بست‌نشینی تورم در اقتصاد ایران کی تمام می‌شود؟

کارشناس اقتصاد با اشاره به ساختاری بودن پدیده تورم در اقتصاد ایران و دخیل بودن مجموعه‌ای از عوامل در ایجاد آن، گفت: یکی از دلایل تورم در کشور عدم تناسب رشد نقدینگی و رشد تولید است.
بست‌نشینی تورم در اقتصاد ایران کی تمام می‌شود؟
کد خبر:۱۱۵۸

به گزارش اقتصاد معاصر؛ یکی از مشکلات چند دهه‌ای کشور تورم است و این تورم هم باعث مشکلات زیادی هم برای مردم و هم رشد و توسعه کشور شده است. روز گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت مسئله تورم و گرانی را یکی از اولویت‌های فوری عنوان کردند که باید به شکل مناسبی حل شود. 


اینکه تورم از چه زمانی در کشور ما ریشه دوانده و چه اقداماتی برای مهار آن باید در پیش گرفت را در گفت‌و‌گو با میثم مهرپور، کارشناس و تحلیلگر مسائل اقتصادی پی گرفته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.


آقای مهرپور در مورد وضعیت تورم در کشور در چند دهه اخیر بفرمایید اینکه ریشه مسئله از کجا شروع شد؟


مهرپور: به صورت کلی مسئله تورم در اقتصاد ایران یک مسئله ساختاری است و سابقه نیم قرنی دارد. از اوایل دهه 50 اقتصاد ایران دچار یک تورم ساختاری شد و در طول نیم قرن اخیر نیز همواره این تورم ساختاری و پایدار در اقتصاد ایران بوده است. در 50 سال اخیر شاید به تعداد انگشتان یک دست تورم توانسته است تک رقمی شود و آن هم تک رقمی‌های ناپایدار و حدود 8 درصد و 9 درصد که عمدتا آن هم تحت عنوان افزایش و تعمیق رکود بوده است.

 

مثلا 2 سال این تورم تک رقمی در دولت یازدهم و دوازدهم اتفاق افتاد؛ یعنی رقم تورم کم شد اما به صورت پایدار نبود و تبعات دیگری داشت و ناشی از رکود در اقتصاد هم بود. 


بخشی از تورم ساختاری در ایران به این دلیل است که پولی که در همان دهه 50 به اقتصاد ایران وارد شده متناسب با تولیدات و وزن اقتصاد ایران نبوده است. تا قبل از 1970 تقریبا در دنیا هم شاهد تورم‌های بالا بودیم اما تقریبا از دهه 70 میلادی به بعد تورم پایدار به عنوان یک مشکل ساختاری در دنیا تقریبا حل شد. دیگر تعداد اقتصادهایی که تورم دو رقمی و پایدار داشتند اقتصادهای محدودی بودند و متاسفانه در این سال‌ها همواره اقتصاد ما جزء کشورهایی بوده است که جزء چند کشور اول در تورم ساختاری و پایدار بوده است.

 

اگر چه در سال‌های گذشته شاهد بودیم که دوباره تورم‌های بالا در اقتصادهای دنیا تا یک حدودی بازگشت اما آن مقطعی و تحت شرایط خاص بوده است.

 

دنیا از چه روش‌ها و ابزارهایی برای کنترل تورم استفاده کرد؟


مهرپور: بعد از سال 1970 با مجموعه علم مدرن و علم اقتصاد و شرایطی که ایجاد شد معضلی تحت عنوان تورم پایدار از عموم کشورها رفت؛ اما اینکه راه آن چه بود و کشورها چه کاری انجام دادند؟ فرمولی واحدی نداشت.

 

چون شرایط اقتصادی کشورها با هم فرق می‌کند در یک کشوری که درآمدهای ارزی پایدار دارد با یک کشوری که درآمدهای نفتی سرشار دارد و یا با کشوری که جمعیت به شدت زیاد یا جمعیت کمی دارد روشهایی که در این کشورها برای مهار تورم استفاده می‌شود، قطعا متفاوت است.


مثلا مدلی که در کویت اتفاق می‌افتد با مدلی که در چین اتفاق می‌افتد شاید نتایج یکسانی داشته باشد و مثلا اجازه ندهند تورم آنها دو رقمی شود، اما قطعا روش‌هایی که این دو کشور استفاده کردند کاملا متفاوت است؛ لذا یک فرمول واحد و مشخص را نمی‌شود تجویز کرد. متناسب با امکانات، ظرفیت‌ها و شرایط شما باید اقدام کنید.

 

 اما اینکه کلا در دنیا پدیده‌ای تحت عنوان پدیده بالا و ساختاری به جز چند کشور محدود و معدود، برای سال‌های متمادی حل شده این نشان می‌دهد که تورم مسئله‌ای است که قابلیت حل شدن دارد.


در سال‌های اخیر با توجه به شوکهایی که در اقتصاد دنیا اتفاق افتاد، سازوکاری که در اقتصادهای توسعه یافته ایجاد شده بود به هم خورد. مثلا در سال‌های گذشته کشورهای اروپایی یا آمریکا که تورم‌هایی در حد 2 تا 3 درصد داشتند به دو رقمی شدن هم نزدیک شد. یا مثلا اقتصادی مثل ترکیه که در گذشته تا قبل از سال 2000 تورم‌های به شدت بالا داشت تحت جراحی اقتصادی تورم خود را تک رقمی کرد اما دوباره شاهد هستیم که این تورم افزایش پیدا کرد.


در کشور ما با چه ابزارها و اقداماتی می‌توان تورم را مهار کرد؟


مهرپور: طبیعتا شما نمی‌توانید از یک تک اقدام نام ببرید و بگویید با یک اقدام می‌توان تورم را مهار کرد یا مثلا به یک تورم تک رقمی پایدار رساند. چون مجموعه‌ای از عوامل موجب تولد این پدیده در اقتصاد ایران شده طبیعتا مجموعه‌ای از عوامل هم می‌تواند آن را مهار کند. یکی از آنها طبیعتا مهار رشد نقدینگی است.


کاهش تورم با مهار رشد نقدینگی

یکی از عواملی که باعث تداوم پدیده تورم می‌شود ناهمخوانی و عدم تناسب رشد نقدینگی با رشد تولید است. بر اساس نگاهی که مکتب پولیون به اقتصاد دارند نسبت افزایش نقدینگی به تولید باید یک نسبت یک به یک باشد؛ یعنی هرچقدر نقدینگی افزایش پیدا می‌کند متناسب با آن باید تولید هم افزایش پیدا کند.

 

اگر نقدینگی 20 درصد هر سال افزایش پیدا می‌کند؛ اما تولید یک درصد افزایش پیدا کند آن 19 درصد خودش را باید به یک نحوی در تورم نشان بدهد. یعنی عدم تناسب رشد نقدینگی و رشد تولید که در اقتصاد ما پر رنگ است خودش یکی از دلایل تورم است. اگر میانگین در دهه 90 ما 20 تا 25 درصد رشد نقدینگی داشتیم اما مجموع رشد اقتصادی و رشد تولید تقریبا صفر بوده، این ناهماهنگی و این عدم رشد همسان نقدینگی و تولید باید خودش را در تورم نشان بدهد.


در سال‌های اخیر به خصوص دولت شهید رئیسی و دولت سیزدهم رشد نقدینگی روند مناسب و مثبتی داشته؛ یعنی نقدینگی که رشد آن به 40 درصد می‌رسید طبق آمار به زیر 25 درصد رسیده است.


وقتی ما از تورم حرف می‌زنیم منظورمان تورم مصرف کننده است. یکی از پارامترهایی که منجر به افزایش تورم مصرف کننده می‌شود، تورم تولید کننده است؛ یعنی وقتی تورم برای تولیدکننده بالا است خودش را در قیمت تمام شده نشان می‌دهد. این پارامتر هم در دولت سیزدهم کاهش قابل توجهی داشته و تورم نقطه به نقطه تولید کننده که در اردیبهشت 1400 از 100 درصد هم گذشته بود در آخرین آمار حدود 23 درصد شده است.

 

 این‌ موارد نشان دهنده این است که آن مسیر افزایش تورم که در دولت دوازدهم رخ داده، در این سه سال اخیر روند اصلاحی داشته است؛ اما همان طور که گفتم مجموعه‌ای از عوامل باعث این تورم ساختاری و پایدار شده است و اگرچه شتاب این عوامل گرفته شده است اما به هر حال این افزایش وجود دارد.

 

یکی از سوالاتی که مردم می‌پرسند و بعضی وقت‌ها به آمارهایی که مطرح می‌شود، بدبین می‌شوند همین است که چرا رسانه‌ها، تلویزیون و فلان خبرگزاری اعلام می‌کند که رشد تورم کاهش داشته است یا تورم نزولی شده ولی قیمت‌ها همچنان در حال افزایش است؟


مهرپور: این به تعریف تورم برمی‌گردد. وقتی شما می‌گویید تورم وجود دارد یعنی افزایش قیمت. حالا رشد آن کاهش پیدا کرده است؛ یعنی مثلا یک زمانی شاهد رشد 40 درصدی تورم بودیم حالا این تورم 20 درصد شده است. طبیعتا رشد آن کاهش پیدا کرده است؛ اما همچنان تورم وجود دارد و تا زمانی که عبارت تورم وجود دارد یعنی افزایش قیمت وجود دارد.


دمیدن بانک‌ها در آتش تورم

بانک‌ها چقدر در این افزایش تورم سهم دارند؟

 

مهرپور: نقش بانک‌ها از دو حیث قابل بررسی است. یکی از این جهت که منابعی که باید به سمت تولید برود و به عنوان ابزاری که با تورم مقابله کند این منابع درست هدایت نمی‌شود. این یکی از دلایل ریشه‌ای تورم می‌تواند باشد. اگر رهبر معظم انقلاب در این سال‌ها بر روی تولید تاکید داشتند به این خاطر است که تولید یک مقوله‌ای است که می‌تواند همزمان همه شاخص‌های اقتصادی را از حیث مثبت بودن تحت تاثیر قرار بدهد.

 

یعنی با افزایش تولید شما طبیعتا شاهد افزایش اشتغال، کاهش نرخ تورم و افزایش صادرات و ارزآوری و تقویت ارزش پول ملی خواهید بود. وقتی هدایت اعتبار ضعف داشته باشد منابعی که باید به سمت تولید برود و باعث افزایش تولید شود به آن سمت نمی‌رود و برعکس در این فضای مسموم اقتصادی به سمت فعالیت‌های سفته‌بازانه می‌رود و خود این در واقع از این جهت به موضوع تورم دامن می‌زند.


یک بعد دیگر این است که بانک‌ها در خلق نقدینگی نقش مستقیم دارند. یک بخش قابل توجهی از نقدینگی که هر سال ایجاد می‌شود به واسطه همین سودهایی است که تحت عنوان سود سپرده پرداخت می‌شود. یعنی وقتی به خود پول در سال 15 20  درصد سود پرداخت می‌کنید؛ یعنی همینجوری شما یک رشد 15 تا 20 درصدی در نقدینگی خواهید داشت. بنابراین بانک‌ها از دو حیث می‌توانند آسیب بزنند. یکی از سمت عدم هدایت اعتبار به سمت تولید و رفتن منابع به سمت فعالیت‌های مخرب یا غیر تولیدی و یکی دیگر هم اینکه به واسطه سود سپرده‌های بانکی شاهد حداقلی از رشد نقدینگی هستیم. 


موارد دیگری هم مثل بنگاه‌داری بانک‌ها وجود دارد. اینکه بانک که وظیفه‌اش تامین مالی است و طبیعتا باید سر و کارش با پول و اعتبار و اوراق و امثال اینها باشد، خودش مستقیما به سمت بنگاه‌داری و فعالیت‌های اقتصادی می‌رود و دارایی‌هایی غیر از پول و اوراق و امثال و اینها سهمش را به ملک و بنگاه میدهد که جزء رسالت بانک نیست.


مجموعه دولت مسئول کاهش تورم است نه بانک مرکزی

سیاست‌های پولی چقدر در مهار تورم تاثیر گذار هستند؟

 

مهرپور: سیاست‌های پولی به تنهایی نمی‌توانند تورم را مهار کنند؛ یعنی اینکه اگر تورم را به ارزش پول ملی تعریف کنیم هرچقدر که ارزش پول ملی کاهش پیدا کند تورم افزایش پیدا می‌کند یا برعکس هرچقدر تورم افزایش پیدا کند ارزش پول ملی کاهش پیدا می‌کند.

 

 طبیعتا وقتی ارزش پول ملی تقویت می‌شود به این معنا است که تورم در اقتصاد کاهش یافته است یا وجود ندارد. طبق تعاریف، ما سیاستگذار پولی را مسئول حفظ ارزش پول ملی می‌دانیم؛ اما واقعیت این است که برای پدیده‌ای تحت عنوان تورم صرفا نمی‌توان گفت که صرفا یک نهاد یا سیاستگذار پولی تحت عنوان بانک مرکزی مسئول آن است. مجموعه دولت، وزارت اقتصاد و سیاستگذاری پولی و مالی مسئول آن هستند.


تورم یک پدیده کلان است و یک موضوع نقطه‌ای نیست وقتی با یک موضوع بخشی و نقطه‌ای مواجه هستید متولی آن بخش کاملا مشخص است. مثلا یک مسئله‌ای در حوزه بهداشت دارید متولی آن وزارت بهداشت است ولی تورم پدیده‌ای نیست که صرفا بتوانیم مختص یک نهاد بدانیم.


خطر عادت کردن به تورم 40 درصدی!

به نظر شما در نهایت چه مدت زمان لازم است تا ما به تورم‌ پایین و اعداد تک رقمی برسیم؟

 

مهرپور: با این دست‌فرمان نمی‌توان یک زخم کهنه را درمان کرد. یعنی مسئله تورم صرفا یک مسئله اجرایی نیست که با تغییر روش‌ها این اتفاق محقق شود. تورم دو رقمی در کشور ما سبقه چند دهه‌ای دارد و در 5 سال اخیر شاهد تورم‌های دو رقمی بالا هم بودیم. مثل بیماری فشار خون که شاید فردی با فشار خون 14 دچار ناراحتی بشود و یک انسان دیگر با یک ویژگی‌های دیگر اگر فشار خون 14 را داشته باشد اصلا متوجه فشار خون بالای خود هم نشود. متاسفانه اقتصاد ما به واسطه تورم ساختاری که داشته به تورم 10 15 درصدی که تورم بالایی محسوب می‌شود، عادت کرده است و اگر شاهد تورم 15 درصد باشیم انگار پدیده‌ای تحت عنوان تورم در اقتصاد ما وجود ندارد. 


آن چیزی که باعث شد در سال‌های اخیر اقتصاد ما از ناحیه تورم آسیب ببیند این بود که همیشه تورم‌های 30 درصدی به صورت مقطعی در اقتصاد ما اتفاق می‌افتاد. مثلا ما شاهد تورم قریب 50 درصدی در سال 74 بودیم یا شاهد تورم 35 درصدی در سال 91 بودیم. اما این تورم بالای 40 درصدی حتی 50 درصدی به مدت چند سال متمادی در اقتصاد ما از سال 97 به بعد تکرار می‌شود.

 

این نگرانی وجود دارد که شبیه آن بدنی که به فشار خون بالا عادت کرده، آن عادتی که به تورم 15 درصدی داشتیم و خوشحال و سرخوش بودیم این تبدیل به تورم 40 درصدی تبدیل شود. اولویت باید این باشد که در گام اول از تورم بالا که از سال 95 در حال تکرار است خارج شویم و در گام‌های بعدی به سمت تورم تک رقمی حرکت کنیم تا اینکه اقتصاد ما که طی این چند دهه اخیر به تورم مثلا 15 یا 20 درصدی عادت کرده به تورم‌های خیلی بالا عادت نکند و تبدیل به ابرتورم بشود./فارس

ارسال نظرات