
۱۰ راهکار برای تغییر خشکسالی به کمآبی/ تشنگی کشاورزی روزی بحران میشود

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ آنچه امروز کشور در حوزه آب با آن روبهرو است، نه یک تنش آبی مقطعی، بلکه یک چالش تمامعیار در مدیریت منابع آب است؛ بحرانی که تهدید مستقیمی برای امنیت غذایی ۹۰ میلیون ایرانی به شمار میآید.
طبق گزارشهای رسمی، ۲۸ استان کشور با درجات مختلفی از تنش آبی مواجه هستند؛ بحرانی که ریشه در سومدیریتهای گذشته، توسعه ناپایدار صنایع در مناطق کمآب، نبود الگوی جامع کشت و غفلت از راهکارهای سازگار با تغییرات اقلیمی دارد. در سال زراعی جاری نیز، کشور در شرایط خشکسالی گسترده وارد شده و به گفته مقامات مرتبط، این خشکسالی از نوع شدید و فراگیر است.
کشاورزی ایران به عنوان بزرگترین مصرفکننده آب، بیش از هر بخش دیگری از این بحران آسیب دیده است. زمینهای خرد، شیوههای آبیاری سنتی و بهرهوری پایین از منابع، باعث شده تا کاهش بارندگیها به طور مستقیم کیفیت و کمیت تولید محصولات کشاورزی را هدف بگیرد.
نکته نگرانکننده آنجاست که هنوز در برخی مناطق کشور، استفاده از آب به عنوان یک منبع بیهزینه تلقی میشود و آگاهی عمومی نسبت به محدودیتهای اکولوژیک بسیار اندک است. با این حال بحران آب فقط یک چالش زیستمحیطی یا مختص به بخش کشاورزی نیست؛ بلکه ابعاد اجتماعی، اقتصادی و حتی امنیتی دارد.
نوسانات قیمت محصولات، کمبودهای مقطعی مانند آنچه در مورد سیبزمینی در سال گذشته تجربه شد و احتمال بروز درگیریهای محلی بر سر منابع آبی، نشاندهنده عمیقتر شدن شکاف بین عرضه و تقاضا در عرصه امنیت غذایی کشور است.
چندگانگی در نظام تصمیمگیری
آنچه وضعیت فعلی را بحرانیتر میکند، چندگانگی در نظام تصمیمگیری میان نهادهای ذیربط است. از یکسو وزارت جهاد کشاورزی متولی تولید و امنیت غذایی است، از سوی دیگر مدیریت منابع آبی و انرژی (نظیر قطع برق چاهها در فصل کشت) در اختیار سایر وزارتخانههاست که گاه بدون هماهنگی لازم، اقداماتی را انجام میدهند که مستقیما تولید را تهدید میکند.
اولویتهای ضروری که باید انجام شوند
راهکارهای خروج از این بحران، در عین اینکه دیرهنگام به نظر میرسند اما همچنان امکانپذیر هستند. توسعه سامانههای نوین آبیاری، استفاده از فناوریهای هوشمند مانند سنسورهای رطوبت و پهپادهای پایش مزارع، تدوین برنامه ملی سازگاری با تغییرات اقلیمی و اصلاح الگوی مصرف آب در سطوح فردی تا سازمانی از جمله اولویتهای ضروری هستند.
از سوی دیگر، فرهنگسازی برای کاهش مصرف و افزایش بهرهوری آب، آموزش مستمر کشاورزان و مشارکت نهادهای رسانهای در این مسیر میتواند تاثیرگذار باشد.
تغییر شیوه تولید محصولات پرمصرف مانند برنج از غرقابی به روشهای کمآب، توسعه گلخانهها و تشویق به کشتهای قراردادی و فراسرزمینی نیز از جمله راهبردهایی هستند که میتوانند کشور را در برابر شوکهای آبی مقاومتر کند. با این حال، همه این اقدامات زمانی موثر خواهد بود که ارادهای جدی برای مقابله با بحران، انسجام در ساختار مدیریتی و تخصیص بودجه و حمایت کافی از کشاورزان در دستور کار قرار گیرد.
در نهایت، بحران آب فقط مساله امروز نیست؛ بلکه موضوعی بوده که آینده را تهدید میکند و چهبسا امنیت غذایی را با چالش مواجه خواهد کرد. اکنون زمان آن فرا رسیده است که دولت به جای گفتار درمانی، در صدد پیادهسازی سیاستهایی باشد که چالشهای بخش کشاورزی را مرتفع و میزان آب موجود در کشور را به درستی مدیریت کرده و امنیت غذایی در کشور را تضمین کند.