
صنعت پتروشیمی کشور به اسم خصوصیسازی جزیرهای شد

سید علی بهشتیان، کارشناس صنعت نفت و پتروشیمی در گفتوگو با خبرنگار اقتصاد معاصر با اشاره به وضعیت صنعت نفت گفت: واقعیتش را بخواهم بگویم، شرایط موجود در صنعت نفت و پتروشیمی ما اصلا مطلوب نیست. وقتی چنین وضعیتی داریم، یعنی در برخی مقاطع مسیر درستی نرفتهایم یا اصلاحاتی که لازم بوده، انجام ندادهایم.
وی افزود: موضوع اول این بوده که انرژی، یک مجموعه یکپارچه است. در شرکتهای بزرگ بینالمللی یا ملی، بخشهای بالادستی نفت، پتروشیمی و دیگر حوزههای مرتبط، با یک ساختار متمرکز اداره میشوند اما ما در کشور به لحاظ اختیارات و پاسخگویی، چنین ساختار یکپارچهای نداریم. وقتی به شاخصهایی نظیر شدت انرژی نگاه میکنیم، میبینیم که مصرف انرژی ما بسیار بالاست و در مقایسه با دنیا، عددی بین ۲.۵ تا ۳ برابر گزارش میشود. اگر کسی بپرسد که چرا طی این ۴۰ سال با تغییر دولتها و مدیران مختلف، مجددا به چنین وضعی رسیدهایم، پاسخ مشخصی ندارد و همه شانه خالی میکنند. این واقعا یک خسارت ملی بوده و ما به یک بازنگری جدی نیاز داریم.
وی تصریح کرد: نکته بسیار کلیدی، داشتن استراتژی انرژی است؛ استراتژیای که به صورت مستمر و هوشمند بازنگری شود. ما وقتی میتوانیم در سطح بنگاه برنامهریزی کنیم که در وهله اول، استراتژی ملی انرژی داشته باشیم. متاسفانه به نظر میرسد یا چنین استراتژیای تدوین نشده یا اگر شده، بهروز نشده و تغییرات دنیا را منعکس نکرده است. به طور مثال، امروز انرژیهای تجدیدپذیر در جهان وزن بیشتری پیدا کردهاند و اگر ما این تحولات را در اسناد راهبردی قبلیمان نیاوریم، حتما دچار مشکل میشویم.
بهشتیان گفت: نکته بعدی بحث اداره اقتصادی صنعت نفت است؛ اینکه آیا به راستی این صنعت را به صورت اقتصادی میگردانیم یا خیر؟ ما در کشور به شکل کلی، رویکرد اقتصادی در اداره بخش انرژی نداریم؛ اگر بر حوزه پتروشیمی تمرکز کنیم، میبینیم درآمد ارزی ما به ازای هر تن محصول، بسیار کمتر از رقبای منطقهای و جهانی است. مثلا میگویند ما برای هر تن حدود ۴۰۰ دلار کسب میکنیم، در حالی که سابیک عربستان حدود ۸۵۰ دلار و برخی واحدهای اروپایی بالای ۲۵۰۰ دلار به ازای هر تن درآمد دارند. این فاصله بزرگ، نشاندهنده عقبماندگی در فناوری، طراحی، عملیات و در کل «غیراقتصادی اداره کردن» ماست. در حوزه پالایشگاهها هم همین قصه است. از نظر شایستهسالاری و شفافیت هم مشکلات جدی داریم. حاکمیت باید به شکل واقعی و حرفهای عمل کند و فقط به اموری مانند نظارت، رگولاتوری و سیاستگذاری کلان بپردازد، نه تصدیگری و مدیریت بنگاه.
وی تاکید کرد: البته در کنار همه اینها، تحریمها و مسائل بینالمللی هم موثر است اما ساختار مدیریتی ما هم کماشتباه نبوده؛ چراکه ما رفتاری سیاسی و غیرشفاف داریم، در حالی که یک مدل کارآمد، حرفهای و اقتصادی میتواند صنعت نفت را به جایگاه بهتری برساند.
بهشتیان بیان کرد: از طرفی، ظرفیتهای بالایی برای تولید وجود دارد. اینکه گفته شود میتوانیم چند میلیون بشکه نفت در روز تولید کنیم یا خیر، به لحاظ فنی ممکن است شدنی باشد اما بحث مهم آن بوده که آیا درآمد حاصل را باید صرف هزینههای جاری کنیم یا باید سرمایهگذاری کنیم. اگر ۳۰ سال پیش نفت بیشتری تولید میشد و درآمدش به جای بودجه جاری، صرف ساخت زیرساختها و تقویت صنایع میشد، امروز وضع ما متفاوت بود. الان هم با توجه به آمدن انرژیهای نو، ریسک کاهش ارزش نفت در آینده وجود دارد؛ پس بهتر است تا زمانی که میتوانیم، با رویکردی حرفهای و هوشمندانه آن را تولید و صرف توسعه زیرساختهای ملی کنیم.
وی گفت: ما متاسفانه بسیاری از اوقات، صنعت نفت را قربانی مسائل سیاسی کردهایم. در نمونه واگذاریهای پتروشیمی هم، وقتی صنعت یکپارچه پتروشیمی ایران را تکهتکه کردند، به آن نام خصوصیسازی دادند، در صورتی که این بیشتر شبیه فروپاشی صنعت بود. در دنیا وقتی رقابت بالا میرود، شرکتها به سمت ادغام و بزرگتر شدن میروند اما ما برعکس عمل کردیم. اگر قرار بود این شرکتها در قالب بنگاههای بزرگ و توانمند اقتصادی حرکت کنند، خیلی موفقتر میشدند اما حالا که سهام و واحدها جدا شدهاند، همافزایی لازم را از دست دادهایم. این امر در آینده نزدیک هم به راحتی قابل برگشت و ادغام نیست؛ چراکه هرکسی سهام خودش را دارد و همکاریهای بین شرکتی مشکلتر شده است.
وی افزود: یکی از دلایل دیگر مشکلات در صنعت نفت و گاز کشور ما، جدا بودن متولی تولید از متولی مصرف است. ما یک وزارت نفت داریم که وظیفهاش تامین و تولید است اما مصرف جای دیگری کنترل یا رصد میشود. اگر همین امروز دولت تصمیم بگیرد که تولید بنزین را زیاد کند، نگران نمیشود که خودروسازها چه میزان مصرف خواهند داشت یا مصرف خانگی چگونه خواهد بود. باید یک ساختار متمرکز داشت که بتواند یکجا مدیریت کند تا وقتی تولید را افزایش میدهد، همزمان سعی کند که شدت مصرف را پایین بیاورد و مصرف را بهینه سازد. شورای عالی انرژی هم نتوانسته چنین کاری را از پیش ببرد. در نتیجه همه به جای مدیریت مصرف، به فکر افزودن ظرفیت تولید هستند.
بهشتیان تصریح کرد: از آن مهمتر، مساله خروج دولت از تصدیگری است. وزارت نفت باید یک نهاد حاکمیتی باشد و مسائل کلان صنعت را تعیین و مدیریت کند ولی شرکت ملی نفت میتواند در قالب یک بنگاه بینالمللی و حرفهای وارد بورس شود تا شفافیت افزایش یابد و مدیریت آن در سطح جهانی رقابتی شود. وجود رانت و تصمیمات سیاسی در شرکتهایی مانند هلدینگهای پتروشیمی، نشان میدهد مسیر، غیراقتصادی است. به عنوان نمونه، سرمایهگذاریهایی که هیچ توجیه اقتصادی ندارند و صرفا به دستور بخشهایی از دولت یا نهادهای سیاسی انجام میشوند، برای بنگاه زیانآور هستند.
این کارشناس صنعت نفت و پتروشیمی گفت: در نهایت، با این همه منابع نفت و گاز در کشور، هیچ توجیهی ندارد که هر سال زمستان نگران تامین گاز و هر تابستان نگران کسری برق باشیم. ما اگر صنعت نفت را به شکل حرفهای، شفاف و مبتنی بر شایستهسالاری اداره کنیم، نیازی نخواهد بود مردم از محدودیت انرژی رنج ببرند. اما واقعیت فعلی این بوده که تا زمانی که مدیریت سیاسی و غیرحرفهای داشته باشیم، این مشکلات ادامه خواهد داشت. امیدوارم در آینده نزدیک، بتوانیم با اصلاح ساختارها، خصوصیسازی واقعی و شفاف و همچنین شایستهسالاری در انتصابات، به وضعی برسیم که در شان این ثروت و ظرفیت ملی باشد.