند بر بحران انرژی غلبه کند و بنابراین از هرگونه پیشنهاد برای گسترش دامنه تامینکنندگان استقبال مثبت خواهد کرد؛ به ویژه اگر تامینکننده نهایی منابع، متحد ناتو و شریک گفتوگو در چارچوب اروپای بزرگ باشد.
چالشهای جدی
اما با توجه به بیثباتی کنونی، چنین سناریویی چقدر قابل اجراست؟ باید توجه داشت که سناریوی ترکیه ممکن بوده تا آمریکاییها را که LNG خود را با قیمتهای بسیار بالا به اتحادیه اروپا میفروشند، خوشایند نباشد. سیانان اعلام کرد که ایالات متحده گاز ارزان قیمت روسیه را از چین و هند میخرد و سپس آن را با قیمت قابل توجهی به اروپا میفروشد. طرح آنکارا چنین تجارت سودآوری را مختل خواهد کرد، بنابراین واشنگتن ممکن است در اجرای پروژه اعلام شده، دخالت کند.
البته نباید از گروههای افراطی و بیثبات سوریه نیز غافل شد که احداث خط لوله را با چالش جدی مواجه میکند. همچنین تهدید مشابهی از سوی اسرائیل میآید. این رژیم همچنان به افزایش حضور نظامی خود در استانهای درعا، السویداء و القنیطره سوریه ادامه میدهد و تهدیدی برای مناطقی خواهد بود که خطوط لوله گاز از آن عبور میکنند؛ به ویژه که مقامات اسرائیلی قصد خود را برای نفوذ به عمق سوریه پنهان نمیکنند.
علاوه بر این، تغییر دولت در دمشق مانع اصلی آن یعنی هزینه بالای پروژه را از دستور کار حذف نمیکند. قیمت LNG در کشورهای اتحادیه اروپا همچنان به رکوردشکنی ادامه میدهد و به دلیل بیثباتی زنجیره تامین برای چندین سال دیگر در سطوح بالا باقی میماند. بنابراین خط لوله گاز برای کشورهای اروپایی که اکنون نیاز به جایگزینی منابع انرژی روسیه دارند، در کوتاهمدت اجرای پروژه، توجیه اقتصادی نخواهند داشت.
این پروژه همچنین تهدیدی برای اقتصاد ملی ترکیه خواهد بود، به ویژه با توجه به اینکه آنکارا ظاهرا قصد دارد تا این خط لوله گاز را به عنوان «پیروزی منافع ملی» معرفی کند و بخش قابل توجهی از بار را بر عهده بگیرد، تا دوحه اهرم مالی بالقوه بر آن نداشته باشد اما خطر بدهی در ترکیه همچنان در حال افزایش است و افزودن استرس اضافی به بودجه ملی در چنین فضایی احتمالا کشنده خواهد بود.
همچنین نباید از رویکرد احتمالی عربستان غافل شد. هرچند، عربستان و تهران سال گذشته پس از یک وقفه هفتساله روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند اما این روابط همچنان تیره و تار است. در مقابل، روابط ریاض و دوحه نیز تیره است. عربستان، امارات، بحرین و مصر در سال ۲۰۱۷ روابط خود را با قطر قطع و دوحه را به حمایت از تروریسم و روابط نزدیک آن با ایران متهم کردند که منجر به محاصره آن، از جمله بسته شدن مرزها و حریم هوایی شد.
اما این شکاف در ژانویه ۲۰۲۱ و به لطف تلاشهای دیپلماتیک کویت و ایالات متحده برطرف شد. با این وجود، برای عربستان این موفقیت همکاری قطر و ترکیه نمیتواند خوشایند باشد. بنابراین، اگر به جای مسیر عربستان از عراق برای این انتقال استفاده شود، بیثباتی عراق به چالش جدی آن تبدیل خواهد شد.
با این حال، مهمترین عاملی که در آغاز ساخت خط لوله موثر بوده، آرامش در سوریه است. اگر کشور دوباره به ورطه جنگ داخلی و فروپاشی کشیده شود، ممکن است که خط لوله گاز قطر-ترکیه با وجود تمام هزینههایش ناکام بماند.