محمدطاهر رحیمی، پژوهشگر اقتصادی

الگوی ترامپ برای تعامل با کشورهای نفت‌خیز عربی

سفر دونالد ترامپ به منطقه غرب آسیا در آغاز ریاست‌ جمهوری‌اش، نه نشانه‌ای از دیپلماسی، بلکه بخشی از پروژه کلان امنیت‌فروشی آمریکا به کشورهای عربی است؛ طرحی که با هدف تضمین ثبات بازار انرژی، کنترل مسیرهای انتقال نفت و جبران کسری تراز تجاری ایالات متحده طراحی شده و در سایه سیاست «وابسته‌سازی مطلق»، به دنبال تبدیل دولت‌های نفت‌خیز منطقه به گاوهای شیردهی برای تامین منافع آمریکاست.
الگوی ترامپ برای تعامل با کشورهای نفت‌خیز عربی
کد خبر:۲۳۳۵۶

اقتصاد معاصر-محمدطاهر رحیمی، پژوهشگر اقتصادی: رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر خود در دیدار با معلمان با تبیین الگوی مواجهه و تعامل آمریکا به ویژه در دوران ریاست جمهوری ترامپ فرمودند: «رئیس‌ جمهور آمریکا به این کشورهای عربی یک الگویی را پیشنهاد می‌کند که به قول خود او، با این الگو، این کشورها بدون آمریکا ده روز هم نمی‌توانند زندگی کنند. این‌ جوری گفت دیگر؛ گفت که اگر آمریکا نباشد، این‌ها ده روز نمی‌توانند خودشان را نگه دارند؛ آمریکا این‌ها را نگه می‌دارد. حالا هم در معاملات خود، در رفتار خود، در پیشنهادهای خود، همین الگو را به این‌ها دارد مجددا ارائه می‌دهد و تحمیل می‌کند، جوری که این‌ها بدون آمریکا نتوانند زندگی کنند.» 

برای تبیین این بیانات مهم رهبر انقلاب، می‌بایست تا ابتدا اهداف ترامپ از سفر به منطقه را مورد واکاوی قرار داد که بر آن اساس، امنیت‌فروشی آمریکا به کشورهای حاشیه خلیج فارس قابل درک شود. 

از این‌رو در این تحلیل به بررسی اهداف اصلی دونالد ترامپ از سفر به منطقه غرب آسیا، به ویژه کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر پرداخته شده است. این سفر که در روزهای ابتدایی ریاست جمهوری جدید ترامپ انجام می‌شود، حاوی پیام‌ها و اهدافی مهم در سطوح اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی است. سه هدف اساسی برای این سفر متصور است که شناخت آنها انگیزه‌های پلید و شوم آمریکا برای فروش امنیت به کشورهای حاشیه خلیج فارس و وابسته سازی آنها را روشن می‌کند. 

تضمین ثبات عرضه انرژی 

اولین و مهم‌ترین هدف ترامپ، تضمین ثبات در عرضه جهانی انرژی به ویژه نفت است. دلیل این اهمیت، وابستگی شدید اقتصاد جهانی، به ویژه اقتصاد آمریکا، به قیمت و ثبات بازار انرژی است. هرگونه نوسان در عرضه نفت، می‌تواند منجر به جهش قیمت‌ها، افزایش تورم و بروز بحران‌های مالی در سطح گسترده در آمریکا شود. کما اینکه در سال ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ در بحبوحه جنگ روسیه و اوکراین و در نتیجه جهش قیمت کامودیتی‌ها از جمله نفت، گاز، انرژی، فلزات اساسی و... تورم در آمریکا ۵ برابر و در منطقه یورو ۹ برابر شد و از انگلستان در اکتبر ۲۰۲۲ تا آمریکا در مارس ۲۰۲۳ درگیر ورشگستگی عمیق در نظام مالی خود شدند. بانک‌های سیلیکون ولی و سیگنچر در آمریکا و صندوق‌های بازنشستگی در انگلستان یکی از بزرگترین ورشکستگی‌های تاریخ خود را تجربه کردند. 

انگیزه و الگوی تعامل ترامپ با کشورهای عربی/ تبیینی بر بیانات اخیر رهبر انقلاب

از طرف دیگر ترامپ به‌ دلیل اعمال جنگ تعرفه‌ای علیه چین، اتحادیه اروپا و سایر شرکای تجاری، در موقعیت اقتصادی حساسی قرار دارد. افزایش قیمت انرژی می‌تواند اثرات منفی این جنگ تعرفه‌ای را تشدید کرده و زمینه‌ساز رکود اقتصادی در آمریکا شود؛ همانطور که نظرسنجی‌ها هم در آمریکا نشان می‌دهد که ۸۷ درصد آمریکایی انتظار تورم بالاتر و ۹۳ درصد نیز انتظار رشد اقتصادی کمتری در سال ۲۰۲۵ به دلیل ریسک جنگ تعرفه‌ای ترامپ را دارند. 

انگیزه و الگوی تعامل ترامپ با کشورهای عربی/ تبیینی بر بیانات اخیر رهبر انقلاب

برای جلوگیری از این وضعیت، ترامپ به‌ دنبال اطمینان از تداوم تولید و صادرات نفت از کشورهای کلیدی منطقه مانند عربستان (با تولید روزانه حدود ۹ میلیون بشکه)، امارات (۳میلیون بشکه) و عراق (۴ میلیون بشکه) است. کاهش تولید نفت توسط این کشورها یا توافقات اوپک و اوپک‌پلاس برای کاهش عرضه، ممکن است بازار جهانی نفت را ناپایدار کند. 

انگیزه و الگوی تعامل ترامپ با کشورهای عربی/ تبیینی بر بیانات اخیر رهبر انقلاب

تجربه سال‌های گذشته مانند تورم ۵ برابری در آمریکا در سال ۲۰۲۲ یا ورشکستگی بانک‌های بزرگ در مارس ۲۰۲۳ به‌ خاطر بحران انرژی، موید این نگرانی است. بنابراین، ترامپ می‌کوشد از طریق توافق با کشورهای منطقه، ثبات بلندمدت در عرضه نفت را تضمین کرده و مانع از افزایش قیمت‌ها شود. 

تامین امنیت مسیرهای انتقال انرژی 

دومین هدف ترامپ، تضمین امنیت مسیرهای انتقال انرژی در منطقه است. دو گلوگاه مهم جهانی برای انتقال نفت، تنگه هرمز و باب‌المندب هستند که تحت تاثیر تحولات نظامی و امنیتی منطقه می‌توانند آسیب‌پذیر باشند. تجربه اخیر ایالات متحده در مقابله با انصارالله یمن که منجر به سقوط جنگنده‌های F-۱۸ آمریکا شد، نشان داد که معادلات پیش‌بینی‌شده نظامی ایالات متحده در منطقه به‌ سادگی قابل اجرا نیستند.

کنترل انصارالله بر بخش‌هایی از دریای سرخ و نزدیکی به باب‌المندب، به این گروه قدرتی داده که توان ایجاد اختلال در امنیت انتقال نفت را دارد. از سوی دیگر، تنگه هرمز که بخش عمده‌ای از صادرات نفت منطقه از آن عبور می‌کند، در کنترل ایران قرار دارد. 

ترامپ به‌ دنبال آن است که از طریق میانجیگری کشورهایی مانند قطر، روابط میان ایران با عربستان و امارات را بهبود دهد تا احتمال درگیری نظامی و تنش کاهش یابد و در نتیجه، امنیت عبور نفت از تنگه هرمز تضمین شود. در واقع، آمریکا نیازمند آن است که ایران نه‌ فقط خود دست به اقدام نظامی نزند، بلکه ثبات در تنگه هرمز را برای سایر صادرکنندگان نفت منطقه نیز فراهم کند تا قیمت جهانی نفت دچار نوسان نشود. 

انگیزه و الگوی تعامل ترامپ با کشورهای عربی/ تبیینی بر بیانات اخیر رهبر انقلاب

جبران کسری تراز تجاری آمریکا 

سومین هدف مهم ترامپ، تامین ارز و جبران کسری تراز تجاری آمریکا از طریق صادرات کالا به کشورهای ثروتمند منطقه است. آمریکا ماهانه با کسری حدود ۱۳۰ تا بیش از ۱۴۰ میلیارد دلاری در تراز تجاری خود روبه‌روست؛ بدین معنا که وارداتش بسیار بیشتر از صادراتش است و نمی‌تواند از محل صادرات خود، ارز مورد نیاز برای واردات را تامین کند. در نتیجه باید از راه‌های دیگر برای تامین ارز اقدام کند. 

انگیزه و الگوی تعامل ترامپ با کشورهای عربی/ تبیینی بر بیانات اخیر رهبر انقلاب

یکی از این راه‌ها، بستن قراردادهای کلان فروش کالا با کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس است. ترامپ در دوره اول ریاست‌ جمهوری خود نیز با همین رویکرد، قرارداد ۵۰۰ میلیارد دلاری با عربستان بست و تعبیر«گاو شیرده» را در همین زمینه به‌ کار برد. امارات و قطر نیز در همین راستا هدف قراردادهای تجاری هنگفت قرار دارند. از نگاه ترامپ، جریان ارزهای نفتی از منطقه به سمت آمریکا نه‌ فقط به جبران کسری تراز تجاری کمک می‌کند، بلکه در دوره فشارهای ناشی از جنگ تعرفه‌ای، نوعی تنفس مصنوعی به اقتصاد آمریکا می‌دهد. 

از این‌رو و برای نیل به این اهداف سه گانه، ترامپ ناگزیر است تا همه ابزارهای خود را فعال کند تا بیش از پیش بتواند از ذخایر ارزی کشورهای صادرکننده نفت و گاز از جمله عربستان و قطر و امارات در راستای اهداف خودش بهره ببرد. یکی از این ابزارها، ایران‌هراسی و در نتیجه فروش امنیت به کشورهای خام فروش مذکور است که گاهی خودش را در قالب قراردادهای هنگفت تسلیحاتی میان آمریکا و کشورهای عرب بروز و ظهور می‌یابد.

ارسال نظرات