۱۶:۲۹ ۱۴۰۴/۰۳/۲۱

ماجرای تیشرت کلثوم اکبری چیست؟

تیشرت کلثوم اکبری در فضای مجازی به موضوعی جنجالی تبدیل شده است. تیشرت کلثوم اکبری و واکنش‌ها به فروش اینترنتی آن؛ چرا نام یک قاتل سریالی ترند می‌شود؟ کلثوم اکبری کیست؟
ماجرای تیشرت کلثوم اکبری چیست؟
کد خبر:۲۵۶۵۷

به گزارش اقتصاد معاصر؛ فروش اینترنتی تیشرت کلثوم اکبری با تصاویر و شعارهای مرتبط با این قاتل زنجیره‌ای مازندرانی، موجی از اعتراضات را در فضای مجازی برانگیخته است. این اقدام که توسط برخی سایت‌ها و صفحات غیررسمی آغاز شده، با پرسش‌های جدی دربارهٔ اخلاقیات و عواقب تجاری‌سازی جنایت روبرو شده است.

تیشرت کلثوم اکبری

ماجرای تیشرت کلثوم اکبری

تیشرت کلتوم اکبری که به صورت اینترنتی به فروش میرسد یکی از برندهای عجیب و غریبی بوده که در فروشگاههای اینترنتی دیده میشود کلثوم اکبری زن 58 ساله مازندرانی که حدود ۱۰ همسر خود را به قتل رساند حالا نام او باز هم مورد توجه قرار گرفته است.
لباسهایی با نام کلثوم اکبری به فروش میرسد که در نوع خود بسیار عجیب است اینکه چه کسانی پشت پرده فروش این لباسها قرار دارند و چرا باید نام این زن را به عنوان یک برند برای لباس در نظر بگیرند بسیار قابل تامل است.
در حال حاضر لباسهایی در فروشگاههای اینترنتی به فروش میرسد که نام کلثوم اکبری بر روی آن حک شده است بسیاری از کاربران معتقد هستند این اقدام باعث عادی سازی قتل و محبوبیت قاتل خواهد شد.

کلثوم اکبری کیست؟

کلثوم اکبری (۵۷ ساله، ساکن ساری) معروف به "بیوه سیاه مازندران"، یکی از معدود قاتلان زنجیره‌ای زن در ایران است که طی ۲۰ سال (۱۳۸۲ تا ۱۴۰۲) به قتل حداقل ۱۱ مرد سالخورده اعتراف کرد. روش او:

  • فریب قربانیان با پیشنهاد ازدواج موقت یا دائم
  • دریافت مهریه‌های کلان (از ۴۰ سکه تا ۵۰۰ میلیون تومان)
  • قتل با حل کردن قرص‌های فشار خون در نوشیدنی و خفگی

کلثوم اکبری با حضور در گعده‌های زنانه از زندگی‌اش و اینکه تمایل دارد به ازدواج موقت مردی سالخورده که تنها زندگی می‌کند در بیاید سخن می‌گفت. او به این ترتیب با افرادی که برای پدر سالخورده و تنهای‌شان به‌دنبال همدم می‌گشتند آشنا می‌شد. کلثوم پس از اطمینان از این‌که سوژهٔ موردنظرش ثروت زیادی دارد به شرط دریافت مهریه در قالب پول نقد یا مِلک به عقد او درمی‌آمد و در کم‌تر از ۳ ماه با شگردهایی از قبیل خوراندن دارو و خفه کردن شخص را به قتل می‌رساند. او قرص قند یا فشار خون را در نوشیدنی‌های مختلف حل می‌کرد و به قربانی می‌داد. در مرتبه‌های اول و زمانی که حال قربانی بد می‌شد کلثوم او را به بیمارستان می‌رساند و ظاهراً نجاتش می‌داد. اما در مرحله‌های بعد با بالا بردن دوز دارو آن‌ها را بی‌حال می‌کرد و می‌کشت و چون سابقهٔ قبلی داشتند کسی به نحوهٔ مرگ‌شان مشکوک نمی‌شد.

کلثوم قتل‌هایش را در شهرهای ساری، نکا، محمودآباد، بابل و قائم‌شهر مرتکب شده‌است. او قربانیانش را از شهرهای مختلف انتخاب می‌کرد تا ردی از خود باقی نگذارد.

کلثوم اکبری کیست

قربانیان

-میراحمد (میرکمال) عمرانی مرد ۶۹ ساله‌ای بود که در ۱۲ تیر ۱۳۹۲ کلثوم را به عقد دائم خود درآورد و یک ماه بعد درگذشت. عمرانی ۴۰ سکه مهر کلثوم کرده‌بود اما ورثه‌اش که به کلثوم مشکوک شده بودند از پرداخت مهریه سر باز زدند. به گفتهٔ فرزند عمرانی «کلثوم فقط توانست-با کارت بانکی عمرانی که نزد او بود-حقوق عمرانی را برای خودش بردارد به‌علاوهٔ این‌که تمام لوازم خانه حتی چیزهایی که برای خودش هم نبود را به کمک دختر و دامادش بردند».

 

-اسماعیل بخشی مرد ۶۲ ساله‌ای بود که در سال ۱۳۹۵ با کلثوم عقد دائم کرد و پس از حدود ۲ ماه درگذشت. کلثوم از ورثهٔ بخشی درخواست کرد به‌جای مهریهٔ ۱۲ سکه‌ایش، سه میلیون تومان پول به‌علاوهٔ یک یخچال و یک دستگاه ماشین لباسشویی به او بدهند.

 

-گنجعلی حمزه‌ای مرد ۸۳ ساله‌ای بود که در مهر ۱۴۰۱ با کلثوم ازدواج موقت کرد و پس از ۴۳ روز درگذشت. به گفتهٔ فرزند حمزه‌ای، خانوادهٔ مقتول معادل مهریهٔ ۲۰ سکه‌ای کلثوم به او النگو، لباس، وسیله و پول نقد داده‌اند.

 

-غلامرضا بابایی مرد ۸۲ ساله‌ای بود که در تیر ۱۴۰۲ کلثوم را به عقد موقت خود درآورد. پس از مرگ غلامرضا در مرداد ۱۴۰۲ کلثوم اصرار داشت مهریهٔ ۵۰۰ میلیونی‌اش را بگیرد اما خانوادهٔ بابایی که به کلثوم شک کرده بودند وجهی پرداخت نکردند و از او شکایت کردند.

 

اقدام به قتل ناموفق

در سال ۱۳۹۹ کلثوم در بابُل به عقد موقت مردی ۸۲ ساله به‌نام مسیح نعمتی درآمد. کلثوم پس از پنج، شش ماه زندگی شبی در شربت مسیح دارو ریخت تا او را به قتل برساند اما داروها بر مسیح اثر نکرد و چون در لحظهٔ ارتکاب جنایت هوشیار بود کلثوم را فراری داد. مهریهٔ کلثوم در آن ازدواج ۷۰ میلیون تومان بود و خانوادهٔ نعمتی چون نمی‌خواستند چنین مبلغی پرداخت کنند علیه او اقدام قانونی نکردند.

 

دستگیری

آخرین قربانی کلثوم، غلامرضا بابایی ۸۲ ساله بود که با مهریهٔ ۵۰۰ میلیون تومانی او را صیغه کرده بود. او پس از مدت کوتاهی به کلثوم مظنون شد. بابایی چند روز پیش از مرگش به فرزندانش گفته بود که کلثوم به زور به او قرص قلب و فشار خون می‌دهد و هر بار که نوشیدنی‌های کلثوم را می‌خورد از حال می‌رود. او چند روز بعد از گفتن این جمله‌ها جانش را از دست داد و فرزندانش که به مرگش مشکوک شده بودند از کلثوم به اتهام قتل شکایت کردند. او پس از بازداشت اعتراف کرد با حل کردن تعداد زیادی قرص فشار خون در ظرف آب، طی چند مرحله همسرش را بی‌حال و در نهایت با حوله خفه‌اش کرده‌است.

اعتراف

کلثوم اکبری در آخرین اعترافات خود در شهریورماه سال 402، مقابل دوربین صدا و سیما می‌گوید: «نمی‌دانم چند نفر را کشتم. ۱۳، ۱۴، ۱۵ نفر بودند. نمی‌دانم.» اما آخرین آمار جنایات او توسط مقامات انتظامی۱۱ فقره قتل اعلام شده است.

 

هشدار روانشناختی:

تحقیقات نشان می‌دهد تجاری‌سازی چنین شخصیت‌هایی می‌تواند به الگوسازی منجر به تقلید تبدیل شود.

واکنش‌های افکار عمومی

۱. انتقادات شدید:

  • خانوادهٔ قربانیان: «این تیشرتها توهینی به عزت قربانیان است.»
  • فعالان حقوق بشر: «تبدیل جنایت به مُد، بی‌حرمتی به کرامت انسانی است.»
  • پلیس فتا: پیگیری قانونی فروشندگان

۲. موافقان محدود:

  • ادعای «افشای سیستماتیک سوءاستفاده از سالمندان»

 قتل‌های ثبت‌شده

قربانی سن سال قتل مهریه
میراحمد عمرانی ۶۹ ۱۳۹۲ ۴۰ سکه
اسماعیل بخشی ۶۲ ۱۳۹۵ ۱۲ سکه
غلامرضا بابایی ۸۲ ۱۴۰۲ ۵۰۰ میلیون تومان

 نکات کلیدی در پرونده

  • اقدام به قتل ناموفق (۱۳۹۹): قربانی ۸۲ ساله پس از خوردن شربت دارویی، هوشیاری خود را حفظ کرد.
  • شیوهٔ دستگیری: شکایت خانوادهٔ بابایی پس از مرگ مشکوک پدرشان.
  • اعترافات تلویزیونی (شهریور ۱۴۰۲): «نمی‌دانم چند نفر را کشتم... ۱۳، ۱۴، ۱۵ نفر!»

 پرسش‌های اخلاقی مطرح‌شده

۱. آیا فروش تیشرت کلثوم اکبری تبلیغ خشونت سیستماتیک است؟
۲. چرا جامعه به جای قربانیان، قاتل را نمادسازی می‌کند؟
۳. نقش رسانه‌ها در اسطوره‌سازی از جنایتکاران چیست؟

چرا این موج خطرناک است؟

تیشرت کلثوم اکبری فراتر از یک اقدام تجاری، سه تهدید جدی ایجاد می‌کند:
۱. عادی‌سازی جنایت برای نسل جوان
۲. تحقیر خانواده‌های قربانیان
۳. ایجاد بستر تقلید برای افراد آسیب‌پذیر

 هشدار کارشناسان:
«اسطوره‌سازی از قاتلان زنجیره‌ای در تاریخ معاصر (مثل تد باندی) همیشه به افزایش خشونت منجر شده است.»