جنگ چین و ترامپ بر سر گنج سفید گرینلند
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده همچنان در حال برنامهریزی برای تصرف قطب شمال است. در همین راستا ترامپ ایده خرید گرینلند، بزرگترین جزیره جهان را که تحت حاکمیت دانمارک بوده را احیا کرده است؛ پیشنهادی که در دوره ریاست جمهوری قبلی وی جنجالهای گستردهای را برانگیخت.
با این حال به نظر میرسد این بار ترامپ رویکرد جدیتری اتخاذ کرده که باعث ترس اروپاییها شده و اظهار داشته که «استفاده از نیروی نظامی یا اقتصادی را منتفی نمیداند». اهرم اقتصادی ترامپ اعمال تعرفهها بر دانمارک، برای وادار کردن آن به تحویل این جزیره سرشار از نفت و گاز طبیعی و بسیاری از مواد معدنی دارا اهمیت استراتژیک به آمریکا است.
ترامپ در پستی در وبسایت Truth Social گفت: «گرینلند مکان فوقالعادهای است و اگر بخشی از کشور ما شود، مردم سود زیادی خواهند برد.
وی در جریان بازدید هسرش از گریلند در روز سهشنبه ۷ ژانویه ۲۰۲۵ افزود: «این توافق و معاملهای است که باید اتفاق بیفتد.»
پیش از این، رئیس جمهور منتخب آمریکا گفته بود که کنترل گرینلند در کنار کنترل کانال استراتژیک پاناما یک «ضرورت مطلق» برای ایالات متحده است و همچنین پیشنهاد الحاق کانادا و تبدیل آن به یک ایالت ایالات متحده را داده بود.
ترامپ برای اولین بار در سال ۲۰۱۹ برای خرید این جزیره از دانمارک ابراز علاقه کرد؛ جزیرهای که عمدتا پوشیده از یخ است و فقط ۵۷۰۰۰ نفر جمعیت دارد اما این پیشنهاد رد شد. با این حال چرا ترامپ بر گرفتن گرینلند اصرار دارد؟ اهمیت استراتژیک این جزیره چیست؟ آیا پیشنهاد وی از سر دیوانگی است یا میتواند «معامله قرن» برای آمریکا باشد؟
جزیره گرینلند کجاست و چگونه است
گرینلند بزرگترین جزیره جهان بوده و سهچهارم آن را یخ پوشانده و از نظر جغرافیایی در محدوده قاره آمریکای شمالی و کانادا، ایسلند و نروژ و مجمع الجزایر سوالبارد قرار دارد. این جزیره دارای وسعتی وسیعتر از مکزیک و عربستان است، زیرا مساحت آن ۲ میلیون و ۱۶۶ هزار کیلومتر مربع بوده و فقط حدود ۵۷ هزار نفر در آن زندگی میکنند. مرکز آن شهر نوک و بزرگترین شهر جزیره بوده و دارای فرودگاه و دانشگاه گرینلند است. در سال ۲۰۲۱، تولید ناخالص داخلی این جزیره به ۳ میلیارد دلار رسید.
اگرچه گرینلند در آمریکای شمالی واقع شده اما از نظر فرهنگی و اجتماعی، بخشی از اروپا و بخشی از کشور دانمارک است که بیش از ۶۰ درصد از بودجه سالانه جزیره را تامین میکند. گرینلندیها شهروندان دانمارکی هستند و دو نماینده در پارلمان دانمارک دارند.
مردم بومی اکثریت جمعیت جزیره را تشکیل میدهند و به آنها «اینویت» میگویند که اجداد آنها از آلاسکا از طریق شمال کانادا به این جزیره مهاجرت کردند و تا قرن سیزدهم به تدریج در جزیره ساکن شدند.
جمعیت گریلند عمدتا در سواحل جنوب غربی این جزیره متمرکز بوده، در حالی که بقیه جزیره کمجمعیت است. گرینلند به پنج استان سرمرسوک، کویالیک، کاسویتسوب، کیکاتا و افاناتا تقسیم میشود. این جزیره همچنین دارای دو منطقه جداگانه پارک ملی گرینلند در شمال شرقی و پایگاه فضایی ایالات متحده پتوفیک که پایگاه هوایی سابق تول نام داشته، است.
دانمارک بیش از ۲۰۰ سال بر این جزیره حکمرانی کرده و تا حدودی بر سیاست خارجی آن کنترل دارد و از اوایل قرن هجدهم تا سال ۱۹۷۹، کنترل جزیره را در دست داشت اما این جزیره اکنون از حکومت خودمختاری در مسائل داخلی خود برخوردار است.
گرینلند در سال ۱۸۱۴ تحت کنترل دانمارک درآمد و در سال ۱۹۵۳ تحت قانون اساسی دانمارک به طور کامل به این کشور پیوست و ساکنان آن شهروند دانمارک شدند. در سال ۱۹۷۳، گرینلند به همراه دانمارک به جامعه اقتصادی اروپا (EEC) پیوست. با این حال، در یک همهپرسی در سال ۱۹۸۲، اکثریت مردم این جزیره به خروج گرینلند از جامعه اقتصادی اروپا رای مثبت دادند. این رای در سال ۱۹۸۵ اجرا شد؛ زمانی که وضعیت گرینلند به OCT (کشورها و قلمروهای ماورای دریاها) مرتبط با جامعه اقتصادی اروپا، تغییر یافت. بنابراین همه گرینلندیها اکنون شهروندان اتحادیه اروپا هستند.
با توجه به پویشهای تحقیقاتی علمی و اکتشافی دانمارک در طول قرن نوزدهم و بیستم، دیوان بینالمللی دادگستری از ادعای دانمارک در مورد گرینلند حمایت کرد. در سال ۲۰۰۹، گرینلند قانون خودگردان حکومت این جزیره را تصویب کرد که منجر به خودمختاری این منطقه شد اما مسائل دفاع و سیاست خارجی جزیره بر عهده دانمارک باقی ماند.
چرا گرینلند قطب منافع جهانی است؟
موقعیت راهبردی گرینلند: این جزیره یک دروازه استراتژیک بین اقیانوس اطلس شمالی و آمریکای شمالی است. ترامپ میگوید که داشتن گرینلند یک ضرورت امنیت ملی برای ایالات متحده است. ایالات متحده برای گسترش حضور نظامی خود از جمله قرار دادن رادارهایی در آنجا برای نظارت بر آبهای بین جزیره، ایسلند و بریتانیا که دروازهای برای کشتیهای دریایی روسیه و زیردریاییهای هستهای بوده، ابراز علاقه کرده است.
در سال ۱۹۴۰، در طول جنگ جهانی دوم، آلمانها به دانمارک حمله کردند و در سال ۱۹۴۱، ایالات متحده مسؤولیت دفاع از گرینلند را بر عهده گرفت و با همکاری دانمارک توانست ایستگاههای هواشناسی را که آلمان در جزیره ایجاد کرده بود، نابود کند و ایالات متحده چندین ایستگاه و پایگاه نظامی در آنجا ایجاد کرد. در سال ۱۹۵۱، آمریکاییها با دانمارکیها به توافقی نظامی دست یافتند که بر اساس آن، دفاع از گرینلند به عهده ناتو خواهد بود. در سال ۱۹۶۱، ایالات متحده پایگاههای نظامی و بزرگترین ایستگاه راداری جهان را در این جزیره ایجاد کرد.
امروزه آمریکا پایگاه فضایی پتوویک در گرینلند دارد که حدود ۶۰۰ نفر در آن کار میکنند و در یک مکان استراتژیک مهم برای رصد تهدیدات موشکی و ردیابی اشیا فضایی قرار دارد. گرینلند از نظر جغرافیایی بخشی از قاره آمریکای شمالی بوده و برای ایالات متحده بسیار مهم است که از ایجاد جای پایی در این جزیره توسط هر قدرت بزرگ دیگری مانند روسیه و چین جلوگیری کند.
طی سالهای گذشته، چین برای ایجاد پروژههای معدنی و ساخت ۳ فرودگاه در جزیره و همچنین خرید یک پایگاه دریایی قدیمی تلاش کرده اما آمریکا وارد عمل شده و تکمیل این پروژهها را ناکام گذاشت. با این حال پکن همچنان در دعوت از سیاستمداران گرینلند برای سفر به چین فعال بوده و گرینلند نیز همچنان خواهان جذب سرمایهگذار چینی است.
با وجود مخالفتهای ایالات متحده و تردیدها در داخل جزیره، دولت محلی به دلیل نگرانی در مورد تلههای بدهی احتمالی که کشورهای دیگر مانند سریلانکا را نیز به دام انداخته، نسبت به ورود سرمایهگذار چینی به جزیره ابراز تردید کرده است. با این حال شرکت نیلسن و دانشگاه گرینلند یک نظرسنجی مربوط به امور خارجه و امنیت جزیره در سال ۲۰۲۱ برای گرینلندیها منتشر کردند که نشان داد، جزیرهنشینان گرینلندی، چین را تهدیدی بزرگ برای خود نمیدانند. گرچه گرینلندیها روابط اقتصادی خوب با چین را ترجیح میدهند اما بیشتر طرفدار روابط نزدیکتر با ایسلند و کانادا هستند.
با این حال، چین امروزه یکی از بزرگترین شرکای تجاری گرینلند باقی مانده است. در حال حاضر صادرات غذاهای دریایی، یخ و آب این کشور جزیرهای است که دو کشور را به هم نزدیکتر میکند.
در سال ۲۰۲۰، گرینلند نزدیک به ۱.۳ میلیارد کرون محصولات غذایی دریایی به چین صادر کرد و دولت محلی جزیره میخواهد تا این رابطه را گسترش دهد.
در همین راستا مجله آمریکایی «پولیتیکو» میگوید که محدودیتهای واضحی برای آنچه ایالات متحده در رابطه با چین تحمیل میکند، وجود دارد. سرمایهگذارهای چینی در گرینلند را نمیپذیرد و این موضوع برای دانمارک روشن شده است.
معادن مهم و نفت: گرینلند به دلیل ذخایر عظیم مواد معدنی حیاتی و سوختهای فسیلی، کانون توجه جهانی است. این کشور دارای ذخایر شناخته شده ۴۳ ماده از ۵۰ ماده معدنی، از جمله بزرگترین ذخایر خاکی کمیاب در خارج از چین مانند گرافیت و لیتیوم بوده که دولت ایالات متحده آن را «مواد معدنی مهم» میداند. این مواد معدنی برای تجهیزات نظامی، صنایع انرژی پاک، خودروهای الکتریکی و موارد دیگر کاربرد ضروری دارند و چیزی است که آمریکا برای شکست چین در این مسابقه به آن نیاز دارد.
برای چندین دهه، گرینلند استخراج نفت و گاز طبیعی را به دلایل زیست محیطی ممنوع کرده و توسعه بخش معدن آن به دلیل بوروکراسی و مخالفت مردم بومی با مشکل مواجه شده است. این امر باعث شده که اقتصاد گرینلند همچنان به ماهیگیری وابسته باشد که بیش از ۹۵ درصد صادرات را تشکیل میدهد. یارانههای سالانه دانمارک نیز تقریبا نیمی از بودجه ملی دولت این جزیره را پوشش میدهد. دانمارک در مجموع سالانه حدود یک میلیارد دلار برای گرینلند هزینه میکند.
معامله قرن
موتی اجیدی، نخست وزیر گرینلند که تلاشهای خود را برای استقلال این جزیره از دانمارک افزایش داده، بارها گفته است که این جزیره فروشی نیست و این به مردم آن بستگی دارد که در مورد آینده خود تصمیم بگیرند. در سال ۲۰۱۹، گرینلند و دانمارک پیشنهاد ترامپ برای خرید جزیره را رد کردند. زمانی که گرینلند هنوز مستعمره بود، ایالات متحده در زمان رئیس جمهور وقت، هری ترومن، به دنبال خرید این جزیره به عنوان یک دارایی استراتژیک در طول جنگ سرد به قیمت ۱۰۰ میلیون دلار طلا بود اما کپنهاگ از فروش آن خودداری کرد.
با این حال اگر گرینلند مستقل شود، ممکن است با ایالات متحده ارتباط برقرار کند. بر اساس برآوردهای واشنگتن پست، به دلیل منابع طبیعی و صنایع موجود در جزیره، خرید آن میتواند تا ۱.۷ تریلیون دلار هزینه داشته باشد. در حالی که اکثریت گرینلند خواهان استقلال هستند، تعداد کمی استقلال کامل را با توجه به وابستگی اقتصادی آنها به دانمارک که بخشی از اتحادیه اروپای ثروتمند است، امکان پذیر میدانند.
در همین راستا رویترز میگوید: «یکی از گزینهها میتواند تشکیل یک پیمان به اصطلاح «ارتباط آزاد» با ایالات متحده باشد، مشابه وضعیت کشورهای جزیرهای اقیانوس آرام مانند جزایر مارشال، میکرونزی و پالائو.»
مجله بریتانیایی اکونومیست هم میگوید که اگرچه آمریکا سابقه رویکرد تجاری به روابط بینالملل را دارد اما خریدها به ندرت بدون بحث و جدل انجام میشود.
هنگامی که توماس جفرسون، ایالت لوئیزیانا را در سال ۱۸۰۳ خریداری و مساحت کشور آمریکا را بیشتر کرد، مجبور شد اشتیاق خود را برای تهیه قانون اساسی کنار بگذارد، زیرا قانون اساسی آمریکا چنین اقدام جسورانه فدرالی را رد میکرد.
شصتوچهار سال بعد، زمانی که ویلیام سوارد، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، آلاسکا را به قیمت ۷.۲ میلیون دلار (۱۶۲ میلیون دلار امروز) از روسیه خرید، این اقدام به عنوان «حماقت سوارد» توصیف شد.
امروزه خرید آلاسکا به عنوان یک نبوغ و خرید لوئیزیانا به عنوان بزرگترین دستاورد یکی از بزرگترین روسای جمهور آمریکا تلقی می شود. با نگاهی به گذشته، هر دوی اینها ارزش فوقالعادهای را نشان میدهند.
به گفته اکونومیست، اگر دونالد ترامپ با اجبار، گرینلند را از دانمارک بگیرد، تاریخ با وی مهربان نخواهد بود، چراکه اگر دانمارک را مجبور به واگذاری زمینهایش کند، ممکن است دوستان خود را از دست بدهد. اما تحریکات ترامپ نیز احمقانه است، زیرا توافق خرید گرینلند، اگر آزادانه و با حسن نیت انجام شود، در واقع میتواند یکی دیگر از معاملات قرن آمریکا باشد.
چنین معاملهای امنیت آمریکا و شاید امنیت متحدان آن را در ناتو افزایش دهد. ساکنان جزیره نیز میتوانند تا از این خرید سود ببرند، زیرا آنها حرف آخر را خواهند زد.
با این حال ترامپ به خاطر ظرفیت استراتژیک و اقتصادی گرینلند به این جزیره چشم طمع دارد. این جزیره بین آمریکا و روسیه در بخشی از جهان قرار دارد که با آب شدن یخهای قطب شمال قابل کشتیرانی شده است.
اگرچه پایگاه فضایی پتوویک در سواحل شمال غربی جزیره گرینلند با حسگرهای هشدار موشکی به ارتش هشدارها را میرساند اما یک «گرینلند آمریکایی» بهتر میتواند شکاف بین گرینلند، ایسلند و بریتانیا را کنترل کند؛ نواری از اقیانوس اطلس که مسیر رسیدن به زیردریاییهای روسها به سواحل شرقی آمریکا و اقیانوس اطلس شمالی را تشکیل میدهد.
علاوه بر این، گرینلند دارای منابع عظیمی از ذخایر معدنی و نفت است. بر اساس برآورد سال ۲۰۰۸ توسط سازمان زمینشناسی ایالات متحده، چاههای سواحل گرینلند میتوانند ۵۲ میلیارد بشکه نفت تولید کنند که حدود ۳ درصد از ذخایر اثبات شده جهان است.
منابع گرینلند به دلیل دشواری کار در مناطق دورافتاده این سرزمین نسبتا دستنخورده باقی مانده و دولت گرینلند اکتشاف نفت را در سال ۲۰۲۱ ممنوع کرد اما با گرم شدن آب و هوا و ذوب شدن میلیاردها تن یخ، مواد معدنی در دسترستر و ارزشمندتر میشوند.
این ممکن است بزرگترین اکتشاف منابع در جهان بر اساس میزان جمعیت باشد، به طوری که شرکتها میتوانند در حدود ۱۷۰ سایت در جزیره حفاری کنند. به نوشته اکونومیست در سال ۲۰۰۹، دانمارک قدرت کنترل گرینلند بر منابع طبیعی خود را به آن اعطا کرد. بنابراین، هر خریدی نباید توسط دانمارک که در واقع یک قدرت استعماری است، انجام شود؛ بلکه باید توسط خود جزیرهنشینان انجام شود.
با توجه به ثروت و اهمیت گرینلند، اگر آمریکا جزیره را بخرد و شروع به سرمایهگذاری در منابع آن کند، میتواند هر شهروند گرینلندی را میلیونر کند که با چهار برابر شدن درآمد سرانه و تولید ناخالص داخلی، گرینلندیها را به ثروتمندترین مردم جهان تبدیل میکند. در عین حال آمریکا از این خرید سود زیادی خواهد برد.
در نهایت، اکونومیست میگوید که احترام به حق تعیین سرنوشت گرینلند به معنای احترام به حق شهروندان این کشور برای بررسی چنین پیشنهادی است که میتواند به همهپرسی گذاشته شود.
به نوشته اکونومیست، برای اینکه انتخاب برای گرینلندیها آزاد باشد، ترامپ باید از تهدید خود به استفاده از زور عقبنشینی کند و قبل از آن باید سعی کند تا مقداری هویج جلوی گوزن شمالی بگذارد.