«اقتصاد معاصر» بررسی می‌کند؛

«پول» چیست؟ / «تورم» چگونه اتفاق می‌افتد؟

مفهوم «پول» درعین‌حال که در ظاهر ساده به نظر می‌رسد، اولا بسیار پیچیده و حاوی مفاهیم و لایه‌های تودرتو است؛ و ثانیا یک مفهوم «کش‌دار و قابل اتساع» است، به این معنا که ادامه‌دار است و تبعات فراوانی دارد. در این بررسی، «اقتصاد معاصر» تلاش کرده بدون درگیر کردن مخاطب با پیچیدگی‌های فنی، چند نکته پایه و اساسی مورد «ماهیت پول» و «مکانیزم و چگونگی ایجاد تورم» را به زبان ساده تبیین کند.
«پول» چیست؟ / «تورم» چگونه اتفاق می‌افتد؟
کد خبر:۳۵۲۵

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ احتمالا شما هم به پرسش‌هایی از این دست برخورد کرده باشید: پول چیست؟ آیا تورم یک پدیده صرفا پولی است؟ اگر بله، استدلال اقتصاددان‌هایی که معتقدند علت‌های غیرپولی - مانند افزایش قیمت بنزین یا ارز و موارد اینچنین - «پیشران تورم» است، چیست؟ چرا دولت مکانیزم «قیمت دستوری» و دادن «یارانه پنهان» به مردم را یکبار برای همیشه کنار نمی‌گذارد، تا از این همه رانت و قاچاق و فساد و منابع ارزی به باد رفته خلاص شود؟ مکانیزم تورم در اقتصاد آمریکا چگونه است؟ دلار جهان‌روا که توسط فدرال‌رزرو از ۱۹۷۱ تاکنون منتشر می‌شود چه مصارفی دارد؟ چه اثراتی روی تورم آمریکا و دیگر کشور‌ها دارد؟ بهره چیست؟ آیا نظام بانکی ایران واقعا ربوی است؟ اگر هست، ما برای فرار از ربا چه باید انجام بدهیم؟ و به همین ترتیب. «اقتصاد معاصر» تلاش خواهد کرد با بیانی ساده و روان، به تعدادی از این پرسش‌ها پاسخ بدهد.

 

در این یادداشت لازم است به «مفهوم پول» و «مفهوم تورم» بپردازیم. خواهیم دید که فهم درست از مفهوم پول، علاوه بر شیرینی و جذابیت، گره‌های ذهنی ما را درباره دلایل گوناگون چالش‌های اقتصادی می‌گشاید و ضمنا می‌تواند بسیاری از عوارض اقتصادی که به کشور بار شده را کاهش دهد یا از بین ببرد. ابتدا به مفهوم «پول» بپردازیم. 

 

«پول» اصلا چرا ایجاد شد؟

می‌دانیم که یک روزگاری «پول» وجود نداشت، و مبادلات به‌شکل پایاپای و کالا‌به‌کالا انجام می‌گرفت. پس از بروز اشکالات متعدد در مبادلات اقتصاد‌های مبادله‌ای (اقتصاد‌های غیرپولی)، «پول» ابداع شد تا عهده‌دار چند وظیفه باشد:

 

- اولا پول منبعی برای ذخیره ارزش شد (Store of Value)؛ یعنی «مصداق پول» (که کیسه نمک بود، یا سکه یا اسکناس یا چیز‌های دیگر) با توافق ضمنی بین عموم مردم، از زمان ایجاد پول، مقادیری «می‌ارزیده» است. 

 

- دوم اینکه پول شاخصی برای سنجش ارزش کالا‌ها و خدمات دیگر شد (Unit of Account)؛ یعنی دیگر مثلا کسی نمی‌گفت «یک روز خدمت یا کارگری من در مزرعه به اندازه ۲ کیسه تربچه می‌ارزد!»؛ بلکه همه توافق کرده بودند که نرخ کالا و خدماتشان را بر مبنای آن واحد پولی بیان کنند. 

 

- سوم اینکه وسیله راحتی برای مبادله بود (Medium of Exchange)؛ پیش از ابداع پول، اگر کسی یک اسب مازاد داشت و می‌خواست برای صبحانه کمی پنیر بخرد، درمی‌ماند! زیرا آن اسب برای خرید مایحتاج کوچک قابل تکه‌تکه کردن نبود؛ اما پس از ایجاد پول، آن اسب را می‌فروخت، مقادیری پول دریافت می‌کرد، و با بخشی از آن پول پنیر می‌خرید.

 

جز اینها البته، با ظهور پول، اتفاقات گوناگون و پرشمار دیگری نیز رقم خورد. برای مثال اساس شکل‌گیری مفهوم «بازار» (بازار یعنی آن شرایطی که تعدادی عرضه‌کننده و تقاضاکننده با هم چوب بزنند یا بالا و پایین کنند و بالاخره به یک قیمت تعادلی برسند و معامله کنند) شکل گرفت. پیش از آن، شکل‌گیری «تعادل قیمتی بازاری» بی‌معنا بود؛ یا مفاهیم و نهادها و کارکردهای پولی دیگر مانند صرافی و بانک و بهره و بازار پول و غیره از کنار این مفهوم استخراج شد.

 

«پول» چه نیست و چه هست؟ 

«پول» تعاریف متنوعی دارد؛ اما باید دقت کرد که پول هرچه هست، آن «مصداق پول» - مثل سکه – نیست. پس از کلی تفکر و مطالعه، دست‌آخر به این نتیجه خواهید رسید که درحقیقت پول یک «مفهوم» است که به آن «سکه فیزیکی» بار می‌شود؛ یعنی مثل حالا، می‌تواند اصلا سکه‌ای نباشد، اسکناسی هم نباشد ولی پول باشد! پس پول همان سکه نیست.

 

نکته بعدی اینکه پول یک «مفهوم پذیرفته‌شده» است. یعنی باید «عموم مردم» روی «ارزندگی پول» توافق یا قرارداد تلویحی داشته باشند.

 

پس اینطور تعریف کنیم: «پول یک مفهوم انتزاعی و مجرد و غیرفیزیکی است، که با قرارداد (تلویحی) عمومی در بستر یک جامعه با مصادیق گوناگون جاری می‌شود». این، بحث بسیار خلاصه‌شده و ساده «مفهوم پول» است.

 

«تورم» چگونه پدید می‌آید؟

حالا بپردازیم به ماهیت تورم. برای فهم بهتر این مفهوم بیایید یک «بازی» (Gamification) طراحی کنیم.

 

فرض کنید شما در جامعه یک بازار دارید که روزانه تنها ۱۰ واحد از یک کالا (مثلا مداد) در آن مبادله می‌شود. کل پولی هم که به ازای این ۱۰ واحد کالا مبادله می‌شود ۱۰۰ واحد پولی (مثلا صد تومان) باشد.

 

دقت کنید ما، روی «تمام مداد‌های موجود در شهر» دست نگذاشتیم! بلکه تنها روی «مداد‌های مبادله شده با پول در بازار» تمرکز کردیم. برای تقریب به ذهن، همین الآن ریال توزیع شده در بین مردم ایران، احتمالا حتی خرید «منازل مسکونی حول خیابان ولیعصر تهران» را تکافو نکند. پس منظور ما تمام کالا‌های کشور نیست، بلکه کالا‌های مورد مبادله است.

 

طبیعتا این شرایط به این معناست که معامله‌کنندگانی که ۱۰۰ تومان پول دارند و به ۱۰ واحد کالایی (مداد) نیاز دارند، بطور متوسط با نرخ ۱۰ تومان هر مداد را با فروشنده توافق می‌کنند و می‌خرند. 

 

حالا با فرض ثابت بودن سقف پول (صد تومان) در بازار مداد، آیا شرایطی ممکن است که فروشنده‌ها تصمیم بگیرند مداد‌ها را با نرخ بالاتری بفروشند؟ پاسخ این است که بله، در شرایط «انحصار» چنین چیزی رقم می‌خورد، اما تورم رقم نمی‌خورد! به بیان ساده اگر میزان نقدینگی بالا نرود، حتی اگر فروشنده بخواهد قیمت را بالا ببرد تورم رخ نمی‌دهد! این چطور ممکن است؟ دو اتفاق مهم می‌افتد:

 

الف) با توجه به سقف ثابت پول، تعدادی از مداد‌ها به فروش نمی‌رسد. مگر اینکه مردم ترجیح بدهند از معامله در بازار کناری (مثلا بازار خربزه) صرف‌نظر کنند، و پولش را اینجا هزینه کنند (یعنی باز پول اضافه تزریق شود).

 

ب) اگر در بازارمان یک نوع کالا (فقط مداد) نداشته باشیم (که منطقا چنین است) به این دلیل که قدرت خرید مردم (کل پول در دسترس‌شان) بالا نرفته، مردم پس از پرداخت پول بیشتر برای هر مداد، ناچارند از خرید کالا‌های دیگر (همان خربزه مثلا) به همان اندازه کم بگذارند. اینجا بخشی از خربزه‌ها بی‌مشتری می‌ماند، و طبعا قیمتشان پایین می‌آید. یعنی درست است که قیمت مداد بالا رفته، اما قیمت خربزه پایین خواهد آمد تا جایی که قیمت‌ها به تعادل برسد و اصطلاحا «تورم کل خربزه و مداد (کل کالاها) ثابت خواهد ماند». 

 

بازی جدید: تورم مداد!

حالا بازی جدیدی تعریف کنیم: قدرت خرید متقاضیان مداد را بالا ببریم. مثلا شب عید باشد و پس از پرداخت عیدی پایان سال، برای فروش ۱۰ مداد، ۱۲۰ تومان پول در دست مردم وجود داشته باشد. ضمناً فرض کنید فقط همین مداد و همین میزان پول در بازار مبادله شود، کالای دیگر و پول بیشتر نداریم. فروشنده‌ها در همان فرایند «بازار تعادلی» شروع می‌کنند به فشار آوردن به قیمت و تا جایی بالا می‌فروشند که تمام آن ۱۲۰ تومان را به خودشان اختصاص بدهند. بطور طبیعی در انتهای خرید مدادها، ۱۰ مداد با متوسط ۱۲ تومان فروش رفته است. به این ۲۰ درصد اضافه می‌گویند تورم مداد! 

 

البته توجه کنید تورم تنها در یک کالا و در کوتاه‌مدت معنا ندارد. باید تمام کالا‌ها در درازمدت از تلاطم خارج شوند و به یک «تعادلی» برسند، و بعد از این شرایط ما باید سرجمع پول گردش یافته و سرجمع تمام کالا‌های مورد مبادله را در فرایند تعیین تورم محاسبه کنیم.

 

گردش پول

اینجا یک نکته وجود دارد: ممکن است هر واحد پول در همان بازه زمانی بطور متوسط مثلا نیم یا یک یا دو یا سه یا چهار بار – کمتر و بیشتر - برای خرید مدادها استفاده شود. در این شرایط پول را در تعداد گردش ضرب می‌کنیم که می‌شود کل پول در دسترس جامعه برای مبادله. این اصطلاحا همان «نظریه مقداری پول» (Quantity Theory of Money) است، که می‌گوید: 

مقدار پول × تعداد نوبت گردش پول = قیمت متوسط کالا‌ها × مقدار کالا‌ها 

 

بازی سوم: افزایش پول، بدون تورم

حالا شرایطی را فرض کنید که مقدار پول به ۱۲۰ واحد افزایش یابد، اما تعداد مداد‌های مورد مبادله هم به ۱۲ واحد افزایش پیدا کند (اصطلاحا می‌گویند تولید ناخالص ملی جامعه بالا برود)، باز می‌بینیم که افزایش مقدار پول اثر تورمی ندارد و برای هر مداد، همان ۱۰ تومان پول هزینه خواهد شد. پس دقت کنید که اگر پول و تولید به یک نسبت رشد کند، تورم نخواهیم داشت.

 

نتیجه‌گیری

این سیر منطقی، و این بازی‌ها، به ما می‌گوید که «تورم، حتما و بدون شک ماهیت پولی دارد». به این معنا که تا زمانی که مقدار پول در دسترس جامعه (اصطلاحا نقدینگی) افزایش نداشته باشد، منطقا شما نمی‌توانید تورم داشته باشید!

 

اینجا اولین پرسشی که برای مخاطب ایجاد می‌شود این است که اگر تورم فقط علت پولی دارد، چرا برخی اقتصاددانان با اصرار برخی دلایل غیرپولی - مثلا افزایش قیمت بنزین یا شوک ارزی - را ایجادکننده تورم می‌دانند؟ آیا این افراد به این حقیقت مسلم که «تورم فقط و فقط یک پدیده پولی است» توجه ندارند؟ 

 

بحث را تا اینجا داشته باشید. بر فونداسیون تعاریف بالا از ماهیت پول و تورم، پرسش‌های فراوانی ایجاد می‌شود که پاسخ‌های جالبی دارند. در روز‌های آتی، با زبانی ساده به این مباحث هم خواهیم رسید.

ارسال نظرات