
عبور تلآویو از مرزهای حقوق بینالملل؛ اسرائیل نقض آشکار حاکمیت ملی میکند

اقتصاد معاصر-حسین غنیمتپور، دانشپژوه بینالملل: در نخستین ساعات بامداد جمعه، ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، اسرائیل دست به یکی از بیسابقهترین و خطرناکترین اقدامات تجاوزکارانه خود در دهههای اخیر زد؛ حمله هوایی مستقیم به خاک جمهوری اسلامی ایران. این حمله که با هدف قرار دادن تاسیسات هستهای در نطنز و ترور مقامات ارشد نظامی ایران انجام شد، نه فقط نقض آشکار حاکمیت ملی یک کشور مستقل به شمار میرود، بلکه نمونهای بارز از بیتوجهی به اصول بنیادین حقوق بینالملل است.
اسرائیل که همواره خود را قربانی تهدیدات منطقهای معرفی کرده، این بار به روشنی در قامت یک متجاوز آشکار ظاهر شد؛ کشوری که بدون ارائه هیچگونه سند معتبر یا مجوز بینالمللی، به بهانههای ادعایی درباره برنامه هستهای ایران، دست به حملهای کاملا برنامهریزی شده و سازمانیافته زد.
این در حالی است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران تاکید کرده و هیچ مدرک قطعی دال بر تلاش ایران برای ساخت سلاح اتمی ارائه نشده است.
اقدام اسرائیل، نه اقدامی پیشگیرانه برای دفاع مشروع، بلکه تجاوزی تحریکآمیز و خطرناک است که منطقه را به آستانه یک جنگ گسترده میکشاند. کشوری که خود دارای زرادخانهای کامل از سلاحهای اتمی است و هرگز عضو معاهدات بینالمللی عدم اشاعه سلاح هستهای (NPT) نشده امروز، کشوری دیگر را به دلیل فعالیتهای صلحآمیز هستهای، هدف حمله نظامی قرار میدهد. آیا این چیزی جز معیار دوگانه و استانداردهای مغرضانه در سیاست بینالمللی است؟
توجیهات امنیتی که مقامات تلآویو مطرح میکنند، بیش از آنکه واقعگرایانه باشند، تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای داخلی، شکستهای منطقهای و افول مشروعیت جهانی اسرائیل است. رژیمی که سالهاست درگیر جنگافروزی در غزه، تجاوز مکرر به لبنان، اشغال سرزمین فلسطین و نقض مستمر حقوق بشر است، اکنون با حمایت برخی قدرتهای غربی، دست به حملهای مستقیم به کشوری مستقل زده است. این اقدام نه فقط تهدیدی برای ایران، بلکه برای امنیت جمعی و ثبات منطقه به شمار میرود.
در شرایطی که بسیاری از کشورهای عربی، از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس، در تلاش برای عادیسازی روابط منطقهای و تکیه بر توسعه و همزیستی هستند، اقدامات نظامی و ماجراجویانه اسرائیل میتواند این روند را متوقف و منطقه را بار دیگر درگیر چرخهای از خشونت، بیثباتی و ناامنی کند. این حمله، نه فقط به تحقق صلح و امنیت منطقهای کمک نمیکند، بلکه عملا به نفع گروههای تندرو و دشمنان همگرایی در خاورمیانه تمام خواهد شد.
از سوی دیگر، ترور مقامات رسمی یک کشور دیگر آنهم در خاک خودش اقدامی است که اگر از سوی هر کشور دیگری جز اسرائیل صورت میگرفت، بلافاصله با موج محکومیت جهانی و تحریمهای گسترده مواجه میشد. اما در مورد اسرائیل، سکوت بسیاری از بازیگران بینالمللی، گواهی بر استانداردهای دوگانه و تضعیف عدالت در نظم جهانی است.
جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام کرده که برنامه هستهایاش صرفا اهداف غیرنظامی دارد و بارها تحت بازرسیهای دقیق آژانس قرار گرفته است. حتی نهادهای اطلاعاتی غربی نیز، از جمله در گزارش اخیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا، تاکید کردهاند که هیچ نشانهای از آغاز مجدد برنامه تسلیحاتی از سوی ایران مشاهده نشده است.
بنابراین، آنچه اسرائیل انجام داد، یک تجاوز غیرقانونی، غیرموجه و تحریکآمیز است که باید از سوی جامعه جهانی به شدت محکوم شود. تکرار چنین اقداماتی، نه فقط مشروعیت بینالمللی اسرائیل را بیش از پیش زیر سوال میبرد، بلکه امنیت کل منطقه و جهان را به مخاطره میاندازد.
در این میان، سکوت یا تایید ضمنی برخی کشورها، به ویژه ایالات متحده آمریکا، نسبت به این اقدام، فقط زمینهساز تشدید بحران و تضعیف نهادهای بینالمللی خواهد بود. جهان باید تصمیم بگیرد که آیا قرار است با قانونگریزی و جنگطلبی اسرائیل مماشات کند یا از اصول حقوق بینالملل، تمامیت ارضی کشورها و امنیت جهانی دفاع کند؟