
ترامپ در صدور مجوز صادرات نفت ایران به چین دنبال چه بود؟

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ جنگ ایران و اسرائیل نگرانیهایی را در مورد امنیت و استقلال انرژی چین (دومین اقتصاد بزرگ جهان)، به ویژه دسترسی به منابع مهم نفت خلیج فارس ایجاد میکند. بر اساس برآوردها، ذخایر انرژی چین در صورت محدود شدن جریانهای ورودی به این کشور، برای تامین ۹۰ تا ۱۰۰ روز تقاضا کافی است. این کشور پیش از افزایش قیمت نفت و اختلال در مسیرهای کشتیرانی، به افزایش ذخایر نفت خود متوسل شده بود و از نظر انرژیهای تجدیدپذیر، ظرفیت تولید برق از انرژی خورشیدی و بادی سال گذشته، ۵۶ درصد افزایش یافته است.
در این میان، ایران ۹۰ درصد نفت خود را به چین صادر میکند، زیرا به دلیل تحریمهای اعمال شده بر ایران به بهانه برنامه هستهای، تعداد محدودی از واردکنندگان رسمی نفت تحریمشده ایران، مانند چین، سوریه، ونزوئلا و افغانستان وجود دارند. در این میان، پالایشگاههای نفت مستقل چینی، معروف به «تیپاتها» که در استان شاندونگ متمرکز شدهاند، بیشتر نفت ایران را وارد میکنند. علاوه بر این، گزارشها حاکی از آن است که نفت ایران به جای دلار آمریکا به یوان چین فروخته میشود.
با وجود تشدید تحریمهای آمریکا و جنگ با اسرائیل، عرضه نفت ایران به آسیا در طول سال گذشته و تاکنون در سطوح نسبتا بالایی ادامه داشته و تولید نفت ایران نسبت به سال گذشته، ۴۲۰ هزار بشکه در روز افزایش یافته است. در مقابل، ایالات متحده در چند ماه گذشته، به تدریج تحریمها علیه ایران را به ویژه صادرات به سمت چین را هدف قرار میدهد.
مذاکرات بین واشنگتن و ایران بر سر برنامه هستهای پس از آن به شکست انجامید که واشنگتن به اسرائیل اجازه داد در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ حملهای گسترده به تاسیسات هستهای ایران انجام دهد. همچنین در ۲۱ ژوئن، واشنگتن حمله مستقیمی به سه تاسیسات هستهای ایران اعلام کند. ترامپ اعلام کرد که توافق آتشبس بین اسرائیل و ایران حاصل شده اما تحریمهای نفتی ایران همچنان پابرجاست و سرنوشت آنها احتمالا در هفتههای آینده روشن شود.
اجرای تحریمهای شدید آمریکا در سال ۲۰۱۸، صادرات نفت خام ایران را از ۲.۲ میلیون بشکه در روز به کمتر از ۵۰۰ هزار بشکه در روز کاهش داد. با این حال، این روند سالها بعد تغییر کرد و تهران توانست خود را با شرایط وفق دهد و بازارهای جدیدی را برای صادرات خود باز کند.
طبق برآوردها، ایران با وجود تحریمها قادر به افزایش ظرفیت تولید نفت خود است. فعالیتهای جاری در میادین کارون، یاران و یادآوران میتواند ظرفیت تولید را تقریبا یک میلیون بشکه در روز افزایش دهد. بر اساس پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، سطح تولید نفت ایران شامل نفت خام، میعانات گازی و مایعات گازی تا سال ۲۰۳۰ در ۴.۷ میلیون بشکه در روز ثابت میماند.
رمزگشایی از تصمیم ترامپ
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در اقدامی غیرمنتظره و در زمان آتشبس بین ایران و اسرائیل اعلام کرد که چین میتواند به خرید نفت ایران ادامه دهد.
وی در صفحه خود نوشت: «چین اکنون میتواند به خرید نفت از ایران ادامه دهد و امیدواریم که از ایالات متحده نیز نفت زیادی خریداری کند.»
به باور برخی کارشناسان، این تصمیم نشاندهنده تغییر اساسی در راهبرد «فشار حداکثری» بود، استراتژی که هدف آن توقف صادرات نفت ایران و محروم کردن آن از منابع حیاتیاش بود.
باید توجه داشت که تصمیم اخیر ترامپ همزمان با اعلام آتشبس بین اسرائیل و ایران بود. بازارها نیز به سرعت این پیام را دریافت و با کاهش نگرانیها در مورد اختلالات عرضه به دلیل تنشهای ایران و اسرائیل، قیمت نفت خام وست تگزاس اینترمدیت (WTI) با کاهش شدید ۵ درصدی به ۶۵ دلار در هر بشکه رسید. بازار نفت از زمان کاهش تنش نظامی، روند کاهشی داشت و اعلام ترامپ نیز این کاهش را تسریع کرد. معاملهگران انرژی منتظر هستند که آیا این اقدام راه را برای تغییرات واقعی در چارچوب قانونی تحریمها هموار میکند یا خیر؟
نکته تعجبآور این است که اظهارات ترامپ کمتر از یک ماه پس از وعده وی مبنی بر پیگرد قانونی خریداران نفت ایران با تحریمهای ثانویه منتشر میشود. همچنین وزیر خزانهداری ترامپ در ماه فوریه گفت که ایالات متحده به دنبال کاهش صادرات نفت ایران به کمتر از ۱۰ درصد از سطح فعلی آن است.
این اظهارات در راستای احیای سیاست «فشار حداکثری» است که توسط ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاش آغاز شد و منجر به کاهش شدید صادرات نفت تهران شد. بنابراین، صدور مجوز صادرات به چین به عنوان یک عقبنشینی سیاسی بزرگ با پیامدهای راهبردی فراتر از مساله هستهای تلقی میشود.
تا زمان اعلام ترامپ، تحریمهای ثانویه علیه نفت ایران از جمله صدها نفتکش که متهم به تسهیل حملونقل بودند و همچنین شرکتهای واسطه در چین و شرق آسیا همچنان پابرجا بود. باید توجه داشت که بدون حکم رسمی از سوی وزارت خزانهداری ایالات متحده یا دفتر کنترل داراییهای خارجی (اوفک)، اظهارات ترامپ عمدتا سیاسی تلقی میشود، بدون این که از نظر قانونی الزامآور باشد یا فورا در بازارها قابل اجرا باشد. از همینرو، این امر به نوبه خود، خریداران بالقوه، از جمله شرکتهای چینی که بارها به دلیل معاملات خود با بخش انرژی ایران تحت تحریمهای ایالات متحده قرار گرفتهاند را محتاط نگه میدارد.
از نظر اقتصادی، این اقدام میتواند فرصتی مهمی برای تهران فراهم کند تا صادرات نفت خود را افزایش دهد و بخشی از درآمد ارزی خود را که در طول سالهای تحریم از دست داده، بازیابی کند. چین نیز خود را در موقعیت قدرت میبیند و قادر است نیازهای نفتی خود را با قیمتهای مناسب تامین کند.
در طول دهه گذشته، چین بزرگترین خریدار نفت ایران بوده و اغلب حتی در اوج تحریمها از طریق مسیرهای تجاری غیرمستقیم به واردات نفت از ایران ادامه داده است. اکنون تصمیم ترامپ به این کشور پوشش سیاسی میدهد تا به طور آشکار به این کار ادامه دهد و به طور بالقوه موقعیت خود را به عنوان محوری در تعادل ژئوپلیتیکی انرژی تقویت کند. همچنین، از سرگیری جریان نفت ایران به آسیا میتواند تعادل را به بازارهای عرضه بازگرداند.
اما پرسش اصلی مربوط به راهبرد ایالات متحده در خاورمیانه است؛ این که آیا این اقدام آغاز یک آشتی دیپلماتیک جدید بوده یا صرفا یک تاکتیکی برای کاهش موقت تنشهای نظامی و به گفته خود ترامپ، نجات رژیم صهیونسیتی است؟ با این وجود، به باور کارشناسان دلیل این اظهارات هنوز مشخص نیست. ترامپ رسما تعلیق تحریمها را اعلام نکرده و همچنین روشن نکرده که آیا این اقدام به عنوان بخشی از توافقات کاهش تنش موقت است یا بخشی از یک سیاست گستردهتر برای تغییر مسیر در قبال مساله ایران.
باید توجه داشت که این اظهارات با اقدامی از سوی کنگره، وزارت انرژی یا شورای امنیت ملی حمایت نشد و این امر تصمیم ترامپ را بیشتر به یک سیگنال سیاسی تبدیل میکند تا یک دستور اجرایی. از همینرو، هرچند ایران و چین امیدوارند این اظهارات ثمربخش باشد اما بازارهای جهانی و محافل دیپلماتیک همچنان در بلاتکلیفی هستند.
همچنین باید توجه داشت که هماکنون روسیه تامینکننده اصلی نفت چین است و یکی از اهداف مهم ترامپ از مجوز صادرات نفت ایران به چین، احتمالا ممانعت از افزایش صادرات روسیه باشد که منابع غربی از درآمدهای ارزی آن به عنوان موتور محرکه جنگ اوکراین یاد میکنند. طبق برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی، انتظار میرود تولید نفت روسیه در سال ۲۰۲۴ با ۲۶۰ هزار بشکه در روز کاهش به ۱۰.۷ میلیون بشکه در روز برسد و میزان کاهش تولید از زمان حمله به اوکراین را به ۶۰۰ هزار بشکه در روز افزایش دهد. با این حال، بخش نفت روسیه با گزارشهایی مبنی بر افزایش حفاری در میادین غرب سیبری، بسیار مقاوم بوده است. آژانس بینالمللی انرژی انتظار دارد ظرفیت تولید نفت روسیه تا سال ۲۰۳۰ در سطح ۱۰.۹ میلیون بشکه در روز تثبیت شود.