
کشت گلخانهای؛ راه نجات کشاورزی ایران یا سراب توسعه؟

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در دهههای اخیر، الگوهای تولید غذا در جهان به سرعت در حال دگرگونی هستند. کاهش منابع آب، نوسانهای شدید اقلیمی و فشار جمعیتی، نظامهای سنتی کشاورزی را با چالشهای جدی مواجه کردهاند.
ایران به عنوان یکی از کشورهای واقع در کمربند خشک و نیمهخشک زمین، با شدت بیشتری این فشارها را تجربه میکند. در چنین شرایطی، کشت گلخانهای به عنوان پاسخی فناورانه به نیازهای نوین غذایی مطرح شده است. مزایایی همچون کاهش مصرف آب، تولید مستمر، کنترل آفات و بهرهبرداری اقتصادی بیشتر از زمین، آن را به الگویی جذاب برای آینده کشاورزی بدل کرده است.
اما و اگرهای یک الگوی پیشرفته
اگرچه در نگاه اول، گلخانهها تصویری از کشاورزی مدرن و پایدار را القا میکنند اما واقعیت میدانی حکایت از موانعی جدی دارد. توسعه گلخانهها در ایران عمدتاا به شکل پروژهمحور، کوتاهمدت و بدون پیوستهای پایداری اقتصادی و اجتماعی پیش رفته است. مشکل زمانی شدت میگیرد که این توسعه فاقد اتصال ساختاری با زنجیرههای بازار، نظامهای مالی و سیاستهای ارضی مناسب باشد. در نتیجه، بسیاری از واحدهای گلخانهای پس از چند سال فعالیت، دچار رکود یا تعطیلی میشوند؛ پدیدهای که نشان از ضعف زیرساختهای نرم و سخت این بخش دارد.
از تکنولوژی تا حکمرانی؛ ضعف در لایههای پنهان
برخلاف تصور عمومی، چالش اصلی گلخانهداری در ایران صرفا به نبود تکنولوژی یا سرمایه محدود نمیشود. ریشه بحران در لایههای عمیقتری نهفته است که عبارت از نبود یک الگوی حکمرانی پایدار در حوزه زمین، ضعف در نظام آموزش و ترویج کشاورزی نوین، نبود تعاونیهای توانمند و فقدان پیوند میان دانش و بازار هستند. این ضعفها باعث میشوند که حتی با حضور تکنولوژیهای نوین، بهرهوری لازم به دست نیاید و کشت گلخانهای به جای خلق ارزش، بار اقتصادی جدیدی بر دوش کشاورز تحمیل کند.
تصویر آینده؛ سه مسیر، یک انتخاب
آینده کشاورزی گلخانهای در ایران را میتوان در سه مسیر اصلی ترسیم کرد. نخست، آیندهای مطلوب که در آن حکمرانی مدرن کشاورزی، حمایت هدفمند دولت، زیرساختهای بازار و سرمایهگذاری خصوصی دست به دست هم میدهند تا این الگو به بلوغ برسد.
دوم، آیندهای بحرانی که در آن گلخانهها نیز به سرنوشت بسیاری از طرحهای کشاورزی پیشین دچار شده و در پیچوخم سیاستهای غیرشفاف، ناکام میمانند و سوم، آیندهای میانه که فقط بخش محدودی از تولیدکنندگان قادر به تداوم فعالیت هستند.
کشت گلخانهای بدون بازار، تولیدی بیمعنا
یکی از مهمترین خلاهای موجود، ناتوانی در طراحی یک زنجیره ارزش کامل برای محصولات گلخانهای است. نبود بازارهای صادراتی پایدار، ضعف در بستهبندی، ناهماهنگی در استانداردها و همچنین محدودیت در لجستیک، باعث شده که محصولات گلخانهای ایران عمدتا در بازار داخلی، آنهم بدون قیمتگذاری منطقی یا پیشبینیپذیر عرضه شوند. این موضوع نه فقط سودآوری را کاهش میدهد، بلکه تولیدکننده را در معرض نوسانات شدید اقتصادی قرار میدهد.
راه نجات؛ بازطراحی سیاستهای کلان
برای آنکه کشت گلخانهای از مسیر رکود خارج شده و به ابزار توسعه پایدار بدل شود، بازنگری در سیاستگذاریهای کلان ضروری است. نخست، لازم است حکمرانی زمین و تخصیص منابع آبی با رویکردی علمی و عادلانه بازطراحی شود. دوم، تقویت تعاونیهای محلی زمینه پیوند کشاورزان با بازار و فناوری را فراهم میکند. سوم، تدوین سیاستهای مالیاتی، بیمهای و حمایتی هدفمند، میتواند ریسک تولید را کاهش داده و سرمایهگذاری بخش خصوصی را تحریک کند.
در مجموع، کشت گلخانهای، در نظریه، راهحلی پیشرفته برای بحرانهای کشاورزی ایران است اما در عمل، بدون اصلاح ساختارهای حاکمیتی، سیاستگذاری علمی و حمایتهای نهادی، به پروژهای ناپایدار و حتی پرهزینه تبدیل خواهد شد.
موفقیت این مدل، وابسته به نوع نگاه سیاستگذاران است. اگر گلخانهها را نه به عنوان پروژههای مقطعی، بلکه به مثابه بخشی از یک نظام کلنگر ببینند، میتوان امیدوار بود که کشاورزی ایران، پس از سالها فرسایش، به سوی بازسازی و پایداری حرکت کند.