
تردید تحلیلگران در موفقیت ترامپ برای نجات دلار

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ پایگاه تحلیلی میسس وایر استرالیا نوشت: «دونالد ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۲۴ بارها و به طور جدی نسبت به از دست رفتن جایگاه دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهان، ابراز نگرانی کرده است. این بحث در سخنرانیهای ترامپ موقعیت ویژهای دارد. وی با این تغییر مخالف بوده و میخواهد از آن جلوگیری کند.»
از آنجایی که ترامپ نمیخواهد دلار جایگاه خود را از دست بدهد و در واقع وی یکی از حامیان سرسخت دلار است، باید نظر وی در مورد ضعف ارز ملی آمریکا را جدی گرفت.
مسلما از دست رفتن جایگاه دلار در ذخیره ارز جهان، یک روند کوتاهمدت نیست. هرکسی که ادعا میکند سقوط دلار قریبالوقوع است، باید با شک و تردید به آن نگاه کرد اما یک مکتب فکری عجیب وجود دارد که ضعف دلار را کم اهمیت جلوه میدهد و ادعا دارد که این رویداد غیرواقعی و بیاهمیت خواهد بود. در واقع رویدادهای مهمی در حال رخ دادن هستند که برای ایجاد یک تهدید واقعی برای موقعیت دلار کافی هستند. رویدادهایی مانند تجارت نفت عربستان سعودی به ارزهای دیگر، تصمیم کشورهای عضو بریکس برای راهاندازی یک سیستم پرداخت جدید و همچنین کاهش داراییهای چین در قالب اوراق خزانهداری آمریکا نمونههای آن است. چطور ممکن است این اتفاقات هیچ معنایی نداشته باشد؟
چین در سال ۲۰۱۴ حدود ۱۳۰۰ میلیارد دلار از اوراق خزانهداری آمریکا را در اختیار داشته اما این رقم را در سال ۲۰۲۴ به کمتر از ۸۰۰ میلیارد دلار رسانده است. یعنی داراییهای چین در قالب اوارق دلاری ۳۸ درصد طی یک دوره ۱۰ ساله کاهش یافته است.
اگر بپذیریم که دلار در خطر است، این سوال پیش میآید که آیا ترامپ میتواند آن را نجات دهد؟ یک اقدام برای دستیابی به این هدف، مدیریت شایستهتر دلار خواهد بود. این امر مستلزم خلق کمتر پول یعنی تورم است. بسیاری از اقتصادهای ملی طی سالهای اخیر به دلیل تورم عظیم به شدت بیثبات شدهاند. ترامپ همچنین باید از قدرت دلاری آمریکا استفاده عاقلانه و غیر ایدئولوژیک داشته باشد. وی نباید در منازعات سیاسی با کشورهای دیگر از دلار به عنوان سلاحی علیه آنها استفاده کند.
اگر وی در برابر کشورهایی که می خواهند از دلار فاصله بگیرند و ذخایر دلاری خود را کاهش دهند رویکرد سختگیرانهای داشته باشد، مسلما نتیجه عکس خواهد داد. این رویکرد باعث تسریع روند فاصله گرفتن کشورها از دلار خواهد شد، همچنان که از زمان حمله روسیه به اوکراین و تحریم این کشور شاهد چنین روندی بودهایم.
دولت ترامپ اگر دلار را به روشی که قبلا مدیریت میشد، مدیریت کند مسلما میتواند سایر کشورها را آرام کند و روند فعلی دلارزدایی را کند کند اما این همه کاری است که میتواند انجام دهد و نمیتواند روند دلارزدایی را برای همیشه متوقف و معکوس کند. یک گسست اساسی رخ داده و بسیاری از کشورهای مهم درهم شکستن قدرت دلار را به عنوان یک منفعت اساسی برای خود تلقی می کنند. این کشورها مایلند تا این فرآیند به آرامی و بدون اختلال در اقتصاد جهانی انجام شود تا به یکباره باشد.
به نظر میرسد برای ترامپ غیرممکن است که روند دلارزدایی را متوقف کند. بدون شک از دست رفتن جایگاه دلار به عنوان ارز ذخیره جهان دردسرهای اقتصادی قابل توجهی در کوتاهمدت برای مردم آمریکا ایجاد خواهد کرد. به نظر میرسد ترامپ تصمیم قاطعی برای اجتناب از این درد دارد اما ما همچنین میدانیم که بازارها میتوانند به این رویداد واکنش نشان دهند و اقتصاد را نسبتا سریع دوباره به راه بیندازند. ممکن است تلاش برای تقویت دلار اقدامی معقول به نظر برسد اما دفاع از فدرال رزرو، دلار و جایگاه آن در ذخایر جهانی معادل دفاع از مرگ در اثر خفه شدن فقط به دلیل کندی آن است. سیستم ارزی کنونی حاکم بر دنیا از اقدامات رفاهی-تهاجمی دولت آمریکا پشتیبانی میکند. صنعت آمریکا در اثر این واقعیت که میتوان برای پرداخت هزینه کالاها و خدمات در داخل و خارج آمریکا دلار چاپ کرد، به صنعتی وابسته تبدیل شده است. این امر تولید واقعی کالا و ثروت در آمریکا را به شدت کاهش میدهد.
به دلیل این که این سیستم مالی چنین اقتصاد غیرطبیعی و غیرمولدی را ایجاد میکند و طبعا آثار زیانباری بر جامعه میگذارد، باید گفت فروپاشی در ذات این سیستم است. هر چه این سیستم بیشتر دوام بیاورد، پوسیدگی بیشتری ایجاد میشود و فروپاشی نهایی بدتر خواهد بود.