
بحرانهای مزمن برق در تامین پایدار گاز

به گزارش اقتصاد معاصر؛ صنعت برق ایران طی دو دهه اخیر خود را اسیر یک منبع اصلی انرژی کرده، اما مشکلات ساختاری جدی، این «اعتماد» را به «اتکای بیپشتوانه» بدل کرده است. تأمین خوراک گاز نیروگاهها حالا نهتنها مسئلهای فنی، بلکه ابرچالشی راهبردی برای دولت، صنعت و حتی مردم شده است. کمبودهای فصلی و قطعیهای مکرر، زنگ خطری است که همه ساله تکرار میشود اما پاسخی پایدار ندارد.
بحرانهای زنجیرهای در تأمین پایدار گاز نیروگاهها
۱. افزایش غیرقابل پیشبینی مصارف خانگی و صنایع حساس: زمستان، با اوجگیری مصرف خانگی گاز، سهمیهبندی و محدودیت شدید برای نیروگاهها آغاز میشود. طبق دادههای شرکت گاز کشور، فقط در زمستان ۱۴۰۳، تقاضای خانگی به ۷۴ درصد کل گاز کشور در روز رسید؛ عددی که امکان تخصیص پایدار خوراک به نیروگاهها را تقریباً ناممکن کرد.
۲. فرسودگی و ظرفیت ناکافی شبکه انتقال: بیش از ۳۵ درصد خطوط انتقال گاز سراسری عمری بالای بیست سال دارند. انفجارها، نشتها و نقاط کور فشاری، گاه توان انتقال را تا ۲۵ درصد کاهش میدهد.
۳. کمبود ذخیره استراتژیک: در حالی که چین و اروپا همواره از ذخیره استراتژیک گاز معادل ۹۰ تا ۱۸۰ روز مصرف برخوردارند، ذخایر ایران کمتر از ۱۰ روز را پوشش میدهد. مخازن زیرزمینی ذخیرهسازی گاز امینآباد و سراجه به هیچوجه تکافوی نیاز ملی را ندارد.
۴. اختلاف سازمانی و سیاستی: گسست رسمی و ناکارآمدی در هماهنگی وزارتخانههای نیرو و نفت، برنامهها را دایماً از حرکت میاندازد. هرکدام، تأمین نیاز خود را بر دیگری اولویت میدهد و این رقابت زیانبار، آهنگ توسعه پایدار را مختل کرده است.
اگر زمستان سال ۱۴۰۲ را مستثنی کنیم در دی ماه ۱۴۰۱ فقط با افت ۱۰ درصدی فشار گاز، ۱۴ نیروگاه در استانهای اصلی (تهران، البرز، اصفهان و خراسان) مجبور به کاستن ظرفیت یا خروج از مدار شدند. این بحران ضربات مستقیم به صنایع کلیدی مانند خودرو، فولاد و سیمان وارد کرد و هزینههای جبران خاموشیها دستکم ۸,۰۰۰ میلیارد تومان برآورد شد.
ابعاد اجتماعی و زیست محیطی بحران
مجبورشدن به سوزاندن مازوت و نفتگاز نهتنها باعث خشم افکار عمومی و افزایش بیماری تنفسی در کلانشهرها شد، بلکه آلودگی آب و کاهش شاخصهای سلامت جامعه را تشدید کرد. طبق آمار وزارت بهداشت، آمبولانسها در طول آذر و دی ۱۴۰۱ بیش از ۳۰ درصد افزایش مأموریت تنفسی در شهرهای اطراف نیروگاههای مازوتسوز داشتهاند.
رضا ولیزاده، عضو هیأت علمی پژوهشگاه صنعت نفت میگوید نبود سیاست مدیریت مصرف مناسب و عدم سرمایهگذاری کافی در توسعه خطوط انتقال و ذخیرهسازی، تأمین پایدار خوراک گاز نیروگاهها را به یک بحران لاینحل بدل کرده است. اگرچه ظرفیت تولید داخلی گاز بالاست، اما ضعف زیرساختهای پشتیبان سبب میشود با هر شوک تقاضا، رنج خاموشی و آلودگی به جامعه تحمیل شود.
او میگوید: نوسازی و توسعه خطوط انتقال و تقویت فشار، سرمایهگذاری فوری برای ساخت مخازن ذخیرهسازی استراتژیک، یکپارچهسازی سیاستهای مصرف و تأمین گاز با رویکرد نگاه ملی، نه بخشی، توسعه دیسپچینگ هوشمند در سطح ملی برای پشتیبانی از مدیریت لحظهای مصرف، تشویق صنایع به استفاده از سوخت جایگزین در مواقع بحران از جمله اقداماتی است که میتواند منجر به حل این مشکل در کوتاه مدت شود.
تجربه زمستانهای اخیر نشان داد اتکای بدون پشتوانه به گاز، اگر بدون اصلاح زیرساختها و سیاست مصرف باشد، کشور را به مدار خاموشی و آلودگی میکشاند. راه برونرفت، عقلانیت در سیاست، سرمایهگذاری پایدار، و مدیریت یکپارچه است؛ نه توزیع مقطعی بحران./ مهر