
سفر رئیسجمهور به چین نقطه عطفی در دور زدن آمریکاست

دانیال داوودی، پژوهشگر توسعه اقتصادی در گفتوگو با خبرنگار اقتصاد معاصر در ارتباط با سفر رئیس جمهور به چین و همکاریهای اقتصادی دو کشور اظهار داشت: کشور چین از سال ۲۰۱۷ به اینسو تولید ناخالص داخلیاش از آمریکا پیشی گرفته است. بر اساس شاخص دلار برابری قدرت خرید، از سال ۲۰۱۷ به اینسو اقتصاد چین به یک اقتصاد بزرگ تبدیل شده است. آقای پزشکیان در اجلاس شانگهای حضور داشتند و بعد از آن نیز در جشن هشتادمین سالگرد پیروزی چین بر ژاپن، شرکت کرد که میتواند یک نقطه عطف باشد. زیرا همانطور که پیشتر اقتصاد چین از ایالات متحده بزرگتر شده است، اینجا میتواند نقطه عطفی برای پررنگتر شدن نظم چندقطبی باشد. بنابراین این سفر و این اجلاس اهمیت بسیار زیادی داشت. وزیر امور خارجه نیز این سفر را همراهی کرد و وزیر اقتصاد نیز حضور داشت. به نظر من، حضور وزیر اقتصاد که یکی از معدود وزرایی است که در این دیدار شرکت کرده، بسیار معنادار است.
وی افزود: پیشتر هم خبری که کمتر در رسانهها به آن پرداخته شد، این بود که وزیر اقتصاد با سفیر چین در ایران یک نشست داشت. بر اساس اخبار منتشر شده، این جلسه برای هر دو کشور جلسهای پربار بوده است. احتمالا این سفر، ابعاد اقتصادی و توافقات اقتصادی گستردهای نیز خواهد داشت؛ بنابراین چین اهمیت دارد و همانطور که اقتصادش بزرگتر میشود، نقشآفرینی آن در نظم سیاسی بینالمللی نیز جدیتر میشود. طبیعتا یک نکته گریزناپذیر این است که دالانهایی وجود دارد که با عنوان «کمربند و راه» قرار است چین را به اروپا متصل کنند، یعنی این زنجیرهها به اقتصاد چین و اقتصاد جهانی متصل خواهد شد. نکته مهم این است که بسیاری از منازعات منطقهای ما حول همین موضوع شکل گرفته است. نتانیاهو نیز در سخنرانی خود در سازمان ملل تصویری را نشان داد و گفت که یک مسیر از ایران وجود دارد که مسیر سیاه است و مسیر دیگر که اهمیت بیشتری دارد، مسیر ماست و باید آن مسیر احیا شود و مسیر مقابل را مسدود کنیم.
داوودی یادآور شد: رهبر انقلاب نیز در نماز جمعهای که به نماز جمعه نصر معروف شد، به همین موضوع اشاره کردند و گفتند که طرح غربی و آمریکایی این است که اگر چین ناگزیر است به اروپا متصل شود، این اتصال باید از طریق رژیم صهیونیستی باشد و اسرائیل نقطه کانونی این دالان باشد. یعنی هم نفت عبور کند و هم نقش کلیدی این رژیم در این مسیر دیده شود. به این ترتیب، هر زمان که ایالات متحده بخواهد چین را مهار کند، میتواند از طریق این دالان و رژیم صهیونیستی اقدام کند.
وی ادامه داد: بنابراین رقابت فعلی بر سر این مساله است و باید توجه داشته باشیم که مساله اسرائیل با ایران، مسالهای با جمهوری اسلامی نیست؛ مساله، ایران و پیشرفت و توسعه آینده ایران و نقشآفرینی جدی آن در منطقه است. این یک رقابت بین دو طرف شکل گرفته و در این رقابت، نزاع و درگیری و یک جنگ وجودی به وجود آمده است. به نظر من، نقطهای که ما باید با چینیها گفتوگو داشته باشیم و شاید این سفر نقش بسیار جدی داشته باشد، این است که ایران میتواند کمک کند که چین از نظر ژئوپولیتیک و ژئو اقتصادی محدود نشود و تحت نظم مورد نظر آمریکا قرار نگیرد، یعنی سقفی برای چین ایجاد نشود. ایالات متحده که در حال حاضر هژمون اوضاع سیاسی جهان است، نتواند برای مسیر چین سقف تعیین کند؛ بنابراین این سفر هم برای ایران و هم برای چین یک بازی بُرد-برد بود. اگر طرف ایرانی بتواند تصویر برد-برد را برای چین نشان دهد و فکر میکنم طرف چینی نیز این موضوع را درک کند، این نشست و سفر اهمیت دو چندان پیدا میکند. جشن بعد از اجلاس نیز اهمیت خاص خود را داشت و امیدوارم که دستاورد اقتصادی مناسبی که ایران به آن نیاز دارد، از این سفر حاصل شود.
مسائلی که باید بعد از مکانیسم ماشه پیگیری شود
وی در رابطه با این که پس از فعال شدن مکانیسم ماشه چه مسائلی باید با چین به اشتراک گذاشته شود تا فشار مضاعفی به اقتصاد کشور وارد نشود، گفت: صادرات نفت ما عمدتا به چین انجام میشود و مجموعا حجم قابل توجهی از تجارت خارجی ما، شامل صادرات و واردات، با کشور چین است. بنابراین چین نقش ویژهای در باز بودن اقتصاد ما و ارتباط اقتصاد ما با خارج از کشور ایفا میکند. طبق آمار، در نیمه اول سال ۲۰۲۵ حجم مبادلات ما با چین ۵.۲ میلیارد دلار بوده و طبیعتا این حجم در نیمه دوم سال افزایش خواهد یافت؛ بنابراین میخواهم تاکید کنم که چین نقش بسیار مهمی در تجارت بینالملل ایران دارد. دو نکته مهم وجود دارد که کارشناسان حوزه بارها بر آن تاکید کردهاند. نکته اول این است که ما بتوانیم صادرات و تجارت خود با چین را ادامه دهیم. فکر میکنم چین نیز از تجارت با ما ذینفع است، به ویژه در زمینه خرید نفت. حتی اگر فشارهایی از سوی ایالات متحده پس از فعال شدن مکانیسم ماشه وارد شود و در دوره کوتاهی صادرات نفت ما به چین کاهش یابد، این حجم طی بازهای مانند شش ماه قابل بازیابی است. در دورههای قبلی که فشارها بر چین برای صادرات نفت ایران وارد میشد، در بازه کوتاهی برخی خریداران رسمی کاهش حجم خرید خود را اعمال میکردند اما دولت چین راههایی برای ادامه تجارت پیدا میکرد. این شامل استفاده از بنادر کوچک و شرکتهایی است که فقط برای تجارت با ایران ایجاد شدهاند و در صورت تحریم شدن، مشکلی پیش نمیآید؛ بنابراین دست ما برای صادرات نفت به چین بسته نیست.
نکته دوم این که همان قرارداد نانوشتهای که پیش از سال ۲۰۱۰ میان آمریکا و منطقه خلیج فارس برای تامین امنیت صادرات انرژی وجود داشت و آمریکاییها مانعی در مسیر صادرات نفت ایران ایجاد نمیکردند، اکنون با چین در جریان است. واقعیت این است که اکنون چین ذینفع اصلی صادرات انرژی از منطقه خلیج فارس است و چینیها میدانند که کلید امنیت این صادرات در دست ایران است؛ بنابراین همان قرارداد نانوشته همچنان برقرار است.
وی تصریح کرد: با این توضیحات میخواهم بگویم که از نظر صادرات نفت و به طور کلی تجارت بینالمللی با چین، با وجود مکانیسم ماشه، مشکل جدی در آینده ایجاد نخواهد شد. با این حال، نکتهای که دولت باید در این سفر پیگیری میکرد، احیای نظام پرداختهای رسمی بود. ما با چین مبادلات خوبی داریم اما برای تصفیه این مبادلات وابسته به درهم امارات هستیم که از نظر امنیتی تحت نظارت و سلطه آمریکاییهاست. اگر این مساله حل شود، فکر نمیکنم صادرات و تجارت خارجی ما با چین در آینده با مشکل جدی مواجه شود.
داوودی پیرامون تعرفههای تجاری نیز تصریح کرد: کاهش تعرفه، به ویژه در مورد کالاهای واسطهای که برای تولید ما مورد نیاز هستند، بسیار کلیدی و لازم است. رایزنی جناب رئیسجمهور و هیات همراه در این سفر باید متمرکز بر این بخش میبود. از طرف دیگر، ایران نیز میتواند تعرفههای خود را کاهش دهد تا هم طرف مقابل بتواند محصولات واسطهای را صادر کند و هم ما بتوانیم محصولاتی را به چین صادر کنیم و روابط تجاری متقابل داشته باشیم. نکته مهم در نظام تعرفهای این است که بر اساس آخرین جدول تعرفه گمرکی برای سال ۱۴۰۴، تعرفه مواد اولیه صنعتی کاهش یافته و تعرفه کالاهای لوکس وارداتی افزایش پیدا کرده است. این مساله اهمیت بالایی دارد و به نظر میرسد که مسیر کاهش تعرفه برای کالاهای تولیدی و افزایش تعرفه برای کالاهای لوکس باید با جدیت دنبال شود. چینیها اقتصاد بزرگی دارند و منطق سرمایه و سرمایهداری بر کشورشان حاکم است. اگر ما قضیه را آزاد بگذاریم و تعرفهها را کاهش دهیم و تجارت آزاد با چین داشته باشیم، باید حسابشده عمل کنیم، زیرا وقتی میگوییم چین، منظور کشوری با جمعیتی معادل جمعیت تعداد قابل توجهی از کشورهاست و اقتصادی بزرگتر از بسیاری از کشورهای جهان دارد. تجارت آزاد با چنین کشوری باید به گونهای مدیریت شود که منطق سرمایه چین خود را بر اقتصاد ما تحمیل نکند، در غیر این صورت ممکن است کاهش تعرفهها باعث افزایش قیمت کالاها در بازار ایران شود.