فرصتسوزی ۳.۲ میلیارد دلاری ناترازی گاز
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ با توجه به افزایش تقاضای مصرف گاز طبیعی کشور در ماههای سرد، مصرف سوختهای مایع در نیروگاهها افزایش پیدا میکند. ارزش حرارتی هر لیتر گازوئیل یا نفت کوره، تقریبا به اندازه یک متر مکعب گاز طبیعی است که در نتیجه به ازای هر لیتر سوخت مایعی که در نیروگاهها برای تولید برق میسوزد، یک متر مکعب گاز طبیعی برای سایر مصارف آزاد میشود.
طبق گزارش مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی، ارزش هر لیتر سوخت مایع برای دولت، تقریبا ۵۰ سنت بوده و ارزش هر متر مکعب گاز طبیعی حداکثر ۴۰ سنت است. مجموع ارزش واقعی گازوئیل و نفت کورههایی که در ماههای سرد سال ۱۳۹۹ برای جبران کسری تراز گاز طبیعی کشور در نیروگاها مصرف شدهاند، حدود ۳ میلیارد و ۲۸۰ میلیون دلار برآورد میشود.
عدمالنفع صادرات گازوئیل و نفت کوره، بیشتر از هزینه واردات گاز طبیعی و برق در ماههای سرد برای دولت باشد یا به عبارت دیگر، اگر به جای مصرف سوخت مایع در نیروگاهها، این سوخت صادر شده و در مقابل، گاز وارد شود، نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار برای کشور ارزآوری خواهد داشت.
چرا سیاستگذاران به سمت اصلاح روندها حرکت نمیکنند؟
به گفته کارشناسان، عدم صرفه اقتصادی در کارهای اینچنینی، موانع اصلی تحول در ساختار سیاستگذاری کشور محسوب میشوند. به عنوان مثال، قیمت تحویل انواع سوخت نظیر بنزین، گازوئیل یا گاز به نیروگاههای کشور برابر با ۷۵ تومان به ازای هر لیتر است. این قیمتهای نامناسب، سیاستگذار را از فکر کردن باز میدارد و عملا در چنین ساختاری، بیدردسرترین راه انتخاب میشود.
در چنین ساختاری، به جای اهمیت ایده، میزان لابیگری و قدرت ارتباط گیری افراد مهم خواهد بود. بنابراین انتظار خروجیهای مناسب با تعیین چنین قیمتهایی در سوخت برای صنایع هیچ خروجی مثبت و ابتکاری برای کشور نخواهد داشت.
بر اساس آمار، بازده نیروگاههای کشور با زحمت به ۳۰ درصد میرسد، یعنی نزدیک به ۷۰ درصد از سوخت ورودی به نیروگاهها، بدون هیچ ارزش افزودهای از بین میروند. بنابراین طبیعی است که مدیران نیروگاهها، انگیزهای برای صرفهجویی، افزایش بازده و بهینهسازی نداشته باشند، چرا که این کارها نیازمند پیمودن یک راه دشوار بوده که قیمتگذاری نامناسب در صنایع، انگیزه انجام کارهای دشوار را از مدیران گرفته است.