
یارانهها و مشوقهای سرمایهگذاری در کشاورزی؛ شمشیری دولبه در مسیر تولید

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ با انتخاب «سرمایهگذاری در تولید» به عنوان شعار سال ۱۴۰۴، نگاهها به بخش کشاورزی که یکی از ارکان اصلی اقتصاد ایران محسوب میشود، دوخته شده است. در این میان، یارانهها و مشوقهای مالی، ابزارهایی کلیدی برای هدایت نقدینگی به سوی مزارع و افزایش تولید تلقی میشوند.
یارانهها و مشوقها؛ وعدهای که گاهی اجرا نشد
دولت ایران سالهاست که از طریق یارانههای مستقیم (مثل کود و بذر ارزان) و مشوقهای غیرمستقیم (وامهای کمبهره و معافیتهای مالیاتی) سعی در حمایت از کشاورزی دارد.
در سال ۱۴۰۳، بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان یارانه به بخش کشاورزی اختصاص یافت اما آمارها نشان میدهد که تولید محصولات استراتژیکی مثل گندم فقط ۵ درصد رشد داشته است. در مقابل، کشورهایی مثل ترکیه با نصف این بودجه، توانستهاند با مشوقهای هدفمند، صادرات محصولات کشاورزی خود را ۲۰ درصد افزایش دهند. این تناقض، سوال «آیا مشکل در میزان یارانههاست یا در نحوه توزیع آنها؟» را مطرح میکند.
کارنامه مشوقها؛ موفقیتها و ناکامیها
برخی سیاستها نتایج ملموسی داشتهاند. برای مثال، وامهای کمبهره ۴ درصدی برای خرید تراکتور در مناطق روستایی سیستان و بلوچستان، تعداد ماشینآلات کشاورزی را ۱۵ درصد افزایش داد و زمان برداشت را کوتاهتر کرد اما در مقابل، یارانههای بیهدف مثل توزیع کود شیمیایی ارزان، نه فقط به افزایش تولید منجر نشده، بلکه با استفاده بیرویه، خاک ۱۰ میلیون هکتار زمین کشاورزی را فرسوده کرده است یا همچنین معافیتهای مالیاتی که قرار بود سرمایهگذاری در گلخانهها را تشویق کند، گاهی به سود دلالان زمین تمام شده تا کشاورزان واقعی.
این دوگانگی نشان میدهد که یارانهها، مثل شمشیری دولبه، هم میتوانند بسازند و هم تخریب کنند.
چالشها؛ از انحراف تا فساد
پراکندگی و ناکارآمدی: یارانهها اغلب بدون برنامهریزی دقیق و پایش مستمر توزیع میشوند. در سال ۱۴۰۲، گزارش دیوان محاسبات نشان داد که ۲۵ درصد وامهای کشاورزی به افرادی غیر از کشاورزان رسیده است.
تمرکز بر تولید اولیه: مشوقها عمدتا به کاشت و برداشت محدود شده و زنجیره ارزش (مثل فرآوری و صادرات) را نادیده گرفتهاند. نتیجه نیز این شده محصولی که با یارانه تولید میشود، در انبارها میپوسد.
عدم تناسب با نیازها: یارانه بذر در مناطق خشک، بدون توجه به کمبود آب، کارایی خود را از دست میدهد، در حالی که مشوقهایی برای آبیاری هوشمند میتوانست موثرتر باشد.
فساد و رانت: نبود شفافیت در تخصیص مشوقها، راه را برای سوءاستفاده باز کرده و اعتماد سرمایهگذاران واقعی را سلب کرده است.
مشوقهایی که تولید را نجات میدهند
برای تبدیل یارانهها از یک هزینه جاری به یک سرمایهگذاری مولد، باید رویکردی نو و جدید در پیش گرفت. تجربه هند نشان میدهد که مشوقهای شرطی (مثل یارانه به شرط افزایش بهرهوری یا استفاده از فناوری) میتوانند تولید را تا ۳۰ درصد بالا ببرند. در ایران، اختصاص مشوق به پروژههای خاص مثل تولید بذر مقاوم یا توسعه سردخانهها، میتواند هم ضایعات را کاهش دهد و هم ارزش افزوده خلق کند.
همچنین، دیجیتالی کردن فرآیند تخصیص یارانه –با استفاده از پلتفرمهای شفاف– میتواند جلوی انحراف را بگیرد و اعتماد را بازگرداند.
نقشه راه اصلاح
هدفمندسازی یارانهها یکی از راهکارهای پیشنهادی از سوی کارشناسان است که اختصاص مشوقها به پروژههایی با خروجی قابل اندازهگیری (مثل افزایش تولید یا کاهش ضایعات) میتواند در این مسیرموثر باشد.
یکی دیگر از راهکارها نیز شفافیت دیجیتال است. ایجاد سامانه ملی برای ثبت و پایش دریافتکنندگان یارانه و انتشار عمومی دادهها، میتواند گامی موثر باشد.
تمرکز بر زنجیره ارزش هم از سوی کارشناسان مطرح میشود و معتقدند مشوقها به جای تولید صرف به حلقههای مغفول مثل فرآوری و لجستیک هدایت شوند.
همچنین باید ارزیابی مستمر انجام گیرد که در این مسیر، تشکیل کمیتهای مستقل برای سنجش اثربخشی سیاستها و اصلاح سالانه آنها میتواند موثر باشد.