ظرفیتها و چالشهای تولید «ذرت» در کشور
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ محصول استراتژیک ذرت در کشور ما، به دو صورت تولید و مصرف میشود؛ بصورت دانهای و علوفهای. طی سالهای اخیر، تغییرات اقلیمی و همچنین ملاحظات بازار بهگونهای شکل گرفته که کشاورزان اغلب ترجیح میدهند ذرت علوفهای تولید کنند؛ و بخش زیادی از ذرت دانهای کشور از محل واردات تامین میشود. موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه بذر و نهال که یکی از موسسات معظم ذیل سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی است، بخشی دارد که به حوزه ذرت ورود تخصصی دارد، و ظرفیتها و چالشهای این محصول را از نزدیک دنبال میکند. علی ماهرخ، به عنوان رئیس بخش تحقیقات ذرت این موسسه، در گفتگو با «اقتصاد معاصر» درباره ابعاد گوناگون تولید این محصول، اطلاعات ذیقیمتی ارائه کرد، که در ادامه تقدیم خوانندگان میشود.
اقتصاد معاصر: سالها موسسات تحقیقاتی دیگر، دانشگاهها و اعضای هیات علمی در حوزه ذرت به عنوان یکی از بزرگترین نهادههایی که وارد کشور میشود و گمان میکنم بسیار هم ارزبر است و بیشتر در خوراک دام مورد مصرف قرار میگیرد، کار میکنند. نکته مهمی وجود دارد که ذرت یک گیاه پرآببر است؛ در ابتدا لطفا تحلیلی از موضوع بیان کنید که بدانیم آیا مسیری که در آن حرکت میکنیم درست است یا باید آن را با توجه به اقلیم تغییر دهیم. همانطور که میدانید در حال حاضر بحث علوفههای جایگزین نیز مطرح است؛ جنابعالی به عنوان مرجع در این حوزه و در کشور، اگر امکان دارد توضیحاتی ارائه بفرمایید.
در رابطه با نیاز ذرت کشور باید دو موضوع را از یکدیگر تفکیک کنیم؛ درمورد ذرت علوفهای که در کشور کشت میشود عایدی ما این است که کل نیاز کشور در داخل تامین میشود. بر اساس آخرین آمار، نیاز معاونت امور دام به ذرت علوفهای در کشور ۱۵ میلیون تن است؛ که در سال گذشته ۱۸ میلیون تن تولید داشتهایم؛ یعنی ۳ میلیون تن بیشتر از نیاز کشور بود.
در رابطه با دانه ذرت، وابسته به واردات هستیم. زیرا سالانه به چیزی حدود ۹ تا ۱۰ میلیون تن نیاز داریم و تنها یک میلیون تن تولید داریم. این موضوع داستان متفاوتی دارد. توان اکولوژیک کشور ما این ظرفیت را ندارد که کل دانه ذرت را در کشور تولید کنیم.
در سالهای اخیر قیمت و فرایندهای اقتصادی و بازاری موجب شده تولید ذرت علوفهای از ذرت دانهای پیشی بگیرد. کاهش قیمت دانه ذرت بهویژه در سال اخیر و باعث شده کشاورزان بیشتر به سمت علوفه ذرت پیش بروند. به نظر من اگر به سال ۱۳۸۹ نیز برگردیم که ذرت دانهای کمی بیشتر از ذرت علوفهای کشت میشد، نهایتا بر اساس توان سرزمینی، اکولوژیکی و آمایش سرزمین، بتوانیم ۲.۲ میلیون تن دانه ذرت تولید کنیم.
حقیقتا صنعت پرورش طیور و تولید گوشت سفید در کشور در سالهای گذشته بسیار توسعه پیدا کرده و بیش از ظرفیت تولید نهاده ماست؛ درواقع ما صنعتی را در کشور توسعه دادهایم که منابع آن را نداریم. پس بسیار طبیعی است که وابستگی به واردات بهوجود بیاید.
در حال حاضر اگر فرضا حکمی داشته باشیم که حتما باید دانه ذرت را خودمان تولید کنیم، به ۲۰ میلیارد متر مکعب آب و ۲ میلیون هکتار زمین، ورای آن چیزی که امروز مورداستفاده قرار میدهیم، نیاز داریم. پس این موضوع اصلا نمیتواند منطقی باشد که نیاز دانه ذرت کشور را خودمان تولید کنیم؛ زیرا اصلا توان اکولوژیکیِ سرزمینی به ما این اجازه را نمیدهد. با این تفاصیل ما خیلی از آن چیزی که امکان آن در کشور ما وجود دارد، دور نشدهایم و علوفه ذرت را کاملا خودمان تولید میکنیم.
با تایید فرمایش شما که ذرت علوفهای گیاهی آببَر است، اگر بخواهیم جایگزینی برای آن قرار دهیم، گیاهانی مثل ارزن بهویژه ارزن مرواریدی وجود دارد. این امر امکانپذیر است، منتها اینکه بتوانیم این موضوع را به عادت تبدیل کرده و عادت به فرهنگ منجر شود و در دامداریها مورد استفاده قرار بگیرد نیز مهم است. زیرا ابتدا باید تقاضا وجود داشته باشد که عرضه به وجود بیاید. امروزه برای ارزن علوفهای تقاضایی وجود ندارد اما از طرف دیگر ما مدام به تولید فشار میآوریم که تولید ارزش انجام شود. این فرهنگ باید در کشور ایجاد شود تا بتوانیم قسمتی از ذرت علوفهای را با گیاهان کم آببَر جایگزین کنیم.
ما در کشور تقریبا یک میلیون تن تولید ذرت دانهای داریم؛ حتی در سال ۱۳۸۹ که بالاترین آمار تولید را داشتیم، حدود ۲.۲ میلیون تن در کشور تولید داشتیم. از آن سال تا به الان سالانه حدود ۴۰۰ هزار هکتار ذرت داریم که نیم آن علوفهای و نیم دیگر آن دانهای است. در سالهای اخیر دانه به میزانی کم شده که به ۷۰ تا ۸۰ هزار هکتار رسیده است! کشاورزان دیگر با قیمت ذرت دانهای، و همچنین وارداتی که امسال وجود داشت، رغبتی به تولیدش نشان نمیدهند. قیمت ذرت، گاهی اوقات ۶ هزار تومان بود! گندم مثلا ۱۸ هزار تومان و ذرت ۶ هزار تومان بود! با این شرایط رغبتی برای کشت دانه ذرت وجود ندارد، ولی در بحث علوفه میتواند درآمد خوبی برای کشاورز داشته باشد. اگر ما جایگزین معرفی میکنیم، درآمد آن حداقل باید در سطح محصول قبلی باشد؛ درغیراینصورت به شکست محکوم خواهیم شد.
اقتصاد معاصر: ما در برنامه الگوی کشت یا برنامه تولید ملی همیشه این بحث را داریم که یک زمانی میگویند باید قیمتی روی محصول بگذارید که کشاورز به تولید آن رغبت داشته باشد. البته یک زمان قیمت تمام شده یک محصول به حدی پایین است که کشاورز رغبت میکند تا آن را کشت کند؛ میخواهم بدانم این قیمت تمامشده کشت ذرت علوفهای پایین است؟
قیمت تمامشده ذرت علوفهای و دانهای یکی است و هیچ تفاوتی ندارد. در ضمن ذرت علوفهای مصرف بذر بالاتری دارد. مشکل ما از لحاظ قیمت نهایی است که ذرت دانهای بهصرفه نیست. در بهترین شرایط، یک مزرعه که ۱۰ تن ذرت دانهای برداشت میکند، میتواند حداقل ۱۰۰ تن ذرت علوفهای برداشت کند. یعنی ۱۰۰ تن ۳۰۰۰ تومان در مقابل ۱۰ تن ۶۰۰۰ تومان! اصلا قابل مقایسه نیست.
نکته دیگر این است که اکثر زمینها استیجاری هستند. چرخه اقتصادیشان اینطوری است که ابتدا با کاشت گندم اجاره زمین را درمیآورند و برای سوددهی از ذرت استفاده میکنند. اکثر کسانی که ذرت دانهای میکارند، مالک زمین هستند و میگویند دانه را برداریم و به درآمدی برسیم. در ضمن بقایایی که باقی میماند به حاصلخیزی خاک در سالهای آینده منجر میشود. یعنی سال آینده نیز برای آنها مهم است. ولی این مزیت برای کسی که زمین را اجاره کرده است، اهمیتی ندارد.
اگر بخواهیم واکاوی کنیم، موارد بسیاری را میتوان در این موضوع مطرح کرد. به عنوان مثال در سالهای اخیر فشار اقتصادی زیاد شده و شغلهای کاذب ایجاد شده است یکی از این شغلهای کاذب، بلال دزدی است! یعنی بلال را میدزدند و میفروشند. این موضوع سبب این میشود که کسی که ذرت علوفهای دارد، تا قبل از اینکه بلال به حدی برسد که دزدیده شود، برداشت میکند ولی آن کسی که ذرت دانهای دارد با این ریسک مواجه است که بلالهای او را بدزدند. مسائل اجتماعی هم خیلی در این موضوع دخیل است.
بزرگترین مشکل، واردات ذرت است. امسال ذرت زیادی وارد شد؛ بطوریکه با وجود تورم چند سال اخیر، قیمت ذرت از سه سال پیش که کیلویی ۱۲ هزار تومان بود، امسال به کیلویی ۷ هزار تومان رسید! چنین نکتهای در کشوری که چنین تورمی دارد غیرطبیعی است. اگر ما داریم الگوی کشت مینویسیم و برنامهریزی میکنیم، قیمتگذاریها باید بر اساس الگوی کشت باشد.
اقتصاد معاصر: تا به الان در موسسه، وزارتخانه یا در کشور در رابطه با ذرت چند رقم اصلاح انجام دادهایم؟
بیش از ۲۵ رقم.
اقتصاد معاصر: شاخصههای اصلاحی ما چه بودهاند؟
در روزهای اولی که تحقیقات شروع شد، تمرکز روی عملکرد بود؛ ولی در ۱۰ سال اخیر شاخصها تغییر کردهاند. ما در ۱۰ سال اخیر به سمت زودرسی رفتهایم ولو اینکه عملکرد کمتری داشته باشد؛ زیرا با بحران کمآبی مواجه هستیم.
در پایان باید بگویم امیدوارم که سیاستگذاریها، بهویژه در رابطه با قیمتگذاریها، در راستای الگوی کشت باشد. به نظر من قیمتگذاری و بازرگانی در تعیین الگوی کشت مهمترین حلقه این زنجیره است و باید خیلی به آن توجه شود.
اقتصاد معاصر: شاید به تعبیر دیگر، کشاورزی معیشتی باید به کشاورزی اقتصادی تبدیل شود.
دقیقا! باید چرخه اقتصادی محصولاتی که ادعا میکنیم جدید هستند و میخواهند جایگزین شوند، مشخص شود؛ زیرا کشت در زمین، کاری ندارد ولی اینکه آن محصول به چه سرنوشتی دچار میشود بسیارمهم است. همیشه باید تقاضا مشخص شود تا عرضه بتواند خود را بر اساس تقاضا در بازار اقتصاد کشاورزی متعادل کند.