
تبغ دولبه سیاست غذایی اتحادیه اروپه با اصلاحات زیستمحیطی

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در پی تشدید ناآرامیهای اقتصادی، بحران انرژی و جنگهای منطقهای، سیاستهای کشاورزی و غذایی اتحادیه اروپا وارد مرحلهای تازه شده که بیش از آنکه به آرمانهای زیستمحیطی تکیه داشته باشد، بر محور واقعگرایی اقتصادی و ضرورتهای امنیت غذایی استوار است. چرخشی که نه فقط تغییر در اولویتهای اجرایی را بازتاب میدهد، بلکه بیانگر بازتعریف نقش کشاورزی در نظم سیاسی-اقتصادی جدید این قاره است.
تغییر ریل سیاست از محیطزیست به تولید و درآمد
در سالهای گذشته، اتحادیه اروپا با استراتژیهایی چون «از مزرعه تا بشقاب» کوشید تا کشاورزی خود را به الگویی پایدار و کمکربن بدل کند؛ الگویی که بر کاهش مصرف نهادههای شیمیایی، گسترش تولید ارگانیک و احیای منابع طبیعی متمرکز بود اما شوکهای اقتصادی ناشی از جنگ اوکراین، اختلال در زنجیرههای جهانی تامین و فشارهای تورمی، این سیاستهای سبز را با چالشی جدی روبهرو ساخت.
اکنون اتحادیه اروپا با کنار زدن بخشی از الزامات محیطزیستی، به سوی حمایت از تولید داخلی، افزایش استقلال غذایی و بازسازی درآمدی کشاورزان حرکت کرده است. این تغییر جهت، از بالاترین سطوح اجرایی آغاز شده و در چینش مدیریتی کمیسیون اروپا نیز نمود یافته، به ویژه با انتصاب کریستوف هانسن به عنوان کمیسر جدید کشاورزی که خود سابقهای ملموس از زیست کشاورزانه دارد.
تبغ دولبه سیاست غذایی اتحادیه اروپه با اصلاحات زیستمحیطی
در گام اول ضرورت دارد این موضوع بررسی شود که این کنارزدن بخشی از الزامات زیستمحیطی چه پیامدهای منفی برای قاره سبز دارد؟
بازآرایی در سازوکار بازار و بازنگری در نظام یارانهای
البته یکی از نقاط تمرکز اصلاحات جدید، ساختار بازار مشترک کشاورزی (CMO) است؛ بازاری که طی دهههای اخیر به نفع صنایع بزرگ و خردهفروشان، کشاورزان را به حاشیه رانده بود. اصلاحات کنونی، با سادهسازی روند شکلگیری سازمانهای تولیدکننده، الزام به عقد قراردادهای شفاف و تدوین مقررات بازنگری در نرخهای خرید در شرایط نوسانی، قصد دارد جایگاه کشاورزان را از یک حلقه ضعیف به بازیگری موثر در زنجیره تامین ارتقا دهد.
همزمان رویکرد جدید در تخصیص یارانهها نیز نشانی از عدالتمحوری دارد. به جای استمرار الگوی سنتی که زمینداران بزرگ بیشترین سهم را از یارانهها میبردند، منابع مالی به سمت کشاورزان جوان، خرد و تازهوارد هدایت میشود. این تغییرات، نشانهای از عزم اتحادیه برای شکستن انحصار در نظام بهرهمندی از منابع عمومی و بازتوزیع منصفانهتر حمایتهاست.
تمرکز بر تابآوری غذایی و استقلال راهبردی
در تحلیل نهایی، آنچه سیاستگذاران اروپایی را به بازنگری در راهبردهای گذشته واداشته، نه صرفا فشارهای لحظهای، بلکه درکی نو از مفهوم «تابآوری» است. اگر در گذشته تابآوری برابر با حفاظت از خاک و تنوع زیستی تعریف میشد، امروز این واژه به معنای توان حفظ تولید و تامین نیاز غذایی حتی در شرایط بحرانی تعبیر میشود. از همینرو، اتحادیه اروپا با تاسیس شبکههای محلی توزیع، توسعه ذخایر استراتژیک و تسهیل شرایط فعالیت کشاورزان در حال طراحی ساختاری جدید است که ضمن پاسخگویی به نیازهای فوری، آمادگی مقابله با شوکهای آینده را نیز داشته باشد.
در مجموع، تغییرات اخیر را میتوان به منزله پایان یک دوره آرمانگرایی و آغاز دورهای از واقعگرایی دانست که هدف آن، حفظ ثبات در مهمترین ستون اقتصاد و امنیت اجتماعی اروپا، یعنی کشاورزی است. هرچند که این تحولات ممکن است به انتقادهای زیستمحیطی دامن بزند اما در افق بلندمدت میتواند زمینهساز نظامی پایدارتر، عادلانهتر و مقاومتر باشد.