اروپا در وحشت بازگشت ترامپ!
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در دوره نخست ریاست جمهوری دونالد ترامپ، وی با به کارگیری سیاستهایی موسوم به «اول آمریکا» که بر اولویت منافع آمریکا در تصمیمات اهمیت داشت، متحدان سنتی این کشور را به چالش کشید و منافع ایالات متحده را در اولویت قرار داد. این سیاستها که که اولویت را به صنعت داخلی ایالات متحده و محدودیت تجارت خارجی میداد، تهدید بزرگی برای اقتصاد اتحادیه اروپا به شمار میرفت. از جمله این سیاستها وضع تعرفههای تجاری و تجدید نظر در توافقات تجاری با اتحادیه اروپا بود.
ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود، بر روی مجموعهای از کالاهای اروپایی از جمله فولاد و آلومینیوم تعرفههایی اعمال و به دلایل امنیت ملی، از این سیاستها دفاع کرد؛ امری که باعث شد تا هزینه کالاهای اروپایی در بازار ایالات متحده افزایش یابد و صادرکنندگان اروپایی نیز متضرر شوند.
با پیروزی مجدد ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا، ترس بر سیاستمداران اروپایی سایه افکند. همین امر باعث شده تا رهبران اروپایی، روز جمعه در بوداپست دور هم جمع شوند تا به چالشهای اقتصادی ناشی از بازگشت دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا رسیدگی کنند. مقامات اروپایی نگران هستند که در دولت ترامپ، وی تهدید خود مبنی بر «تحمیل هزینههای سنگین» به اتحادیه اروپا برای وارد نکردن بیشتر کالاهای آمریکایی را عملی کند.
رهبران اتحادیه اروپا اما علاوه بر سیاستهای احتمالی تجاری ترامپ، با موانع دیگری نیز روبهرو هستند. بحرانهای سیاسی در دو اقتصاد بزرگ اتحادیه یعنی آلمان و فرانسه، بر وحدت در تصمیمات اقتصادی حیاتی تاثیر منفی گذاشته است. دولت ائتلافی آلمان به تازگی پس از برکناری وزیر دارایی توسط صدراعظم اولاف شولتس، دچار فروپاشی شده و این کشور درگیر اختلافات داخلی است و احتمالا توانایی اتخاذ تصمیمات سخت اقتصادی را ندارد. از سوی دیگر، امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز مشغول به دست آوردن حمایت اکثریت در مجلس بوده که همین امر توان وی برای شکلدهی به پاسخ اتحادیه اروپا به فشارهای اقتصادی خارجی را محدود میکند.
ترامپ چگونه میتواند اروپا را تحت فشار قرار دهد؟
یکی از زمینههای اصلی نگرانی کشورهای اروپایی، رویکرد غیرقابل پیشبینی ترامپ نسبت به روسیه و جنگ اوکراین است. دونالد ترامپ اعلام کرده که قصد دارد به جنگ در اوکراین پایان دهد و بارها هزینههای آمریکا برای حمایت از اوکراین را زیر سوال برده است. برخی از مشاوران وی پیشنهاد کردهاند که اوکراین تحت تهدید توقف ارسال سلاح، به مذاکرات صلح وادار شود و ممکن است که مجبور به واگذاری مناطقی به روسیه شود. این رویکرد میتواند اروپا را نگران کند، زیرا احتمال دارد که آمریکا حمایتهای خود را کاهش داده و مسؤولیت بیشتری بر دوش اتحادیه اروپا برای حمایت از اوکراین بیفتد.
ترامپ بارها از متحدان ناتو به دلیل عدم برآورده کردن اهداف هزینههای دفاعی انتقاد کرد که پیامدهایی برای ثبات اقتصادی اروپا دارد. وی معتقد بود که ایالات متحده نباید هزینه حفاظت از اروپا را پرداخت کند که این نگرانیها درباره سیاست دفاعی و هزینههای آن در اتحادیه اروپا را افزایش داد.
همچنین اروپا ممکن است که دوباره تحت فشار قرار گیرد تا بودجه دفاعی خود را افزایش دهد که منابع را از برنامههای اجتماعی، زیرساختها و ابتکارات سبز منحرف میکند. برای اقتصادهای اروپایی، به ویژه کشورهایی که با بدهی دست و پنجه نرم میکنند، افزایش اجباری بودجه دفاعی میتواند فشارهای بودجهای ایجاد کرده و منجر به افزایش بدهی شود.
از طرف دیگر اتحادیه اروپا همچنان به گاز روسیه وابسته است. دولت ترامپ در دولت پیشین خود به شدت بر کشورهای اروپایی فشار میآورد تا روابط انرژی خود با روسیه را کاهش دهند. دونالد ترامپ همواره با خط لوله نورد استریم ۲، مخالف بوده و آن را ابزار ژئوپلیتیکی میداند که وابستگی اروپا به انرژی روسیه را افزایش میدهد. در دوران ریاستجمهوری ترامپ، وی در سال ۲۰۱۹ تحریمهایی اعمال کرد که تکمیل این پروژه را به تاخیر انداخت. با این حال، این خط لوله در سال ۲۰۲۱ تکمیل شد.
دولت جدید ترامپ ممکن است که تحریمهایی را بر نهادهای مرتبط با این خط لوله بازگرداند یا تقویت کند تا از بهرهبرداری آن جلوگیری گردد. بازگشت این نوع سیاستها ممکن است که موجب اختلال در عرضه انرژی و افزایش قیمتها در سراسر اروپا شود. هزینههای بالای انرژی، صنایع اروپایی و هزینههای خانوارها را تحت تاثیر قرار میدهد و پیامدهای گستردهای در سراسر اقتصاد به وجود میآورد.
عدم پایبندی ترامپ به معاهدات جهانی
خروج دولت ترامپ از توافق هستهای ایران و تحریمهای وضعشده علیه این کشور، روابط بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا را تحت فشار قرار داد. اروپا در این دوران، تحت فشار قرار گرفت تا از تحریمهای ایالات متحده علیه ایران پیروی کند که منافع اقتصادی آن را در منطقه خاورمیانه پیچیده کرد. بازگشت ترامپ به قدرت و فشار برای تحریمهای جدید میتواند دیپلماسی اقتصادی اروپا در خاورمیانه را محدود کند و دسترسی آن به منابع کلیدی انرژی را کاهش دهد.
در زمینههای دیگر نیز ترامپ میتواند برای اروپا مشکلساز باشد. اروپا در زمینه اقدام برای تغییرات آبوهوایی و گذار به انرژی سبز پیشگام است و برای دستیابی به اهداف بلندپروازانهای در این راستا تلاش میکند. با این حال، ترامپ سابقه مخالفت با مقررات زیستمحیطی را دارد و از تولید سوختهای فسیلی حمایت میکند و حتی از توافقنامههایی مانند توافقنامه پاریس خارج شد. در حالی که اروپا به شدت در انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای سبز سرمایهگذاری میکند، بازگشت ترامپ به ریاست جمهوری میتواند اولویت را به سوختهای فسیلی بدهد و تقاضا برای فناوریهای سبز در ایالات متحده را کاهش دهد و تعهدات بینالمللی به کاهش انتشار کربن را تضعیف کند. این اختلاف در سیاستها میتواند زمین رقابت را نابرابر سازد و رقابتپذیری صنایع سبز اروپا را تحت تاثیر قرار دهد.
یکی از تهدیدات مکرر ترامپ، وضع تعرفه بر واردات خودروهای اروپایی بود. صنعت خودروسازی بخش مهمی از اقتصاد اتحادیه اروپا، به ویژه در آلمان است. تعرفه بالا بر واردات خودرو میتواند هزینهها را افزایش دهد، خطوط تولید را مختل کند و منجر به زیانهای اقتصادی بزرگی برای اروپا شود. تحلیلها نشان میدهند که این تعرفهها ممکن است که سالانه میلیاردها دلار به ضرر اروپا تمام شوند و بر اشتغال و رشد اقتصادی در بخش صنعتی اتحادیه اروپا تاثیر بگذارند.
چالش اروپا و ترامپ در حوزه فناوری
اروپا در زمینه مقررات فناوری و زیرساختهای دیجیتال گامهای قابل توجهی برداشته اما سلطه ایالات متحده بر صنعت فناوری همچنان چشمگیر است. مخالفت ترامپ با مقررات دیجیتالی مانند حفاظت از دادهها و استانداردهای حریم خصوصی میتواند چالشهای جدیدی را برای سیاست فناوری اروپا به وجود آورد.
همچنین اروپا به دنبال وضع مالیات و مقررات بر شرکتهای بزرگ فناوری بوده و دولت ترامپ ممکن است با این تلاشها مخالفت کند و احتمالا اقدامات تلافیجویانهای انجام دهد که به شرکتهای فناوری اروپایی آسیب زند. این درگیری میتواند اقتصاد دیجیتال اروپا را مختل کند و رقابت برای شرکتهای اروپایی را با غولهای فناوری آمریکایی دشوارتر کند.
تمرکز ترامپ بر بازگرداندن تولید و کاهش وابستگی به فناوری خارجی، از جمله تامینکنندگان اروپایی، میتواند بخش فناوری اروپا را تحت فشار قرار دهد. جدایی اکوسیستمهای فناوری ایالات متحده و اتحادیه اروپا میتواند بر صنایعی همچون ارتباطات و هوش مصنوعی تاثیر بگذارد و رسیدن اروپا به خودکفایی دیجیتال و تامین زیرساختهای فناوری امن را دشوارتر کند.